English Version
This Site Is Available In English

ماده مخدر وحشی به‌نام شیشه

ماده مخدر وحشی به‌نام شیشه

جلسه دوم از دوره چهل‌و‌سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره60 همسفران نمایندگی ستارخان به استادی راهنما همسفر زهره، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر گندم با دستور جلسه «تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متد DST» روز سه‌شنبه 24 تیرماه 1404 ساعت 16:00 آغاز به‌کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
به نام پروردگارم که رحمان و رحیم است. بارها و بارها نشستن روی این صندلی برای من اتفاق افتاده است؛ ولی هر بار ضربان قلبم را روی هزار می‌برد. نمی‌دانم حکمتش چیست؟ یکی از دلایلش انرژی جمع است که هر بار من از آن پر می‌شوم و دیگری بار مسئولیتی است که باید یک‌سری مطالب را با شما به اشتراک بگذارم که حتماً باید مفید، درست و گره‌گشا باشد.

دستور جلسه امروز  شیشه و اثرات مخرب آن روی جسم و روان است. من دوست دارم با سه یا چهار سؤال این دستور جلسه را اداره کنم و از شما می‌خواهم با مشارکت‌ها و پاسخ به این سؤالات، روشنگری بهتری در مورد این دستور جلسه برای من و دوستان انجام دهید.

شیشه چیست؟
شیشه ماده‌ای صنعتی است که به دست انسان ساخته شده و ماده‌ اصلی آن آمفتامین است. به آن کریستال و آیس هم گفته می‌شود و معمولاً به‌صورت قطعات ریز، خرده‌های شیشه یا شکر است؛ سفید، گاهی سفید مایل به آبی، بی‌بو و تلخ است و در نوشیدنی‌ها حل می‌شود. شیشه را ساختند تا مردم را از مواد مخدر گیاهی نجات دهند؛ اما یک ماده‌ مخدر بسیار وحشی اضافه شد. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه به کتاب 14مقاله مراجعه کنید که بسیار مفید و دقیق توضیح داده شده است.

شیشه با مغز و روان مصرف‌کننده چه کار می‌کند؟
از مغز شروع می‌کنم؛ چون مغز جزء صور آشکار و قابل درک است تا به روان برسم. مغز سیستم بسیار هوشمندی دارد. از میلیون‌ها  نوروترانسمیتر و هورمون تشکیل شده و مواد مختلف را ترشح و هدایت می‌کند. آن‌قدر این هورمون‌ها زیادند که آقای مهندس به آن سیستم ایکس می‌گویند. برخی از این هورمون‌ها شناخته‌شده‌ و برخی ناشناخته هستند. از میان شناخته‌شده‌ها چهار هورمون را بررسی می‌کنم تا ببینیم وقتی شیشه مصرف می‌شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ وقتی خوب به حرف‌هایم گوش کنید، عمق فاجعه‌ مصرف شیشه را متوجه می‌شوید.

سروتونین: هورمون خوشبختی که کار اصلی آن کنترل خلق‌وخو، خواب، اشتها، درد و عملکرد گوارش است. طبق پژوهش‌های جدید 90درصد سروتونین در روده‌ها ترشح می‌شود. بدن به‌طور معمول برای مثال 20واحد سروتونین نیاز دارد؛ ولی با مصرف شیشه هزاران برابر سروتونین وارد مغز می‌شود و مغز که بسیار هوشمند است، به کارخانه‌ تولید سروتونین‌ دستور می‌دهد که دیگر تولید نکند؛ چون به وفور وارد شده است.

در حالت نشئگی، شیشه باعث گیجی، بی‌قراری، افزایش رفلاکس معده، افزایش میل جنسی، نوسانات فشار خون و افزایش ضربان قلب می‌شود و در حالت خماری که مغز سروتونین ندارد، چه اتفاقی می‌افتد؟ اضطراب، نگرانی بیش‌ازحد، اختلالات خواب، مشکلات گوارشی، یبوست، روده‌ تحریک‌پذیر، میل شدید به غذاهای شیرین و کربوهیدرات‌ها، تغییر اشتها، تغییر وزن، کاهش میل جنسی و با کوچک‌ترین محرک، واکنشی شدید نشان می‌دهد و پرخاشگر می‌شود.

