جلسه یازدهم از دوره اول جلسات آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سالار خمین با استادی مسافر طاهر و نگهبانی مسافر مهران و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" در روز سهشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ شروع به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان طاهر هستم مسافر .
جا دارد ابتدا از خداوند سپاسگزاری کنم به خاطر اینکه این فرصت را به من داد در این جایگاه قرار بگیرم تا خدمت کنم، و از تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰ هم سپاسگزاری میکنم که تلاش میکنند و امروز این موقعیت را برای من فراهم کردند تا من بتوانم از شماها آموزش بگیرم.
و اما موضوعی که میخواهم بگویم که مبادا فراموش کنم ،موضوع روز پنجشنبه و برگزاری لژیون سردار و همایش این لژیون توسط دیده بان محترم جناب آقای زرکش، که خدا را شکر شعبه ما شعبه میزبان میباشد، و مهمانان محترمی در این روز جهت شرکت در این همایش به شعبه ما میآیند و خواهش من این میباشد که کلیه عزیزان با پوشش مناسب و مرتب و سر ساعت در شعبه حضور داشته باشند.
و اما دستور جلسه قضاوت و جهالت،
خب در یک مقطع زمانی یک خانواده دو نفره بودند ،که بچهدار نمیشدند و تصمیم گرفتند ،سگی را به جهت اینکه تنها نباشند در خانه نگهداری کنند، و پس از سالیان سال این زوج بچهدار شدند و یک روز در منزل بودند که ناگهان متوجه سر و صدایی شدند و دیدند که سگ آمد با صورت پر از خون،و اینجا مرد خانه تصمیم میگیرد که با اسلحه آن سگ را بکشد و این کار را انجام میدهد، و وقتی به اتاق محل بچه میروند متوجه میشوند که مار بزرگی میخواسته بچه را از بین ببرد و سگ ممانعت میکرده و اینجا مرد خانه زود قضاوت و تصمیم ناعادلانهای گرفت ،چون سگ جان بچه را نجات داده بود. و اینجا دیگر پشیمانی سودی نداشت چون قضاوت انجام شده بود و حکم هم صادر شده بود. وقتی چنین اتفاقی میافتد خوب متوجه میشویم نویسنده که منشا قضاوت جهالت میباشد.
و جهالت به معنای نادانی میباشد.
و اگر سیدیهای جناب آقای مهندس را گوش کرده باشید در تمام آنها ر ابتدا آقای مهندس میگوید،بعد از معرفی از دست نیرومندترین دشمن خودمان که همان جهل و نادانی میباشد به خداوند بزرگ پناه میبریم. یعنی جهالت و نادانی همیشه همراه ما میباشد،و ما باید خیلی مواظب باشیم.
اگر ما دروغی میگوییم یا تهمتی میزنیم و یا غیبتی میکنیم و یا هر کار ضد ارزش دیگری مثل منیت ، همه از روی جهالت میباشد که توسط قضاوت ایجاد میگردند. و همه اینها از قضاوت صحبت میکنند. مثلاً وقتی خود ما دچار منیت میشویم در حال قضاوت کردن خودمان میباشیم. و یا اگر من آدم خودخواهی هستم و یا کبر دارم و یا حتی حسادت خوب اینها همه مربوط میشود به قضاوت. و اگر جایی ما به کسی حسادت میکنیم و یا داستان حسادت را داریم برمیگردد به اینکه ما داریم قضاوت را انجام میدهیم. حال داستان قضاوت چی میباشد ؟ داستان قضاوت مانند دیدن یک برگ از بین هزار برگ میباشد. مثلاً ما یک چیزی را میبینیم و نه پیشینه آن را میدانیم و نه آینده آن را ، فقط سریع در مورد آن قضاوت میکنیم. و رابطه قضاوت و جهالت اینجا مشخص میگردد. چون ما دانایی نداریم و نمیدانیم مثلاً دو نفر دارند با هم حرف میزنند من فکر میکنم راجع به من صحبت میکنند. و این میباشد که ما همیشه در قضاوت شکست میخوریم ،و بانی آن هم جهالت میباشد. و در قرآن هم اشاره شده است که از ظن و گمان بد بپرهیزید. یعنی قضاوت نکنید. و قضاوت کردن هم مشخص میباشد یک سری از قضات کارشان قضاوت میباشد. و تعریفی که آقای مهندس از قاضی دارد این میباشد که قاضی کسی است که یک فرد ناآگاه بین دو نفر آگاه. و در پایان نکته ای را که میخواهم بگویم این میباشد که اگر میخواهیم از قضاوت کردن بیاییم بیرون باید ذهن را پاک کنیم، و پاک کردن ذهن با گرفتن آموزش و حضور در کنگره میسر میباشد. از اینکه به حرفهای من گوش کردید بسیار ممنون و سپاسگزارم.
نویسنده: مسافر عباس از لژیون سوم آقای طاهر
تنظیم و ارسال: مسافر عباس
- تعداد بازدید از این مطلب :
50