تا به اینجا چهار وادی را پشت سر گذاشتیم و رسیدیم به وادی پنجم. تأثیر وادی اول این بود که به چه فکر کنیم و به چه فکر نکنیم و جنس تفکراتمان را بشناسیم. تأثیر وادی دوم این بود که پوچ و بیهوده آفریده نشدیم و حتماً هدفی پشت خلقت ما بوده و باید از حصار و نقطه ناامنی که برای خود درست کردیم خارج شویم. وادی سوم به ما آموزش داد هیچ کس به اندازه من، خودم را نمیشناسد و این خود من هستم که میتوانم به خودم کمک کنم. وادی چهارم هم به من یاد داد مسئولیت حیات و زندگی خودم به عهده من است و کسی را مقصر ندانم. تیتر وادی پنجم: «در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می نماید». تیتر وادی دو بخش است؛ این وادی دقیقاً روی مسائل و مشکلاتی که ما با آن دست و پنجه نرم میکنیم، فرود میآید. چرا؟ چون همیشه میخواستیم بنشینیم و مسائل و مشکلات را با تفکر کردن حل کنیم و هیچ وقت به نیمه دوم که حرکت کردن تا رسیدن بود، توجه نمیکردیم و برای همین هم هیچ وقت به نتیجه نمیرسیدیم و مسائل و مشکلاتمان بیشتر میشد. بخش دوم تیتر وادی: «توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید». وقتی برای خود هدف داشته باشیم، باید در راستای آن آموزش بگیریم، تمرین کنیم و زمان طی شود تا به آن خواسته که برای خود مشخص کردیم، برسیم.
در وادی پنجم آموزش میگیریم که تفکر قدرت مطلق حل نیست، یعنی در زندگی و مشکلات من و یا درمان، تفکر به تنهایی کاری انجام نمیدهد اینکه فقط بنشینم، تفکر کنم و حرکتی نکنم هیچ نتیجهای ندارد. ما در زندگی با انواع و اقسام مشکلات روبرو هستیم، به عبارت دیگر زندگی یعنی مشکل و زندگی کردن یعنی حل مشکل که همین بیماری اعتیاد قبلاً مشکل بزرگی بود و زمانی که توسط مهندس حسیندژاکام تبدیل به مسأله شد، حل شد و درمان اتفاق افتاد. البته خیلیها میدانند مشکل را چطور باید حل کنند؛ اما این کار را انجام نمیدهند به دلیل اینکه هدف را درست انتخاب نکردند؛ مثلاً فردی در درمان قرار گرفته و آن را پذیرفته؛ اما دوست دارد دارو را طبق میل خود مصرف کند، اینجاست که به سرانجام نمیرسد و کامل شدن هدف اتفاق نمیافتد.
علت اینکه بعضی از افراد برای درمان تفکر هم میکنند؛ اما نمیرسند، این است که حرکتی پشت آن نیست. میخواهند با جهالت خودشان مشکل اعتیاد را حل کنند؛ رهایی و درمان با تفکر و حرکت حاصل میشود به عبارتی دیگر رفتن لازم است؛ اما برای رسیدن باید حرکت درست داشت، از جمله رعایت پروتکل درمان، داروی مناسب، آموزش مناسب، زمان مناسب به موقع حاضر شدن در جلسات، رعایت حرمتها و قوانین، فرمانپذیر بودن، رعایت ارکان درمان خواب، کار و تغذیه رعایت اینها ما را به هدف و درمان میرساند.
خارج شدن از جهان ظلمت با تفکر تنها و با نشستن و دست روی دست گذاشتن نمیشود، باید در قبال آن حرکت کنیم. یکی از این حرکتهای درست، گرفتن آموزشهایی است که در کنگره۶۰ داده میشود تا ضدارزشیهای درون را یکی یکی بشناسیم و از تفکرات زائد و افیونی خود خارج شویم. به طور کلی علت اصلی نرسیدنها همان جهالتهای ما از جمله: ترس، ناامیدی، نداشتن صبر و عجله کردن که میخواهیم مسائل و مشکلات خود را با همین جهالتها حل کنیم در صورتی که طبق وادی پنجم باید از اینها عبور کنیم و تمام پارامترهایی که در وادی پنجم گفته شده را کاربردی کنیم و تسلیم تمام فرامین باشیم و بدانیم مشکلات و مسائل ما و همین بیماری اعتیاد حاصل چندین سال تفکر ناسالم و بذرهای ناسالم ماست؛ پس زمان نیاز داریم تا بتوانیم کم کم آنها را حل کنیم و باید در این مسیر تغییرات خودمان را هر چند کوچک ببینیم تا رسیدن اتفاق بیفتد.
