سومین جلسه از دوره دوازدهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران نمایندگی ملایر، با استادی راهنما مسافر رضا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محمدرضا با دستورجلسه «قضاوت و جهالت» روز سهشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
چیزی که من از نوشتارها و آموزشهای کنگره دریافت کردم این است که انسان به واسطه اختیاری که دارد خواه ناخواه باید قضاوت انجام بدهد یعنی همانجور که در کلام الله اشاره شده که بنفس و ما سواها فعلمها فجورها و تقواها وقتی نفس به مرحله میانه رسید الهام میشود فجور و تقوا به انسان، پس انسان به واسطه اختیار داشتن باید قضاوت بکند حالا این قضاوت تا کجا خوب است؟ لذا من باید این قسمت را بفهمم تا جایی این قضاوت به من مربوط میشود که در آن مسئله دانایی داشته باشم و به خودم مربوط باشد نه به دیگران من میتوانم فقط و فقط راجع به خودم قضاوت انجام بدهم و ببینم عملکردم درست بوده یا درست نبوده است کاری که انجام دادم درست بوده یا نه اینطور راجع به خودم قضاوت کنم آقا الان من در حال سفر هستم و شربت دست من است چند سیسی بخورم؟ یک سیسی بخورم؟ بیشتر بخورم یا کمتر؟ این قضاوتش به من مربوط میشود، من هستم که باید قضاوت کنم که آیا امروز کنگره بروم؟ آیا سیدی را بنویسم یا ننویسم؟ آیا خدمت بگیرم یا نگیرم؟ در سفر آیا فرمانبردار باشم یا نباشم؟ آیا راهنما بشوم؟ اینها مواردی هستند که به من مربوط میشوند و در ادامه مسیر هر کدام از اینها مشخص کننده است، کسی که در حال سفر میکند و مصرف میکند تکلیفش مشخص است اون کسی که در صراط مستقیم و در مسیر درست باشد او هم تکلیفش مشخص است، کسی که خدمت مرزبانی، راهنمایی، تازهواردین خدمت میکند تکلیف آیندهاش را خودش تعیین میکند، کسی هم که شانزده ماه سفر میکند اون هم تکلیفش با خودش مشخص است و به من رضا مربوط نمیشود، آموزشهای کنگره داده میشود و هر کسی خودش با خیال خودش تصمیم میگیرد که قضاوت میکند که کدام یکی از این راهها را برود و این مفهوم قضاوتی هست که من باید در این دستورجلسات یاد بگیرم که فقط و فقط باید خودم را قضاوت کنم ولی همیشه به این سادگیها نیست کاش اینجوری بود من هم خیلی دوست داشتم که وضعیت به این حالت بود که من خودم بودم ولی من با خودم که هستم هیچ، یک قسمتهایی هم با جامعه درگیر است یه قسمت هایی هم با دیگران درگیر هست و مشترک ما داریم، در جامعه اجتماعی یک سری چیزها را در دیگران من میبینم و خوشم نمیآید و یک سری چیزها من در دیگران میبینم که خوشم میآید در مورد اینها من باید قضاوت کنم خب اینکه چه چیزی باعث میشود که یک حس در من نسبت به یک قضیه یا یک موضوعی من حسی داشته باشم این نشان میدهد که از آن جنس من خودم دارم من میگویم از فلانی حالم به هم میخورد طرف دروغگو است و دارد دروغ میگوید در صورتی که وقتی نگاه میکنم این صفت در خودم وجود دارد که میبینم و قضاوت میکنم یا میگویم فلانی پشت سر مردم حرف میزند حالم از او به هم میخورد ببین چرا اینجوری است؟ چرا فلان چرا فلان؟ همش دیگران، دوربینم را گذاشتم روی دیگران و دارم آنها را قضاوت میکنم، این کاری که من دارم انجام میدهم دو تا حالت برای من به وجود میآورد یکی اینکه من را درگیر یک جنگ درون با آن فرد یا به آن جامعه یا با آن سیستم میشوم و انرژی من با تمام قدرت به سر خود شخص به طرف آن فرد پرتاب میشود و او هم آن را دریافت و در مقابل جوابی خواهد داد به قول استاد امین در سیدی قضاوت شاید تیرها در صور آشکار به هدف نخورند ولی تیرهایی که از طریق افکار و اندیشه انسانها به طرف همدیگر شلیک میشود قطعا قطعا قطعا به هدف میخورد و در آنها حالاتی را به وجود میآورد، این یک حالت است، پس قضاوت کردن من یک آسیبی یک جنگی درمورد من به وجود میآورد و من را وارد جنگ کرده و توان و انرژی من را میگیرد، یک حالت دیگری دارد که از این خیلی بدتر است حالت بعدی این است که من آن صفتی را که در دیگران دیدم و محکومش کردم و راجع به او قضاوت میکردم و نظر دادم آن صفت در درون من رشد میکند تا حدی که دیگر کاملا به من میچسبد و میبینم حال من خراب میشود، بهترین کاری که من میتوانم انجام بدهم این است که قضاوت آن قضیه را فعلا متوقف کنم اگر متوقف کرده و نظری راجع به آن فرد ندادم و رأیی صادر نکردم باعث میشود که آن صفتی که در درون خود من از وی ظاهر بشود من بتوانم آن صفت را در خودم اصلاح کنم. امیدوارم که ما بتوانیم از این دستورجلسه الهام بگیریم و آن موقع که حالمان خراب میشود صفاتی در انسانهای دیگر میبینیم و حالمان را خراب میکند این دستورجلسه آمد تا دوربین را بندازیم روی خودمان، برگردیم به سمت خودمان ببینیم کجا صرفا در من به عنوان برنامه بروز پیدا میکند و سعی کنیم آن را اصلاح کنیم چون در سفر چون در سفر ما ندیدن تاریکی نیست دیگه وقت ما اصلا نمیفهمیم که یه صفاتی رو داریم ولی مهم اینه که گاهی اوقات اینها پوشش داده بشود. امیدوارم که این دستورجلسه به ما کمک کند تا این پوششها کنار بروند یک جا بروند کنار و من بتوانم برای خودم یک سفر خوبی را داشته باشم امیدوارم که دستورجلسه هفته قبل حرمتها هم بتوانیم در زندگی کاربردی کنیم و بتوانیم این صفات بدی را که در دیگران میبینیم و در ما باعث حال بدی میشود آن را اصلاح کنیم و بتوانیم در مسیر صراط مستقیم و در مسیر درست قدم برداریم، از اینکه گوش کردید بسیار سپاسگذارم.

عکاس و تایپ: مسافر میلاد لژیون ششم
تنظیم و ارسال: مسافر وحید لژیون چهارم
مسافران نمایندگی ملایر
- تعداد بازدید از این مطلب :
126