دوپامین: هورمون انگیزه و خلاقیت که نقش آن در خلق‌وخو، یادگیری، تمرکز، کنترل حرکت و حافظه است. اگر مقدارش زیاد شود، باعث لرزش دست، هذیان، توهم، بی‌قراری، اضطراب، احساس لذت زیاد، پرخاشگری، یادگیری بالا، استفراغ، بیش‌فعالی و بی‌خوابی می‌شود.

در حالت خماری، فرد دچار بدگمانی، کم‌توجهی، اضطراب، اختلال فکری، سردرگمی، بی‌حسی، بی‌تفاوتی، مشکلات تعادلی، ناتوانی در نوشتن و اختلال در خلق می‌شود. از ملاتونین که هورمون خواب و کورتیزول که هورمون اضطراب است، می‌گذرم.

اکسی‌توسین: هورمون عشق که در خانم‌ها چندین برابر آقایان ترشح می‌شود. در مردان، بیشتر روی سیستم تناسلی تأثیر می‌گذارد. با مصرف شیشه، اکسی‌توسین دچار اختلال می‌شود. اول، مسائل جنسی در آقایان آسیب می‌بیند و سپس احساس خوشبختی از بین می‌رود، سخاوت کم می‌شود، دلبستگی کاهش پیدا می‌کند، وابستگی زیاد می‌شود، افسردگی افزایش می‌یابد، همدلی و درک به پایین‌ترین حد خود می‌رسد و احساس رضایت و امنیت از بین می‌رود. صحبت من با خانواده‌های مصرف‌کننده شیشه است. به‌نظر من، شیشه وحشی‌ترین ماده‌ مخدر است؛ البته هر ماده‌ مخدر صنعتی یا حتی گیاهی می‌تواند به این هورمون‌ها آسیب بزند و شما با چشم خود این تأثیرات را دیده‌اید.

مسئله بعدی همسفرها هستند. ترکش‌هایی که از طریق اعتیاد و فشارهای ناشی از یک مصرف‌کننده به همسفر وارد می‌شود، سیستم ایکس را کاملاً مختل می‌کند و هورمون‌ها را به هم می‌ریزد. حالا چه‌کار کنیم؟ از سروتونین شروع می‌کنم؛ اگر می‌خواهیم سروتونین را بالا ببریم و احساس خوشبختی کنیم؛ باید این‌ها را در خود بررسی کنیم و به دانسته‌های‌ خودمان در کنگره ربط بدهیم. مقالاتی که از آن‌ها برای صحبت خود استفاده کردم، مربوط به کنگره نیست؛ اما نشان می‌دهد که در کنگره60 چه‌قدر علمی و هدفمند روی این موضوع کار می‌شود.

برای افزایش سروتونین باید مدیریت استرس را یاد بگیرید. همسفر، بلد هستی استرس را مدیریت کنی یا استرس مسافرت را هزار برابر می‌کنی؟ خواب کافی داری؟‌ ورزش منظم چه‌طور؟ چه‌قدر در معرض نور خورشید قرار می‌گیری؟ چه‌قدر پارک می‌روی؟ برای افزایش دوپامین: شرکت در کارهای گروهی، ورزش، تغذیه‌ مناسب، بودن در طبیعت و جاهایی که حالتان را خوب می‌کند، مفید است. می‌گویند خوردن زردچوبه، ماهی و تخم کتان هم مؤثر است.

تجربه‌ من از شیشه و زندگی با آن: همسرم تا آخر شیشه را رفت. سال‌ها پیش، زمانی که در ایران اصلاً شناخته‌شده نبود، او سال‌ها ژاپن زندگی کرده بود و از آنجا شیشه را به ارمغان آورد. من دختر بسیار کم‌سن‌وسالی بودم و نمی‌دانستم مواد مخدر چیست؟ چه برسد به شیشه. به یاد دارم که یک‌بار پایپ را پیدا کردم و گفتم وسایل ماشین را اینجا نگذار و دادم به دستش، او هم تشکر کرد، یعنی تا این حد نمی‌دانستم تا این‌که دچار بی‌تعادلی شد و آنجا بود که فهمیدم یک خبرهایی هست.