این وادی به ما آموزش میدهد اگر بخواهیم به هر خواسته و هدفی در زندگی برسیم باید در قبال آن حرکتی داشته باشیم، تلاش کردن تا رسیدن؛ پس حلکردن هیچ مشکلی با نشستن و در ذهن هزاران فکر رد و بدل کردن، اتفاق نمیافتد. هر حرکتی به هدف نمیرسد، حرکت کردن هرچند باعث ارتقاء است؛ ولی حرکتی به ما کمک میکند و شرط کافی برای قدرت مطلق حل است که آهسته و پیوسته باشد. در آن سکون و توقف نباشد؛ زیرا سکون، سقوط را به همراه دارد.
رهرو آن نیست که گه تند و گهی خسته رود
رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
حرکت، مهمترین بخش عملیاتی و لذت بخشِ هدف است. وقتی در جهت هدفی حرکت میکنیم، تولید لذت میکند؛ پس از درد و رنج نترسیم نگران نباشیم، سختیها ما را از پا درنیاورد و بدانیم اینها ما را میسازد و به نور میرساند. حرکتی سالم است که پشت آن تفکر سالم باشد. در چهار وادی گذشته یاد گرفتیم چگونه تفکر ناسالم را به تفکر سالم برسانیم تا در این وادی بتوانیم به وسیله تفکر سالم به حرکت سالم برسیم. حتی ممکن است قدمهای اولیه لرزان باشد؛ ولی یواش یواش با اعتماد به نفسی که پیدا میکنیم گامهای بلندتر و با ثباتتری برمیداریم تا به هدف خود که زندگی سالم است برسیم. مشکلاتی که اصولاً در زندگی تک تک ما وجود دارد از جمله مشکل اعتیاد، تنها و تنها با تفکر کردن حل نمیشود. تفکر شرط لازم است؛ ولی کافی نیست با حرکت است که میتوانیم برویم تا به نتیجه و مقصد مطلوب برسیم؛ بنابراین قدرت مطلق حل، مبتنی است بر تفکر سالم و حرکت سالم بر مبنای آموزش، دانایی، عمل سالم؛ پس هر حرکتی به رسیدن ختم نمیشود، باید حرکت هدفمند، سالم و آگاهانه باشد. تفکر بدون اقدام و اقدام بدون تفکر؛ دو اصلی است که وادی پنجم به ما آموزش میدهد تا بدانیم هر تفکری بدون عمل، فایده ندارد و هر اقدام و عملی که همراه با تفکر نباشد کارساز نیست. پس باید تلاش کنیم با تفکر، اقدام کنیم تا به ارتقاء برسیم. اگر بخواهیم از مشکل و مسألهای که با دست خود به وجود آوردیم رها شویم باید در قبال آن حرکت داشته باشیم.
این وادی 7 کلید طلایی برای حرکت درست به ما داده است: کلید اول، برگشت از ضدارزشها است؛ از این جهت وادی پنجم مشخصات حرکت درست برای رسیدن را برشمرده است؛ برای درمان شدن در اینجا باید سفری از ضدارزشها به سمت ارزشها شروع کنیم و این یک جنگ نرمی است که میطلبد تا از درون خود، ضد ارزشها را یکی یکی بشناسیم و به مرور زمان کم رنگ کنیم. کلید دوم، خودداری است؛ هر جایی که در انجام دادن یا ندادن کاری مطمئن نیستیم، باید خودداری کنیم. مثل مسافری که در مسیر سفر درمانی نباید مسافرت برود. من همسفر هم باید از انجام کار ضدارزشی و خواسته نامعقول خودداری کنم. کلید سوم، قناعت است؛ قناعت، خسیس بودن نیست؛ قناعت یعنی بهترین استفاده از کمترین امکانات. من همسفر میتوانم با استفاده از تواناییها و خلاقیتهای خود در زندگی از کمترینها بیشترین استفاده را بکنم و چنین کسی فردی قانع است. کلید چهارم، صبر است؛ صبر نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست. صبر یعنی پشت سر گذاشتن و طی کردن زمان همراه با تلاش و کوشش تا رسیدن به هدف، صبر در هر موضوع و مسألهای میتواند به ما کمک کند و خروجی آن حال خوب است؛ چون ما را از زودخواهی نجات میدهد.
