در سی دی انسان هالو آقای مهندس گفتند، اگر در توازن خلقت انسان نتواند تعادل حاصل نماید از بین خواهد رفت و مرحله دیگری آغاز میشود. این مثال را انسان میتواند برای خودش نیز داشته باشِد، هم برای شهر، هم برای خانه، هم برای کشور و برای تمام کره زمین. من وقتی وارد کنگره میشوم اگر نتوانم از درمان کنگره استفاده کنم یا نتوانم خودم را به درمان برسانم، دوباره برمیگردم سراغ مصرف مواد مخدر. اینکه گفته میشود در توازن خلقت انسان اگر نتواند تعادل حاصل نماید یعنی چه؟ یعنی من وارد کنگره میشوم به من میگویند باید دارویت را سر این ساعت و سر آن ساعت بخوری، اینکه شما باید برای آموزش بیشتر سی دی بنویسی یا باید کتاب بخوانی، باید جلسات را منظم و مرتب حضورداشته باشی، بعد من هزار و صد بهانه بیاورم که به این دلیل و آن دلیل نمیتوانم این کارها را انجام بدهم، مانند مسلمانی که به او میگویند نماز بخوان تابهحال خوب برسی. بگوید من کمردرد دارم، پادرد دارم، آب نیست، اینجا سرد است، آنجا گرم است، نمیتوانم این کار را انجام بدهم. خوب تو اصلاً مسلمان بودنت بیمعنی میشود.
اگر کسی بخواهد به درمان برسد ولی کلی بهانه داشته باشد برای اینکه نمیتواند سیدیها را کار کند، نمیتواند در لژیون مجازی باشد، حالا نمیتوانم لژیون حقیقی باشم و کلی بهانه بیاورد، تعادل برای او ایجاد نمیشود و خودبهخود مرحلهای دیگر برایش آغاز میشود که به سمت ارزشها و موارد مثبت نیست و مرحله به جهت منفی آغاز میشود مثل همان مثالهایی که آقای مهندس میزند که مثل قوم عاد مثل قوم ثمود که عذاب بر آنها نازل شد. در شهر وجودی هر انسانی هم این اتفاق خواهد افتاد و هیچ خلف وعدهای در وعدههای خداوند وجود ندارد و مطمئناً اجرا میشود. در ادامه صحبتها آقای مهندس میروند سر این موضوع و میگویند این بحث انسان است و اینکه در قرآن گفته شده که ان الانسان هلوها، هلو در زبان عربی موجودی است که در دریا زندگی میکند و موجود بسیار حریصی است. اصلاً هیچوقت سیر نمیشود. در مورد انسان هم این تمثیل صادق است و این انسان سیر نمیشود، این موجود به گفته آقای مهندس سیرمانی ندارد به قولی بعضی انسانها هم اینجوری هستند. آقای مهندس به شوخی یا جدی میگوید که انسان موجود هالویی و خیلی زودباور است تا چیزی به دستش میرسد باور میکند.
در ادامه مورد دنیای مجازی صحبت میکنند و میگویند دنیای مجازی دنیایی است که همهچیز آن در هم است، هم خالص دارد، هم قلابی دارد، یعنی هر چیزی که میبینید و میشنوید نباید سریع باورش کنید. باید در موردش تعمق و تفکر کنید. برای مثال میبینید در این فضای مجازی یک نامهای میآید، سربرگ دارد، تاریخ دارد، شماره دارد و ممکن است غلط باشد، ممکن است قلابی باشد. هر چیزی میتواند در این فضای مجازی درست کنند. پس روی هر چیزی که میبینید و میشنوید تفکر و تعمق کنید و حتی روی صحبتهای که میشنوید. یکوقتهایی شخصی پیش ما صحبتی میکند اما باید بدانیم منظور و معنی این صحبت چیست؟ ما یک دستور جلسهای داریم و عناصر معرکهگیری در آنها گفتهشده است و باید بدانیم یکسری از صحبتها کلاً معرکهگیری است و شخص میخواهد معرکهگیری ایجاد کند. معرکهگیری از کجا شروع میشود؟ از پچپچ کردن شروع میشود بعد شخص اینوآن فرد را کنار میکشد و شروع به پشت سر دیگران حرف زدن میکند. مرحله بعد با تلفنها شروع میشود بعد شروع میکند همه مردم را متهم کردن که به او ظلم کردن و خودش را مظلوم نشان میدهد. بعد دادگاه تشکیل میدهد و همه را میخواهد به مسلخ ببرد. آقای مهندس میگوید معجزه کائنات اینجاست که درواقع آنکسی که میخواهد همه را به مسلخ ببرد، اول خودش به مسلخ میرود و خودش قربانی میشود. بهطورکلی یافتن دو نوع است یکی که از وجود به وجود میآید حالا اینکه صحبت میکنند که از وجود به وجود میآید یعنی چه؟ یعنی انسانی از انسان دیگری به وجود میآید و گردو از گردو و گندم از گندم این درواقع از وجود به وجود آمدن است. نوع دیگر به وجود آمدن ساختن است که از فکر و افکار ما به وجود میآید؛ مانند ساختن هواپیما، ماشین، قطار و چیزی که از تفکر ما به وجود میآید.
