گاهی زندگی، با تمام سختیها و سردیهایش، آدم را در جایی تنها میگذارد که حتی نفسکشیدن هم سخت میشود. همانجایی که فکر میکنی هیچ راه نجاتی نیست و تاریکی همهچیز را در برگرفته است؛ اما در دل همین تاریکی، نامهایی هستند که روشنایی میآفرینند؛ کسانی که با ایمان، صبر و تلاش بیوقفه، راه را میسازند؛ حسین دژاکام، بنیانگذار کنگره۶۰، یکی از همان نامهاست.
تصورش را بکن؛ سالها رنج، تجربههای تلخ، و سقوطهای مکرر و… همه اینها نه فقط برای خودشان؛ بلکه برای ما و کسانی که روزی در زنجیر اعتیاد بودهایم، تحمل شدهاست. ایشان، با ارادهای که شاید کمتر کسی میتواند تصورش را بکند، مسیری را ساختند تا ما امروز روی آن قدم بگذاریم، مسیری که نه تنها به رهایی جسم؛ بلکه به آرامش دل و ذهن منتهی میشود.
وقتی در کنگره هستم و حرفها را میشنوم، آرامش را درون خودم حس میکنم؛ میدانم این نتیجه هزاران ساعت تلاش، شکست و دوباره برخاستن است. هرقدمی که آقای مهندس برداشتند، پلی شد برای من و امثال من؛ پلی که از تاریکی به روشنایی، از ترس به امید و از تنهایی به همدلی میرسد.
امروز اگر راحت نفس میکشم، زندگی میکنم و دوباره میتوانم بخندم، یادآور زحمات ایشان هستم. یادآور کسی که بدون چشمداشت و توقف، چراغی روشن کردند تا ما بتوانیم راهی پیدا کنیم و خودمان را بیابیم.
چهقدر سخت است تصورکردن دنیا بدون چنین مسیر و انسانی! و چهقدر بزرگ است مهربانی و ایمان کسی که باور دارد؛ حتی اگر یک نفر هم به رهایی برسد، ارزش تمام سختیها را دارد!
آقای مهندس؛ شما نه تنها کنگره۶۰ را بنیان نمودید، بلکه چراغ راهی هستید که در دل تاریکی میتابد، دستی که ما را بالا میکشد و قلبی که ایمانش به انسانها باعث شد، زندگی را به ما بازگرداند. برای تمام شبهای بیخوابی، برای تمام لحظههای شک و ناامیدی که پشتسر گذاشتید و امیدی که به ما دادید، بینهایت سپاسگزارم.
امروز من و هرکسی که در این مسیر قدم میگذارد، با هرنفس، هرلبخند و هرقدم، وفاداری خود را به این راه نشان میدهیم و قدر این هدیه بزرگ را میدانیم. شاید این بهترین ادای احترام ما به شما باشد؛ زندگیکردن، رهاشدن و ادامهدادن در این مسیر با ایمان و امید.
نویسنده: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر فهیمه
عکاس: همسفر ناعمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر فروزنده رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
135