English Version
English

برای ورود به کنگره باید اذن صادر شود

برای ورود به کنگره باید اذن صادر شود

نهمین جلسه از دور پنجاه و سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی ابن‌سینا (رباط‌کریم) با استادی دیده‌بان کنگره مسافر احمد حکیمی، نگهبانی مسافر سهراب و دبیری مسافر کریم با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» و جشن هفتمین سال آزادی ایجنت شعبه امیر ایمانی پنج‌شنبه سوم بهمن‌ماه ۹۸ ساعت 17 آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

امروز سی دی چراغ را گوش می‌کردم که خیلی نزدیک به وادی پنجم است. در این سی دی جناب مهندس می‌فرمایند: چراغ در دست چپ و کلیدها در دست راست قرار دارند و انسان باید با آن چراغ قفل‌ها و مسائلی که در زندگی دارد را ببیند و با کلیدها آن‌ها را باز و حل کنند. انسان‌هایی که فقط از چراغ استفاده می‌کنند و کلیدها را بی‌استفاده نگاه می‌دارند همیشه در رنج و عذاب هستند. تمام وادی‌ها یک مجموعه‌ای را تشکیل می‌دهند تا انسان در برابر مسائل زندگی ابزاری برای حل داشته باشد.

 این وادی می‌گوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. چون انسان در سه جهان زندگی می‌کند، جهان ذهنی، جهان خواب و جهان خاکی؛ من جهان ذهنی را در نظر دارم. مثالی می‌زنم تا متوجه شویم یک ساختار ذهنی چگونه انسان را در موقعیت قرار می‌دهد. فرض کنیم یک زمینی داریم و در ذهن خود تصور می‌کنیم که در این زمین یک‌خانه و حیاط و استخر می‌سازیم. اگر حرکت کنیم این تصور را می‌توانیم به واقعیت تبدیل کنیم. در کنگره نیز هم این‌گونه است، می‌توانیم به تصویری که از رهایی و حال خوش داریم، با حرکت و رفتن، برسیم.

 در مسائل ضد ارزشی نیز به هم این‌گونه است اگر تصوری کنیم می‌توانیم با حرکت عملی کنیم؛ اما یک فرق اساسی با مسیر ارزش‌ها دارد؛ در مسیر ضد ارزش‌ها تصور ذهنی ما با واقعیتی که درنتیجه اتفاق می‌افتد بسیار متفاوت است و نیروهای منفی در ابتدا تصویر واقعی را به ما نشان نمی‌دهند. مثل ماکتی که از دور می‌بینیم و تصور می‌کنیم واقعیت است و هر چه نزدیک‌تر می‌شویم می‌بینیم که واقعیت ندارد و ماکتی بیش نیست.

ساختار کنگره ازنظر عملکرد به دو بخش تقسیم می‌شود. یک، چارت سازمانی که همه خدمتگزاران عناوین و جایگاه‌هایشان مشخص است. بخش دیگر، آموزش است که توسط جناب مهندس استاد راهنما و آقای امین استاد جهان‌بینی، آموزش‌ها را به‌عنوان مواد اولیه به‌صورت خوراک به ما می‌رسانند و راهنمایان این آموزش‌ها را برای رهجو آنالیز و قابل‌فهم می‌کنند. همه خدمتگزاران از لژیون‌ها بیرون می‌آیند و اساس کار ما در لژِیون است، باید لژیون را خیلی جدی بگیریم. در لژیون‌هایی که سرشان به کار خودشان است و آموزش‌ها به‌خوبی در لژیون جریان دارد، افرادی پرورش می‌یابند که خدمتگزاران آینده خواهند بود.

 مرزبانان شعبه‌ای در مورد پیدا کردن مکانی برای شعبه جدیدی در خیابان و جایی که دیده شود می‌گشتند. نظرشان این بود که باید شعبه جایی در دید عموم باشد. بنده عرض کردم افرادی که وارد کنگره می‌شوند، صرفاً به خاطر وجود آن تابلو نیست تابلو فقط نشانگر این است که مکان را درست آمده‌اند بلکه برای ورود به کنگره باید اذن صادر شود. شاید در اطراف شعبات افراد درگیر اعتیاد را دیده باشید که سال‌هاست در اطراف کنگره زندگی می‌کنند ولی نمی‌توانند به کنگره راه پیدا کنند. ما باید قدردان و شکرگزار باشیم که خداوند اذن خروج از تاریکی‌ها و نادانی و اذن ورود به کنگره و روشنایی و دانایی را به ما داد.

