جلسه چهارم از دوره سی و هشتم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی صالحی به استادی همسفر لیلا، نگهبانی همسفر طاهره و دبیری همسفر فائزه با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» روز سهشنبه ۱۷ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpeg)
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته «قضاوت و جهالت» است. همانطور که همه ما میدانیم آقای مهندس در شروع تمام سیدیهای خودشان میگویند: بزرگترین دشمن انسان جهل و ناآگاهی خودش است و این مسئله اوایل ورودم به کنگره۶۰ برایم جالب بود که تمام مشکلات بشر به خاطر جهل و نادانی اوست. جهالت به معنی جهل و نادانی و منظور از جهالت همان عدم و نیستی دانایی میباشد. زمانی که دانایی محدود باشد به دنبال آن جهالت میآید. جایی استاد میفرمایند: ترس و ناامیدی که ما داریم باعث جهل ما نمیشود؛ بلکه جهالت است که باعث ترس و ناامیدی در ما میگردد و در ادامه، محصول جهالت ما به قضاوت ختم میشود.
قدرت مطلق انسان را از خاک آفرید و هر آنچه در خاک وجود داشت در انسان نیز قرار داد و یکی از ویژگیهایی که خداوند به انسان عطا کرد و او را از بقیه موجودات هستی متمایز نمود، قدرت اختیاری بود که به او بخشید. این انسان است که خود تعیین میکند تا مسیر فسق و فجور را برود یا مسیر تقوا را. مسیر تقوا همان صراط مستقیم است که آقای مهندس به ما آموزش میدهند. درست است اسمش صراط مستقیم است؛ اما اینطور نیست که یک راه مستقیم و آسان باشد، اتفاقا مسیری پر پیچ و خم و سختتر از مسیرهای دیگر است.
زمانی که انسان آفریده شد خداوند قدرت اختیار قضاوت را نیز به او داد تا خود و اعمالش را قضاوت کند و به خودشناسی برسد؛ اما متاسفانه ما انسانها نه تنها به قضاوت خودمان حتی فکر نمیکنیم؛ بلکه دائما دیگران را مورد قضاوت قرار میدهیم. دقیقا من هم چنین شخصی بودم که با هزاران یأس و ناامیدی وارد کنگره۶۰ شدم و آن ناامیدی در من ترس را به وجود میآورد. هیچوقت فکر نمیکردم مسافرم روزی وارد کنگره شود، مدام مسافرم را قضاوت میکردم که کجا بوده، چقدر مصرف کرده و اصلا به زندگی خودم فکر نمیکردم. محصول آن قضاوتها این بود که روز به روز حالم بدتر میشد و از گذر زمان در زندگیام غافل بودم.
خداوند زمانی که قدرت قضاوت را به انسان داد یک مسیر شعبده بازی را نیز برای او باز کرد به این صورت که زمانی که دچار قضاوت میشود دو راه دارد، یک مسیر به گلستان و یک مسیر به آتش. من با تمام سختیها مسیر گلستان رو انتخاب کردم. برای آمدن به کنگره باید تمام برنامههایم را تنظیم کنم، با فرزندانم هماهنگ باشم، مسیر زندگیام را بدانم، من خانهدارم و برای کسی که شاغل است این کار سختتری است؛ اما در نهایت آموزش دیدم و به آرامش و حال خوب رسیدم. همیشه فکر میکردم مسافرم اراده ندارد و خانوادهاش را دوست ندارد. وقتی میگفت: من خانوادهام را بسیار دوست میدارم، اعتقاد داشتم اگر ما را دوست میداشت موادش را ترک میکرد. حتی من اجازه نمیدادم که فرزندانم متوجه اعتیاد او شوند.
وقتی وارد کنگره شدم، طبق گفته آقای مهندس، متوجه شدم که دست خودش نیست، مگر کنار گذاشتن مواد به این راحتی است؟ و چقدر این جمله به من کمک کرد، به من آرامش داد، نوع تفکر من را نسبت به مسافرم تغییر داد و احترامی که بین ما از بین رفته بود را به جای خود بازگرداند. پیش از این سر همین مسئله در هفته دو بار با یکدیگر دعوا داشتیم. امروز درست است که مسافرم به رهایی رسیده؛ اما مسائل و مسیر پر پیچ و خم زندگی همچنان ادامه دارد با این تفاوت که من امروز آموزش دیدهام و راهنما دارم، مسائلم را مطرح میکنم تا اشتباهات گذشته را تکرار ننمایم.
همچنین آقای مهندس میفرمایند: تا جایی که قضاوت در مورد خود ما باشد کار درستی است؛ اما زمانی که ما درگیر قضاوت دیگران میشویم چیزی جز یأس، ناامیدی، کبر و غرور به دنبال نخواهد داشت. کسی که حکم قضایی دارد بحثش جداگانه است و شاید بسیاری از قاضیها نیز با تمام اطلاعاتی که داشتند بعد از چند سال متوجه قضاوت اشتباه خود شدهاند.
امیدوارم به قول آقای مهندس افکار و اندیشه خود را در مسیر مثبت هدایت کنیم. ما برای قضاوت نیازی به منابع اطلاعاتی نداریم، فقط باید روی خود کار کنیم و اطلاعاتمان را در مورد خودمان بالا ببریم. تنها کسی که میتواند دیگران را قضاوت کند قدرت مطلق است. به امید آن روز که همه ما به این آگاهی برسیم.

تقدیر از اعضاء لژیون سردار

.jpeg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر احمد
تایپیست: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون پانزدهم)
عکاس، ویرایش و ارسال: همسفر مرضیه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صالحی
- تعداد بازدید از این مطلب :
179