جلسه اول از دور اول جلسات لژیون سردار نمایندگی سالار با استادی ایجنت محترم مسافر رسول و نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه وادی پنجم و تاثیر آن روی من رأس ساعت ۱۵:۳۰ شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر.
در ابتدا خدا را شکر و سپاسگزارم که بار دیگر توانستهام در لژیون سردار شرکت کنم و در این جایگاه خدمت کنم و از شما آموزش بگیرم. بسیار خوشحالم که لژیون سردار در این شعبه برگزار شد و از خداوند ممنونم. قبلاً ماهی یک بار لژیون سردار برگزار میشد و انقدر انرژی این بالا بود که در طول یک ماه من متوجه این قضیه بودم و همیشه به دنبال این بودم که جلسه بعدی چه زمانی شروع میشود. لژیون سردار برای من خیلی مهم و حائز اهمیت است به چه دلیل؟ برای اینکه آن چیزی را که من گم کرده بودم در لژیون سردار پیدا کردهام. در قسمتی از کتاب ۶۰ درجه که میگوید: انسان مقام خودش را گم کرده بود در جای دیگری و باید برود و آن را پیدا کند و این همان بود که با آموزشهای که در لژیون سردار من یاد گرفتهام توانستم آن گم شده خودم را پیدا کنم و یواشیواش و ذرهذره آن چیزی را که سالهای پیش گم کرده بودم کم کم دوباره پیدا کردم و به دست آوردم این چیزی هست که میگویم لژیون سردار برای من آنقدر جذاب است. افرادی که صحبتهای دیدهبان محترم آقای منصوری را در چند وقت پیش گوش کردهاند متوجه شدهاند که ایشان عرض کردن لژیون سردار سود دارد و این سود در مادیات نیست در معنویات است. من وقتی به درمان رسیدم دیدم که تفکرم لح شده است ولی وقتی نگاه میکردم میدیدم که در خیلی از بندها درگیر هستم و این درگیر بودن باعث میشد که آن حال خوشی که در کنگره از آن صحبت میکنند بهرمند نباشم.
حال خوش چی بود؟ من یک سریال را دیدم که خیلی حال خوب و خوشی دارند و میگفتم که چرا آنها حالشان اینقدر خوب است و من این حال خوش را ندارم. کمکم با آموزشهای کنگره ۶۰ متوجه شدم که گیر من در درون خود من میباشد و باید برای حل آن چارهای بیاندیشم و اینجا بود که متوجه شدم چه ایراد و اشکالاتی در درون من شکل گرفته است و چه خوب است که وادی پنجم با موضوع جلسه لژیون سردار این بار ارتباط پیدا کرده است. من خیلی وقتها تفکرات درون ذهن من بسیار زیبا و خوب بود ولی هیچ وقت من نتوانستم آنها را عملی کنم چرا؟ چون راه را بلد نبودم. من در کنگره ۶۰ دنبال حال خوب میرفتم ولی نمیتوانستم آن را پیدا کنم در کنگره ۶۰ خدمتگزار بودم ولی نمیتوانستم آن حال خوب را پیدا کنم زیرا آن ساختاری که در ذهن من بود را من بلد نبودم که آن را عملی کنم دستیارهای دیدهبانها را میدیدم که چقدر حالشان خوب است و میخواستم که من هم مثل آنها باشم با این حال خوب ولی بلد نبودم و یا ورزشکاری را در محل خودمان میدیدم دوست داشتم که من هم مثل آن بدن خوبی داشته باشم ولی بلد نبودم و نمیدانستم از کجا باید شروع کنم. بستری را که کنگره ۶۰ برای ما فراهم کرده است مانند خاک حاصلخیزی میباشد که هرچه در آن بکاری همان را برداشت خواهی کرد بهخصوص لژیون سردار و رفتهرفته وقتی عضو لژون سردار شدم متوجه شدم که چرا من در خودم گیر هستم و نمیتوانم خوب حرکت کنم. من در گذشته میدیدم که از یک حرف فرد نادان نمیتوانم بگذرم و این حرف در ذهن من اثر میگذاشت و ادامه پیدا میکرد تا اینکه برای من ایجاد مشکل خیلی زیادی میکرد و افکار مرا به هم میریخت یک هفته و شاید دو هفته و یا بیشتر و یکی دیگر از گیرهایی که من داشتم کینه بود و یکی دیگر از آنها حسادت بود اینها بود که مرا درگیر نگه داشته بودند و نمیگذاشتند که من به آن حال خوش برسم. وقتی که آمدم و با پرداخت ۶ میلیون تومان عضو لژیون سردار شدم و چقدر جالب که آقای مهندس هنوز این ۶ میلیون تومان را تغییر نداده است من فکر میکنم که آقای مهندس در این تفکر میباشند که بچهها بیایند و همه عضو شوند.