وارد پروسه‌ درمان شدیم. قبل از کنگره، شش سال از این بیمارستان به آن بیمارستان دویدم. 28بار شوک مغزی، 22 قرص مختلف در روز و روزانه هم سه عدد قرص متادون. وقتی وارد کنگره شدیم، به مرکز تحقیقاتی شیشه رفتیم و وارد آکادمی شدیم. وضعش آن‌قدر خراب بود که گفتند باید پیش آقای مهندس بروید. رفتیم، آقای مهندس یک‌سری سؤال پرسیدند و گفتند: این چیزی که آوردی مرده متحرک است. برو در جلسه بنشین، ببینیم چه می‌شود؟ در اتاق به‌صورت خصوصی با مسافرم صحبت کردند و وقتی بیرون آمد، برق در چشم‌هایش بود. من تقریباً سه‌ سال جنگیدم و آن زمان این‌طور نبود که فقط یک سال سفر کنیم. مسافر من رها نشد و حتی راهنما را هم یک بار عوض کرد و دوباره سفر را شروع کرد. سفرش سه‌ سال طول کشید و تمام شد. حالا 17روز مانده تا به ده سال رهایی برسیم.

چند روز پیش که این دستور جلسه به من رسید، خیلی فکر کردم که چرا من باید چندین بار استاد دستور جلسه‌ شیشه باشم؟ چه پیغامی باید بدهم؟ من حرف‌های آقای مهندس را روی چشمم می‌گذارم و صد در صد قبول دارم؛ ولی تجربه‌ام چیز دیگری می‌گوید؛ تجربه‌ای که از زندگی با یک مصرف‌کننده داشتم. می‌توانم بگویم درمان شیشه بسیار طولانی است؛ نه ترک، بلکه درمان و برای این‌که درمان اتفاق بیفتد، نیاز به ماندن در کنگره، آگاهی، رشد شخصی و تعادل سیستم هورمونی در همسفر است. وقتی گل رهایی را گرفتید، همه‌چیز تمام نمی‌شود و نباید انتظار داشته باشید که این مسافر به روز اولش برگردد، نرمال و طبیعی شود. خیر، به‌جرأت می‌گویم خیر. درمان اتفاق می‌افتد؛ اما اگرهایی دارد: اگر ماندی، اگر آگاهی‌ات بالا رفت، اگر خودت را رشد دادی، اگر تعادل هورمون‌ها در تو ایجاد شد و اگر مدیریت استرس را یاد گرفتی، آن‌وقت می‌توانی انتظار داشته باشی.

اگر مسافر شما شیشه یا مواد صنعتی یا حتی تریاک مصرف می‌کند، یا در زندگی نمانید یا اگر می‌مانید درست و خوب بمانید. نمانید که قربانی باشید؛ بلکه بمانید که زندگی کنید و زندگی را با تمام سختی‌هایش بپذیرید. در محیطی که هستید، آن‌قدر اطلاعات دریافت می‌کنید که بتوانید در اوج جهنم، بهشت را جاری کنید.

از مسافر شیشه پرسیدم: چه‌طور می‌شود انگیزه در تو ایجاد شود؟ گفت: تریلیون‌ها سلول در بدن داریم؛ باید با صد در صد این سلول‌ها بخواهم که درمان شوم و اگر 99 درصد هم باشد، نمی‌شود. من این را نگفتم که اضطراب ایجاد شود، گفتم که مسئولیت را به شما یادآوری کنم. اگر می‌آیید و از امکانات و آگاهی استفاده می‌کنید، فقط نگویید: می‌خواهم انرژی بگیرم و بروم و بعد همه‌چیز یادت برود. هر مطلبی که یاد گرفتی، بار مسئولیتی است روی دوش تو. به بازی در آگاهی حواست هست؟ یا فقط منتظری که مسافرت رها شود و همه‌چیز خوب شود؟ بهت قول می‌دهم که با رها شدن او همه‌چیز خوب نمی‌شود. سفر دوم هم سهل است و هم به مراتب بسیار سخت تر از سفر اول است؛ اگر با هوشمندی و بلوغ نباشد، به کل هسته‌ خانواده‌تان آسیب می‌زند.

رهایی چهل سی‌دی همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)

اهدای لوح سردار

مرزبان کشیک: همسفر مهسا
تایپ و ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر سکینه (لژیون دهم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .