قبل از درمان مسافرم در کنگره۶۰ بسیار ناامید و افسرده بودم؛ چون هر بار که میدیدم مسافرم قصد ترک دارد و هر بار شکست میخورد بیشتر ناامید میشدم. زندگی دیگر برایم معنی و مفهومی نداشت و همه جا سیاهی بود. همیشه دلم میخواست بچههایم به وجود پدرشان افتخار کنند، سعی کنند که او را به دوستانشان معرفی نکنند. همیشه دلم میخواست وقتی وارد خانه میشود، بوی عطرش تمام فضای خانه را پر کند، نه بوی سیگار و موادش. دلم میخواست وقتی وارد جمعی میشود، همه برایش احترام قائل شوند، نه اینکه با ورودش همه نگاهها خیره به او بماند.
دلم میخواست به او افتخار کنم؛ دلم میخواست به سر و وضع ظاهرش اهمیت بدهد؛ اما دلم یک زندگی شیرین میخواست؛ یک زندگی بدون حسرت، یک زندگی بدون مواد تا جایی پیش رفتیم که دیگر ناامید شده بودم. دیگر فکر میکردم تقدیر من همین است و همسرم تا همیشه یک معتاد باقی میماند با یکسری صفات بد که هر روز که جلوتر میرفتیم، این صفات بد و بدتر و به سمت ضد ارزشها میرفت تا اینکه به واسطه یکی از دوستان همسرم وارد کنگره۶۰ شدیم. آموزشهای کنگره بسیار ناب بودند.
سیدیهایی که مینوشتیم، یکی از دیگری زیباتر. وقتی با وادی دهم آشنا شدم فهمیدم انسان با نیروی اختیاری که دارد میتواند مصرفکننده نباشد و برای همیشه صفات زشت و ضد ارزشی خود را عوض کند. فهمیدم هیچ انسانی مجبور نیست که صفات گذشته خود را تا همیشه حمل کند؛ زیرا انسان جاری است. این وادی به ما متذکر میشد که انسان دارای اختیار است و صفتی که در انسان وجود دارد، قرار نیست تا آخر عمر با او باقی بماند و جاری است و انسان میتواند صفات خوب و بد خود را تغییر دهد.
این خود فرد است که تصمیم میگیرد در کدام مرحله از موفقیت زندگی خود قرار بگیرد. ما میتوانیم از اشتباهات و موفقیتهای گذشته درس بگیریم. هیچ انسانی مجبور نیست صفت زشت خود را تا ابد با خودش حمل کند. من در زشتیها و ضد ارزشها کاملاً غرق شدم و راه نجاتی نمیدیدم؛ اما انسان در هر سنی که باشد میتواند صفت زشت و ضد ارزشی گذشته خود را تغییر دهد و به طرف ارزشها حرکت کند مانند مسافر من که الان بعد از ۱۰ ماه، خیلی از صفات بد خود را کنار گذاشته و هر روز که میگذرد به طرف ارزشها حرکت میکند.
در اعتیاد که پیوند نامیمون بین مسافر و مواد مخدر شکل گرفته که ثمره آن اعتیاد است و این یک وصله ناجور است که به انسان میچسبد. در کنگره۶۰ راه رهایی و نجات تغییر صفت گذشته است تا از این وصله بد و ناجور دور شوی. انسان مجبور نیست تا ابد در جهل و تاریکی و بیماری بماند هینطور حال خوب و سلامتی همیشگی نیست میتواند تغییر کند. وادی دهم برای یک سفر اولی امید است به سوی نور، روشنایی، رهایی و سلامتی امید است برای یک همسفر.
میتوانی با آموزشهای ناب کنگره و بالا بردن آگاهی و دانایی از این تخریب بیرون بروید و حال خود را خوب کنید، امید است برای یک همسفر خسته که غصه نخور مسافر تو میتواند با دلگرمیهای تو در کنار تو و با سعی و تلاش خودش با آموزشهای کنگره تغییر کند و آن شود که تو سالیان سال در آرزویش بودی این وادی به انسان امید میدهد که هستی در حرکت است و تو هم باید با هستی همنوا باشی و حرکت کنی تا رستگار شوی.
صفت یک مصرف کننده قبل از کنگره اعتیاد بود و جهل و تاریکی، ترس، منیت و ناامیدی؛ اما حالا در کنگره که به منبع نور نزدیک شده این صفت تبدیل شده به آموزش، نور، امید، رهایی و سلامتی برای این تغییر باید قرار گرفت در مسیر ارزشها و صراط مستقیم دوری کرد از ضد ارزشها هر چند کوچک باشند و حفظ قوانین و حرمتهای کنگره۶۰. کنگره رودی در جریان است که وقتی در جریان این رود عظیم قرار میگیری خودش تو را به سوی تغییر صفت و رستگاری سوق میدهد؛ اما نباید غافل شوید، چون دوباره امکان سقوط وجود دارد.
نویسنده: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ارسال: راهنما تازه واردین همسفر الهام نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سالار
- تعداد بازدید از این مطلب :
212