یک روز من با خودم حساب میکردم که اگر مسافری ۶ الی ۷ ماه حتی یک پفک نمکی را در طول روز کنار بگذارد میتواند که عضو لژیون سردار شود. من هم با ۶ میلیون عضو شدم و بیشتر از این حرفها برداشت داشتهام زیرا انفاق را یاد گرفتم، بخشش را فهمیدم و گذشت را متوجه شدم. شما درمان اعتیاد را نگاه کنید آن رهجویی که میتواند از مقدار ساعتی بگذرد و روی صندلی بنشیند و بتواند از مقدار داروی خود کم کند و از آن هم بگذرد میتواند به درمان قطعی برسد و به رهایی برسد. و زمانی که وقت میگذارد و سیدی مینویسد و کارهای دیگر را انجام میدهد او میتواند به حال خوب برسد چرا؟ چون انفاق کرده است و اینجا هم اگر کسی بتواند از پول بگذرد و انفاق نماید میتواند به اون حال خوب برسد و در اینجا حالتی دارد که میتوانی بیایی و به راحتی ببخشی و دریافت داشته باشی چرا؟ چون بخشش دارد و در این بخشش دریافتهایی وجود دارد که بسیار زیاد و انسان را به حال خوب میرساند.
اینجا از صور پنهان انسان صحبت میکند و پنهان انسان را میگوید که به چه شکلی میباشد و به هر کسی که عضو این لژیون شود و روی صندلی لژیون سردار قرار بگیرد و بتواند آموزشهای این لژیون را فرا بگیرد میتواند از آن گذرگاه عبور کند و میتواند گیرهای خود را که قبلاً گفتم پشت سر بگذارد مثل غیبت، تهمت و حسادت و ... دوستان مواد با اینکه یک نفر سفر خوبی داشته باشد و با روش و متد DST میرود کنار اما صحبتهای آقای مهندس را در سیدیهای اخیر گوش کنید میگوید؛ که انسان در خیلی از بندها گیر است و باید یک ابزاری باشد که بتواند از اینها عبور کند و بهترین ابزار آن آموزشهای کنگره ۶۰ و لژیون سردار میباشد و این چیزی است که من در لژیون سردار به دست آوردهام در ظاهر پول میدهم اما در صورپنهان آن دریافتهایی را به دست میآورم که قابل قیاس با مادیات این جهان خاکی نمیباشد. نگاه کنید افرادی که از گذشته در این لژیون عضو بودند و چقدر تلاش میکنند و هنوز پیگیر میباشند پس قطعا یک خبری است که آنها اینطور پیگیر و ماندگار هستند و چیزی را به دست میآورند که از پول خود میگذرند و چیزی را که اینجا به دست میآورند قابل قیاس نیست با پولی که پرداخت میکنند.
هر سیستمی یا هر سازمانی یا هر کارخانهای یا هر خانهای یا هر کشوری اگر پایههای مالی قوی داشته باشد آنها رشد خواهند کرد وگرنه هیچ رشدی در کار نیست. برای لژیون سردار هم همینطور میباشد و پایههای مالی لژیون سردار مستحکم میگردد و میتوانند در زمینههای مختلف مثل ساخت دانشگاه و یا کارهای دیگر این پول را هزینه نمایند و به هدف اصلی خود زودتر و بهتر برسند. همین جایی که الان قرار داریم ۴۵۰ میلیون تومان هزینههای مختلف وجود داشته است که انجام شده است خوب این پول از کجا آمده است؟ از همان کمکهای مالی شما عزیزان میباشد و اگر این کمکها نبود هرگز ما دور هم جمع نمیشدیم و نمیتوانستیم اینجا آموزش بگیریم. ما باید اینجا پسانداز کنیم برای بعدهای بعدی حیات و این پسانداز همین گونه که در لژیون سردار عضو میشویم میتواند شکل بگیرد و در پایان باید بگویم که خیلیها بودند که خدمت کردند تا امروز من اینجا باشم و من هم کمک میکنم تا فردا دیگران در این جایگاهها قرار بگیرند. از اینکه به صحبتهای من توجه نمودید بسیار ممنون و سپاسگزارم.
.jpg)
.jpg)
.jpg)
نویسنده: مسافر عباس
عکاس: مسافر فرج
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
334