آقای مهندس میگوید ما هر چیزی که میخواهم درست کنیم یا خلق کنم ممکن است القا و الهام باشد و زمانی که گفته میشود زشتی و زیباییها و القا و اینها از یک جای القا میشود پس دانش هم میتواند القا باشد. بعضی از انسانها دوست دارند که مریض باشند مثلاً شخص میآید چرا این کار را نمیکنی میگوید کلیه درد دارم کمر درد دارم اینجوری هستم آنجوری هستم و هم میخواهند یکسری کارها را انجام ندهند و خودشان را مریض میکنند یا خودشان را مظلوم نشان میدهند. درواقع دارند محبت میخرند. بعضیها از انسانها این خصوصیات رادارند و جالب این است که کسی که دائم دم از مریضی و ناتوانی میزند، این ناتوانایی و مریضی سراغش میآید. باید از الگوها درس بگیریم و استفاده کنیم. مثل دوختن همان لباس است که اگر میخواهند هزارتا لباس هم بدوزند، یک الگو دارند و از روی آن الگو لباس درست میکنند. نکته بعدی در مورد کنگره 60 است و دلایل موفقیتش همین الگو داشتن است. دیدهبانان مهندس را الگو قرار میدهند، ما دیدهبانان را الگو قرار میدهیم رهجوها راهنما را الگو قرار میدهد.
سفر اولیها سفر دومیها را الگو قرار میدهند و خودبهخود این داستان خوب برای همه اتفاق میافتد. در ادامه آقای مهندس میگوید بندهای کهنه و پوسیده را بازکنیم و درواقع خودمان را به بندهای جدید وصل کنیم تا به نتیجه برسیم. اساتید مهندس میگویند که ما خوشحالیم که توانستیم تواناییهای خودتان را به نمایش بگذارید و در مواقع یکسری توانایی داشتیم که براثر مصرف مواد این تواناییها را از دست داده بودیم. یکسری تواناییهای داشتیم که براثر مصرف مواد و وارد شدن به دنیای اعتیاد از دستداده بودیم. مواد بود، قرص بود افکار منفی بود که این تواناییهای را در زیر خود مدفون کرده بودند. وقتی اینها میرود کنار ما میتوانیم این تواناییها را به نمایش بگذاریم. جناب مهندس میگویند که برای آموختن هیچ زمانی مشخص نشده و الان همه دارند تواناییهای خودشان را به نمایش میگذارند و اساتید مهندس به ایشان میگویند که اراده شما قابلتحسین است و خارج شدن از جهان اعتیاد کار بسیار سخت و دشواری است. باید از دنیای اعتیاد خارج شوید تا متعادل باشید. اساتید مهندس به ایشان میگویند: خوشحالیم که با نیروی خود از خاک برخاستید و در ادامه آقای مهندس به این سخن اشاره دارد که راهنما فقط اطلاعات را میدهد و بقیه کارها را خود رهجو باید انجام بدهد. پس مهمترین مسئله این است که خود فرد از جایش بلند شود و حرکت کند. کسی که با نیروی خودش بلند شود میتواند به مقامهای خوبی برسد. نکته جالب دیگر که آقای مهندس درباره آن صحبت میکنند، اعتمادبهنفس است که اگر شخص خودش بلند شود و خودش حرکت کند و در انتها به نتیجه برسد، اعتماد بهنفس بالا میرود و باعث میشود خودمان را قبول داشته باشیم. در هر کاری که هستیم اعتمادبهنفس مثبت باعث میشود که ما بهترین باشیم و به بهترین شکل میتوانیم کار را انجام بدهیم.
البته این دو را نباید با منیت اشتباه بگیریم و اشاره دیگر آقای مهندس این است که بخشش داشته باشیم. اگر میخواهیم بخشش داشته باشیم و به دیگران بگوئیم بخشش داشته باشید اول باید خودمان بخشنده باشیم و تا خودمان نتوانیم ببخشیم به دیگران هم نمیتوانیم بگوییم بخشنده باشید. نکته آخری که آقای مهندس به آن اشاره میکند این است که تا اسباببازیها را از بالا به پایین پرتاب نکنید نخواهید دانست دوام و مقاومت آنها چقدر است و یکی از مسائلی که در قدیم انجام میشد میخواستند بیسیم ماشینها را امتحان کنند. ماشینها را میبردند از بالا ساختمانهای بزرگ پرتاب میکردند پایین که ببینند این بیسیم سالم میماند یا نه؟ چون آخرین وسیلهای که در هر ماشینی به کار میآمد، بیسیم بود و تصادف هرچقدر هم شدید بود باید این بیسیم سالم میماند تا افراد بتوانند تماس بگیرند. آقای مهندس میگویند که من هم بعضی وقتها اطرافیان یا دوستانمان را باید امتحان کنیم ببینیم در شرایط بحرانی کنار ما هستند یا نیستند. شما میتوانید در مورد دوستان و اطرافیان خودتان این کلام را بهکار ببرید و ببینید اطرافیان شما در بحران کنارتان هستند یا نیستند.
کمک راهنمای مسافر، شارود
- تعداد بازدید از این مطلب :
1404