اما در مورد قسمت دوم دستور جلسه که مربوط به هفتمین سال آزادی آقای امیر ایمانی است. امیر ابتدا مسئول نشریات و سپس دو دوره مرزبان بود و بعد از پایان مرزبانی برای خدمت به پیشنهاد ایجنت دستیاری نشریات را پذیرفت. این امر در صور پنهان امر ارزشمندی است و تنها دلیل حضور من در این جایگاه به خاطر همین موضوع است چون امیر جایگاه‌ها را باهم مقایسه نکرد. خداوند می‌فرماید: نزدیک‌ترین شما به خداوند خدمت‌گزارترین شماست. من امروز را خیلی به آقا امیر تبریک می‌گویم، تبریک اصلی و اساسی متعلق به جناب مهندس است که این راه را کشف کرده‌اند. این روز را به راهنمای امیر، آقای حسن یعقوب لو، همسفران امیر و کمک راهنماهایشان تبریک عرض می‌کنم. خیلی نیروها خدمت می‌کنند تا یک فرد به رهایی برسد و باید همواره قدردان باشیم و این امر را هیچ‌گاه از یاد نبریم.

اعلام سفر تولد:

 آخرین آنتی ایکس تریاک و شیشه، مدت ۱۱ ماه و ۴ روز به روش dst رشته ورزشی کوه‌پیمایی، به کمک راهنمایی استادم آقای حسن یعقوب لو سفر کردم و در حال حاضر ۷ سال و ۱ ماه و ۱۱ روز است که آزاد و رها هستم.

آرزوی مسافر:

 آرزوی سلامتی و تندرستی برای جناب مهندس و خانواده محترمشان دارم.

سخنان مسافر امیر:

خدا را شکر می‌کنم که امروز در این جایگاه قرار گرفتم. از جناب مهندس و خانواده محترمشان کمال سپاسگزاری رادارم.

بعضی‌ وقت‌ها فکر می‌کنم که اگر کنگره نبود و جناب مهندس این روش درمان را کشف نکرده بودند، عاقبت مصرف‌کننده‌ها و خانواده هامان چه می‌شد؟ الان کجا بودم؟ واقعاً اگر کنگره نبود، نه امیری وجود داشت و نه خانواده‌ای.

روزی نیست که من سپاسگزار و قدردان نباشم که در کنگره هستم و آموزش می‌گیرم؛ همیشه دعاگوی جناب مهندس هستم و آرزو دارم، خداوند سالیان سال سایه جناب مهندس و خانواده‌شان را بر سر ما نگهدارند.

حدود دو ماه پیش خواب دیدم که جشن تولد گرفته‌ام و جناب آقای حکیمی کیک تولد من را در دست دارند و کنار ایشان هستم. مدتی طول کشید تا بتوانم این را به آقای حکیمی بگویم و ایشان هم قبول کردند که به‌عنوان استاد در این جلسه حضور پیدا کنند و این امر برای من بسیار خوشحال‌کننده بود.

از استادم آقای حسن یعقوب لو بسیار سپاسگزارم، زحمت زیادی برای من کشیدند. تخریب‌های فراوانی و زورگویی‌های من در خانه به حد خود رسیده بود و طوری شده بود که اعضای خانواده کم‌کم می‌خواستند خانه را ترک کنند. بعد از ترک‌های گوناگون که بی‌نتیجه بودند، قبول کرده بودم که دیگر راه درمانی نیست و باید با اعتیادم کنار بیایم. تا اینکه پدرم به‌واسطه پسرم از اعتیاد من باخبر شد و از من خواست که دیگر مواد مصرف نکنم. گفتم راه‌های مختلفی را امتحان کردم و بی‌فایده بوده، دعا کن که فرجی شود، ظرف دو هفته از طریق آقای دکتر حاج رسولی که استاد پسرم در دانشگاه بود با کنگره آشنا شدم و در پارک طالقانی پذیرفتم که یک مصرف‌کننده هستم و وارد شعبه ابن‌سینا شدم.