کلید پنجم، تجسس، قضاوت، غیبت است. ما سالها انرژی و زمان خود را صرف تجسس و دخالت در امور دیگران میکردیم، خودمان را در جایگاه قاضی قرار داده و راجع به رفتار و عملکرد دیگران قضاوت میکردیم، و پشت سر دیگران غیبت میکردیم؛ اما اینجا به ما آموزش میدهند اينها ضدارزشی است و حتی نباید در کار مسافر خود هم دخالت کنیم. زمانی که قصد تجسس و قضاوت و غیبت داریم یک «که چی؟» آخر آن بگذاریم تا بدانیم «که چی» در کار کسی دخالت کنیم؛ چون خروجی آن استرس و حال خراب است. کلید ششم، پس انداز است؛ پس انداز هم بُعد معنوی دارد و هم بُعد مادی. از نظر مادی، ما باید همیشه پساندازی برای آینده داشته باشیم؛ زیرا هیچ کس از فردای خود خبر ندارد و چه بسا بتوان با همین پساندازهای کوچک در آینده مشکلات بزرگی را حل کرد. کلید هفتم: توکل، رضا و تسلیم است؛ قبلاً فکر میکردیم یک گوشه نشستن و دعا کردن توکل است. درصورتی که وادی پنجم به ما میآموزد توکل؛ یعنی هدفی را مشخص میکنیم و در مسیر آن تلاش و کوشش هم انجام دهیم؛ ولی نتیجه را به خداوند میسپاریم. رضا یعنی راضی بودن با تمام وجود، رضایت زبانی، رضایت قلبی و رضایت رفتاری؛ اینکه زبانی بگوییم راضیم به رضای خدا؛ ولی عملکرد ما چیز دیگری را نشان دهد، نشاندهنده رضا نیست. تسلیم هم که مرحله بعد از توکل و رضا هست، یعنی هیچ چیزی جز خواست قدرت مطلق نخواهیم و این را با تمام وجود بپذیریم.
بعضی مشکلاتی در زندگی هست که هرچه هم تلاش کنیم، مشورت بگیریم و درد و رنج آن را تحمل کنیم؛ ولی باز حل نمیشود، این نباید باعث ناامیدی ما شود، بعضی مواقع حکمتی در کار است که در حال حاضر باید همچنان با این مشکل دست و پنجه نرم کنیم و ناامید نباشیم، این تسلیم میشود. یا در مواقعی ما مشکلی را لعنت میبینیم؛ ولی بعداً متوجه میشویم نعمت است نه لعنت. نمونه ساده، همسفرانی هستند که زمانی مصرفکننده را لعنت میدانستند؛ ولی وقتی باعث شد به جلسات بیایند و از آموزشها استفاده کنند، این لعنت به نعمت تبدیل شد. تک تک این هفت کلید میتواند در حرکت تا رسیدن به اهداف و خواستههایمان کمک کند. حرکت باید دائم باشد و سکون مساوی سقوط است؛ پس پارامتر زمان خیلی در حرکت کردن درست به ما کمک میکند.
ما انسانها در جهانهای مختلفی زندگی میکنیم؛ یکی از آنها جهان خاکی است که به طور آگاهانه در آن زندگی میکنیم و از منابع و مواهب سرشار آن استفاده میکنیم. جهان دیگر، جهان خواب است و جهان دیگر، جهان ذهن. جهان ذهن بسیار بسیار قدرتمند است؛ چون هر چیزی که در جهان بیرون امکان بروز و ظهور ندارد، در جهان ذهنی به تصور درخواهد آمد (کن فیکون: شو میشود). برای اینکه چیزی در جهان بیرونی به نتیجه برسد، لازم است از قبل در جهان ذهنی صورت گرفته باشد. در جهان ذهنی تمام اطلاعات جمعآوری و پردازش شده و به تصویر کشیده میشود یعنی ساختار برای آن در ذهن تشکیل میشود و اگر حرکتی همراه آن باشد باعث میشود آن کار در جهان بیرونی بروز و ظهور یابد؛ پس وادی پنجم به ما کمک میکند از جهان ذهنی خارج شویم و به جهان عملیاتی و اجرایی برسیم. اگر نتوانیم تفکر را از قوه به فعل دربیاوریم، هیچ گاه به نتیجه مطلوب نخواهیم رسید. وادی پنجم فرمان حرکت میدهد و میگوید برخیز، بلند شو، حرکت کن و با استفاده از وادی پنجم، آن افکار غربال شده که به چه چیزهایی فکر کنیم و به چه چیزهایی فکر نکنیم را به مرحله عملیاتی دربیاوریم.
به عنوان جمعبندی، وادی پنجم به صراحت به من همسفر آموزش میدهد تفکر کردن به تنهایی حلال مشکلات نیست، تفکرات ما تا زمانی که حرکت نکنیم از قوه به فعل درنمی آید و تفکری که به عمل نیاید، هیچ ارزشی ندارد.
منبع: سایت کنگره۶۰، کتاب عشق، کتاب ۶۰ درجه زیر صفر
نویسنده: همسفر عفیفه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول)
ویراستار و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بروجن
- تعداد بازدید از این مطلب :
129