English Version
This Site Is Available In English

کنگره۶۰ عجیب بوی خدا می‌دهد

کنگره۶۰ عجیب بوی خدا می‌دهد

امروز می‌خواهم دلنوشته‌ای بنویسم در رابطه با موادمخدری که شنیدن اسم آن در خواب هم برای من آنقدر ترسناک و دلهره‌آور بود که در عمق خواب شبانه‌ لرزه بر تنم می‌انداخت. ماده‌مخدری که هر بار فردی که گرفتار آن بود را می‌دیدم، بدون هیچ‌گونه تفکر و لحظه‌ای درنگ، حکم مرگ را بر او واجب می‌دانستم.

هرگز روزی را تصور نمی‌کردم، مردی که تمام تار و پودم و معنای تمام نفس‌هایم بود در چنگال موادمخدر گرفتار شود. هر روز، هر شب و هر لحظه با خود می‌گفتم من تاوان کدامین قضاوت، کلام سخت و دل شکستن را باید اینگونه پس می‌دادم! آیا باید خودم در بند تبعات این ماده‌مخدر گرفتار می‌شدم تا تلنگری بر همه رفتارهای گذشته‌ام می‌شد؟ من که هر روز عاجزانه از پروردگارم می‌خواستم هیچ‌گاه من را با خانواده‌ام امتحان نکند، چرا اینگونه در بند و عاجز در مقابل این مواد ویران‌کننده شدم؟

موادمخدر شیشه، غرور و قلب من را در هم شکست و هر روز شاهد نابودی مردی بودم که با هر گرد و غبار بیماری که بر چهره‌ او می‌نشست، ویران می‌شدم؛ حتی خودم را نیز محکوم به غرق شدن در سیاهی و تباهی می‌دانستم.

ناگاه شمعی روشن شد، معجزه معنا و راه پیدا شد. برایم باورپذیر نبود؛ اما خداوند من را بخشیده بود. او من را دعوت کرد، نجواهای شبانه‌ام را شنید و برای حضور در کنگره عشق انتخاب شدم، مکانی که عجیب بوی خدا می‌دهد و لحظه لحظه‌اش مملو از معجزه است. مردی اینجا را بنا نهاده که من او را از نزدیک ندیده‌ام؛ اما خوب می‌دانم که پیامبر عشق و معجزه‌اش تمام انسان‌های وارسته و رها شده از بند اعتیاد است.

امروز دیگر از موادمخدر شیشه ترسی به دل ندارم؛ چون آموزش‌ها، معجزات و تدابیر کنگره۶۰ مانند سپری در مقابل سیاهی‌ها، از من و خانواده‌ام محافظت می‌کند. با چشمانی بسته به انسان‌هایی که خالصانه و بی‌ریا به من درس انسانیت می‌آموزند، دل داده‌ام.

مولانا می‌گوید: «اگر بر تو ببندند همه ره‌ها و گذرها، ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند.» کنگره۶۰ برایم همان راه پنهان است و من هر روز مصمم‌تر، به امید رهایی خودم و مسافرم لحظه شماری می‌کنم. خوب می‌دانم من و مسافرم برای این رنج پر از گنج انتخاب شده‌ایم که روزی پیام‌آور این معجزه، راه انسانیت و رسم عاشقی به کسانی باشیم که مثل ما در ظلمت، تاریکی و ناامیدی در گوشه‌ای کز کرده‌اند، شب را به صبح و صبح را به شب می‌رسانند و پیام کنگره۶۰ را در گوش آن‌ها آرام زمزمه کنیم.

نویسنده: همسفر نسیم رهجوی راهنما همسفر شهربانو (لژیون دوازدهم)

تایپ: رابط خبری همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر شهربانو (لژیون دوازدهم)

ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت

همسفران نمایندگی کاسپین قزوین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .