جلسهی سوم از دوره بیستم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ نمایندگی امین قم با استادی مسافر محمد و نگهبانی مسافر سجاد و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه (وادی ششم و تاثیر آن روی من ) در روز پنجشنبه 24 بهمن ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر توفیق حاصل شد که در نمایندگی امین قم خدمت شما باشم و خدا قوت عرض میکنم به خدمتگزاران به مرزبانان عزیز چه قسمت همسفران و چه قسمت مسافران انشالله که پایدار و پاینده باشند.امروز دستور جلسه ما دو بخش دارد یک وادی ششم و تأثیر آن روی من و بخش دیگر تولد سومین سال رهایی آقای نادر. وادیهای کنگره ۶۰ قبلاً بهصورت جزوه بود ولی الآن بهصورت کتاب عشق ۱۴ وادی برای رسیدن به خود هست وادی اول از تفکر شروع میشود کسی که وارد کنگره ۶۰ میشود با وادی اول که با تفکر ساختارها آغاز میگردد میفهمد که باید تفکر کند و اگر دچار ناامیدی شده باشد به خاطر تخریبهایی که در خود به وجود آورده با وادی دوم این مسئله حل میگردد و وادی سوم میگوید مسئولیت کار خودت را بر عهده بگیر و وادی چهارم هم میگوید روی خداوند هم نمیتوانی حساب کنی و وادی پنجم به این اشاره میکند که باید حرکت کنی.بعد وادی ششم که میگوید حکم عقل را در غالب فرمانده ای کاملاً اجرا نماییم و در وادی بیان کرده که عقل کل مانند خورشیدی است و ما مثل خانههایی هستیم که این نور یا عقل از روزنه وارد خانه میشود هر چه قدر به سمت ارزشها حرکت کنیم نور یا عقل بیشتری وارد این خانه میگردد و هر مقدار که به سمت ضد ارزشها برویم نور یا عقل کمتری وارد خانه میشود.
وقتیکه نور یا عقل که وارد خانه میشود یعنی صلح و آرامش و آسایش وارد خانه میگردد و فرق فرمان عقل با نفس اماره را خود شخص میتواند راحت تشخیص دهد که نباید غیبت کند نباید تجسس کند نباید گریز بزند و بهموقع تیپر کند و قضاوت نکند اینها باعث میشود که آن روزنه بیشتر میشود.ما هیچ راه دیگری برای رسیدن بهفرمان عقل بهجز تزکیه و پالایش نداریم در وادی ششم به این اشاره میکند که باید از فرمانهای کوچک شروع کنیم و از فرمانهایی که میتوانم انجام دهم شروع کنم مثل مسواک زدن و در سفر اول گوش دادن به حرف راهنما و گوش دادن به سیدیها که اینها همه فرمان بهحساب میآید و این فرمانها کمک میکند که به صلح و آرامش برسیم.
قسمت دوم تولد سومین سال رهایی از بند اعتیاد مسافر نادر.آقای نادر حدود چهار سال پیش وارد کنگره ۶۰ شد و بعد از سه جلسه وارد لژیون شدند و بنده به یاد نمیآورم که حتی یک جلسه ایشان غیبت داشته باشند و بعد اینکه فهمید راه درمان چه هست بسیار خوب سفر کرد و در لژیون گله و شکایت نمیکرد و فرمانها را اجرا میکرد و این حالی که الآن دارد و خدماتی که انجام میدهد اینها به خاطر اجرای فرمانها است و پلهها را دانه به دانه کم کرد و پیام تولد برای تازهواردهاست و بداند که این روش درمان است و این تولد نمونه درمان شده است.آقا نادر در لژیون تسلیم بود و تکالیف خود را خوب مینوشت و نیکوتین خود راهم درمان کرد و پیام آقای نادر هم این بود که (قله و فتح آن چندان اهمیتی ندارد اما نشانی از خویش در آن مکان گذاشتن مهم است).تا یکجایی رهایی مهم است ولی بعد یک مقطع ای باید خدمت کنیم و من برای آقای نادر آرزو میکنم که در آزمونهای کمک راهنمایی قبول شود و جزو خدمتگزارهای شعبه امین قم گردد.
اعلام سفر مسافر نادر:
آخرین انتی ایکس تریاک روش درمان DSTداروی درمان شربت OT مدت سفر اول ده ماه ورزش درکنگره والیبال و شنا با راهنمایی راهنمای گرانقدر آقای محمد علیرضایی
آرزوی مسافر نادر:
آرزوی من این است که همسفر من هم کنگره 60 بیاید و من هم همسفر داشته باشم.