کنگره چیزی به من داد که نمی‌توان هیچ قیمتی روی آن گذاشت. سلامتی خودم، بازگشت کانون گرم خانواده و هزاران اتفاق خوب در کنگره برایم رقم‌ خورد.

بابت زحمات پسرم حمیدرضا و همسرم که هر دو همسفرم بودند تشکر می‌کنم و امیدوارم بتوانم زحماتشان را جبران کنم. از عمو حشمت عزیز که راهنمای حمیدرضا بود، از خانم امینی که راهنمایی همسفرم را بر عهده داشت سپاسگزارم. از علیرضا عزیز که همسفر کنگره‌ای من نبود ولی پشت پرده زحمات زیادی برایم کشید. امیدوارم این اتفاق برای تک‌تک تازه واردین بیفتد؛ و پیامی که آقای حکیمی نوشتند: «خواسته اگر در حد اعلای خود باشد اتفاق می‌افتد.» فرمایشات راهنمایم حسن آقای عزیز را موبه‌مو اجرا کردم و در طول سفر یک‌بار هم غیبت نکردم، برای فالوآپ‌ها لحظه‌شماری می‌کردم و برای نشان طلای امروز. امیدوارم برای تک‌تک شما این اتفاق بیفتد.

از تمامی پیش‌کسوتان که در شعبه ابن‌سینا خدمت کردند، از راهنمای سیگارم اصغر آقای کریمی و آقای حکیمی عزیز بسیار سپاسگزارم و از همه شما که امروز در این جشن شرکت کردید کمال تشکر رادارم.

 سخنان کمک راهنمای همسفر حشمت:

ابتدا از خداوند سپاسگزارم بابت راه کنگره، به جناب مهندس، کتایون عزیز، به خانم فروغ، آقای حاج رسولی عزیز و امیر و حمیدرضای عزیز این روز را تبریک می‌گویم.

سخنان دکتر حاج رسولی:

بنده مصرف‌کننده نبودم، ولی عاشق شدم، عاشق تمام زیبایی‌هایی که در کنگره وجود دارد. خیلی دوست داشتم که امروز به این جشن برسم، چون امیر ثابت کرد گر بر سر نفس خود امیری مردی، ایشان واقعاً بر سر نفسش امیری کرد و امروز یک چراغ روشنی است برای دیگران.

 سخنان همسفر حمیدرضا:

خدا را شکر می‌کنم که این مسیر در سر راهمان قرار گرفت. از آقای دکتر حاج رسولی و جناب مهندس و خانواده محترمشان. از جناب آقای حسن یعقوب لو، از دیدبان محترم آقای حکیمی، از عمو حشمت عزیز از همگی سپاسگزارم.

سخنان کمک راهنمای همسفر خانم امینی:

خدا را شکر می‌کنم در این جایگاه و در کنار این خانواده بزرگ هستم. به دیدبان محترم آقای حکیمی و راهنمای محترم آقای یعقوب لو تبریک می‌گویم. وقتی عزیزی در کنگره صادقانه خدمت می‌کند، لایق چنین جشنی نیز هست.

آقای ایمانی با آرامشی که دارند، شعبه را مملو از آرامش کرده‌اند. این روز را به آقا امیر، آقای حشمت، آقای حمیدرضا و سرکار خانم فروغ تبریک می‌گویم.

سخنان همسفر:

خدا را شکر که در این جایگاه قرارگرفته‌ایم، از جناب مهندس، دیدبان محترم آقای حکیمی که در این جشن حضور پیدا کردند، از آقا حشمت کمک راهنمای محترم، از آقای یعقوب لو، از کمک راهنمای خودم خانم امینی و تمام خدمتگزاران شعبه تشکر می‌کنم.

همسفر کتایون:

این روز را به پدربزرگم تبریک می‌گویم و از جناب مهندس که راه سلامتی را به پدربزرگم نشان دادند تشکر می‌کنم.

تهیه و تنظیم: مسافر مجتبی
عکس: مسافر بهروز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .