سلام دوستان حمید هستم یک مسافر
همواره با خودم فکر میکردم که من اینگونه آفریده شدهام و باید تا پایان عمر، یک مصرفکننده باقی بمانم. این باور تا زمانی ادامه داشت که با کنگره ۶۰ آشنا شدم. در اینجا بود که خودم را بیشتر شناختم و دریافتم که میتوانم و این قدرت را دارم که خودم را تغییر دهم و از چنگال اعتیاد و ضد ارزشها خارج شوم.
هنگامی که با «وادی دهم» آشنا شدم، برایم همانند یک «نور امید» بود. مطمئن شدم که میتوانم صفتهای بد خود را ذرهذره حذف کنم و به سوی ارزشها و نور الهی حرکت نمایم؛ به سوی همان صفتهای الهی که در نهاد و فطرتم نهفته است.
اما آنچه در کنگره آموختم این بود که وادی دهم، هم میتواند نور امید باشد و هم یک هشدار جدی. هشدار اینکه مبادا آنقدر ناامید شوم که حرکت را رها کنم، یا آنقدر خوشحال و مغرور شوم که از هوشیاری غافل بمانم. زیرا هر لحظه ممکن است با یک حرکت اشتباه، صفتهای بد گذشته بازگردند. در مقابل، با هوشیاری، تفکر، تجربه و آموزش میتوانم به دانایی برسم و به صفتهای نیک دست یابم. در این صورت، آن صفتهای بد گذشته، فقط در گذشتم باقی خواهند ماند و دیگر بر امروز و آیندهام حکومت نخواهند کرد.
دلنوشته: مسافر حمید لژیون دوم
ویرایش و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
46