خلاصه سخنان مسافر نادر:
اولاً جا دارد من از بنیانگذار کنگره ۶۰ تشکر کنم که این بستر را محیا کرده است که من نادر بتوانم بیایم اینجا، این مواد، این سیگار یا نیکوتین را، درمان کنم و به این جهانبینی برسم که بتوانم زندگی و آرامش و آسایش را داشته باشم.دوم از کمک راهنمای محترم آقای محمد علیرضایی که تشریف آوردن به شعبهی خودشان خوشآمد میگویم، هر چیزی که شما دوستان گفتید، نمیدانم لیاقتش رادارم یا ندارم، ولی خب از همه شما عزیزان، چه سفر اولی، چه سفر دومی از همهی شما، چه همسفرها، از همهی عزیزان تقدیر و تشکر میکنم.سوم از آقای پرویز بلاغی تشکر میکنم که کمک راهنمای نیکوتین بنده هستند و از آقای یوسف دارایی تشکر میکنم که کمک راهنمای حاضر بنده هستند، از شما عزیزان سفر اولیها و سفر دومیها و همسفران محترم و تکتک عزیزان و کمک راهنمایان و همه عزیزان امروز به این جشن سومین سال بنده شرکت کردند، تقدیر و تشکر و قدران هستم و اگر بخواهم از حس و حال خودم بگویم، من حقیقت، چهار سال پیش که وارد کنگره شدم، به گفته آقای محمد علیرضایی، راست میگفت که تا سه ماه به من میگفت مشارکت کن، نمیتوانستم، اصلاً قبول نداشتم، حالا آقای علیرضایی که فرمودند و آمدم در لژیون آقای علیرضایی، بعد گفت مصرفتان چیست، گفتم تریاک است، گفتم خب، خیلی عذر میخواهم آقای علیرضایی، من گفتم من اندازه وزن آقای علیرضایی تریاک مصرف کردم، این چه میخواهد به من یاد بدهد، با خودم گفتم آقای علیرضایی مصرفش تریاک بوده، مصرف من هم تریاک بوده است، ولی خب من سه برابر ایشان سن و سال دارم، اندازه من تجربه ندارد. نمیدانستم که حقیقتش در کنگره ۶۰ ، باید آموزش بگیری، باید به دانایی برسی، باید آن فرماندهی عقل را به دست بیاوری، خیلی چیزهای دیگر، در کنگره ۶۰ بودن لازمهاش خیلی چیزها هست که باید به دست بیاورم، منتهی من همینجا تقدیر و تشکر میکنم از آقای علیرضایی که نزدیک سه سال زحمت من را کشیدند، من الان اگر در این جایگاه هستم، همهاش زحمات آقای علیرضایی و آقا یوسف و آقا پرویز بلاغی هست و همچنین کمک راهنمای عزیزی هستند که اینجا تشریف دارند.مخصوصاً از مرزبانان محترم تشکر میکنم که به قول آقا آرش من با این مرزبانها هستم و مدام علل بدل میشوم، زنگ زدم به آقای علیرضایی و گفتم که مرزبان نشدم، گفتند: همینکه چند نفر قبولت داشتند کافی است.
یک خاطره هم از همسفرم بگویم من یک جا ۲۰ سال مشغول کار بودم و استخدام رسمی بودم. خانمم هم همیشه پنج صبح صبحانه آماده میکرد، الآن خیلی از بچهها در مشارکتشان میگویند ما سحر و دمصبح را ندیدیم، ولی من ۲۰ سال آزگار ساعت پنج صبح بیدار میشدم. مصرفکننده بودم ولی پنج صبح بیدار میشدم. بعد به خانمم گفتم شما چه باشی، چه نباشی میروم سرکار، گفت باشد میروم به خانه پدرم، ۹ روز آنجا ماند و در آن ۹ روز من یک روز و فقط یک روز توانستم بروم سرکار، یعنی هشت روزش را غیبت کردم.بعد از آقای پرویز بلاغی ، کمک راهنمای محترم خودم یک خاطره بگویم، وقتی من رفتم در لژیون نیکوتین بنشینم، سال ۸۸ که بازنشسته شدم رفتم یک شغلی که همه سیگاری بودند، نمایشگاه ماشین رفتید دیگر، هفت نفر بودیم که همه ما سیگاری بودیم. آقای پرویز بلاغی هرروز میگفت نادر برو روی پایلوت سیگار، میگفتم نمیتوانم، میگفت چرا، میگفتم سرکاری که هستم هفت تایمان هم سیگاری هستیم، گفت آقا نادر اگر بخواهی میتوانی، تو برو شروع کن، استارت را بزن، میتوانی، زمستان هم بود، هفت تایمان همزمان سیگار روشن میکردیم. دو و سه روز من نکشیدم دیدم نمیشود، امکان ندارد، هفت نفر سیگاری من سیگار نکشم، منتهی کاری ندارم، میخواهم این را بگویم، ماشاالله این آموزشهای کنگره، این قدرت کنگره، کاری کرد که هفت نفر که هیچ، هفتاد نفر هم سیگاری باشند من عین خیالم نبود.رفتم روی پایلوت سیگار و به لطف آقای علیرضایی هم توانستم سیگارم را درمان کنم، هم موادم را درمان کنم، همه اینها را درمان کردم، الحمدالله الآن چهار سال است در کنگره ۶۰ هستم، پس چون من توانستم همه میتوانند. بههرحال خیلی حس و حال خوبی دارد این دومین بار است که تجربه میکنم. خیلی خوشحال هستم. بهخصوص که آقای علیرضایی هستند، از همه عزیزان سفر اولیها و همسفران و مرزبانان و ایجنت محترم آقای بصیری تشکر و تقدیر میکنم، در مشارکتم هم گفتم، من نمیدانم این لیاقت رادارم یا نه ایشالله من همینجا به آقای بصیری و دوستان عزیز و عزیزان این قول را میدهم که تلاش بکنم صبر داشته باشم، به قول آقای یوسف همیشه میگوید، تعریف صبر چیست، تحمل زمان همراه با تلاش و کوشش لازم، ایشالله صبر داشته باشم که بتوانم کمک راهنما بشوم.من هدفم این هست و اینجا هستم که بتوانم یک روزی کمک راهنما بشوم. از همه شما عزیزان تشکر میکنم و از آقای علیرضایی و دوستان که شرکت کردند، قدردان و سپاس گذار هستم.
نگارنده:مسافر عباس
عکاس:مسافر ابراهیم
- تعداد بازدید از این مطلب :
952