دهمین جلسه از دوره شانزدهم سری کارگاههای خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به نگهبانی مسافر رامین، استادی راهنمای محترم تازهواردین مسافر عباس و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» سهشنبه ۱۷ خردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان عباس هستم یک مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که توفیق نصیب من شد تا امروز هم در خدمت شما عزیزان باشم. از ایجنت محترم و گروه مرزبانی و همه شما عزیزان که من را امروز پذیرفتید تا در خدمت شما عزیزان باشم هم سپاسگزارم. انشاءالله بتوانیم یک جلسه خیلی خوب با هم داشته باشیم. کنگره ۶۰ همیشه جز خیروبرکت چیزی به من نداده است. اصلاً کار نیروهای مثبت و الهی این گونه است. این که ما به کنگره بیاییم و یک شربتی بخوریم و اعتیاد خود را کنار بگذاریم بحثش جدا است؛ اما این که بفهمیم دلیل قدمگذاشتن ما در هستی چیست یک موضوع دیگر است. ما اگر بفهمیم که چه هدفی پشت خلقت ما هست و ما چرا به این جهان پا گذاشتهایم خب خیلی کار ما راحتتر میشود.
نیروهای مثبت و منفی همیشه کنار ما هستند. چه قبل از سفر و چه بعد از سفر و مسئلهای که میخواهم بگویم این است که نیروهای منفی هیچ حد و اندازه و ارزشی برای انسانها قائل نیستند. یک هدفی نیروهای منفی دارند و تمام تلاششان رسیدن به آن هدف است. برای نیروهای منفی که به دنبال رسیدن به مقصود خود هستند، اصلاً مهم نیست که این انسان ممکن است سرنوشتش به زیر پل خوابیدن یا هر چیز دیگری برسد. کار نیروهای منفی بیگاری کشیدن از انسان است. نیروهای منفی در ابتدا با جایزهدادن و ترغیبکردن انسان او را جذب خودشان میکنند و بعد از جذب آنها هر طور که خواسته باشند از آنها کار میکشند. ولی در دستگاه الهی برای انسانها حدومرز و ارزش قائل میشوند. بهعنوانمثال حرمت کنگره ۶۰ برای چیست؟ برای این است که من در سیستم کنگره ۶۰ بمانم. بخشی از حرمت کنگره ۶۰ برای پیشبرد خود سیستم و بخش دیگر برای ما مسافران است. کنگره ۶۰ خطوط و حریمهایی را قائل شده که من مسافر اگر پا را از آن فراتر بگذارم از جاده بیرون پرت میشوم. میخواهم بگویم که نیروهای الهی برای ما ارزش قائل هستند و ما را دوست دارند.

اما دستور جلسه این هفته قضاوت چیست و چرا انسانها قضاوت میکنند؟ ما یک قضاوتی داریم که بر میگردد به بحث حقوقی و کاری که قاضی انجام میدهد. درسش را خوانده است و با سند و مدرک و قانون یک نفر را قضاوت میکند. میخواهم بگویم که قضاوتکردن خیلی کار مشکلی است. اما چرا انسانها مدام دیگران را قضاوت میکنند؟ به نظرم دو دلیل دارد. دلیل اول این است که آن صفت بدی که در نهان خودشان هست و آنها را اذیت میکند، در یک نفر دیگر میبینند و او را قضاوت میکنند. بهعنوانمثال هم لژیونی من دو سیسی از من بیشتر شربت میخورد و من نمیدانم شرایط زندگی او و میزان تخریب او چقدر بوده است. پس میآیم به دلیل جهل خودم شروع به قضاوت میکنم. دلیل دوم که انسانها قضاوت میکنند این است که به آنها حال خوش میدهد. چون این توهم بهطرف دست میدهد که دانا است. این به شما انرژی میدهد؛ ولی چرا؟ چون با دوستت نشستهای و همه را قضاوت میکنی و همه را در اشتباه میدانی و خودتان را از همه بهتر میپنداری و وقتی هم که شما توهم دانایی داشته باشید در بحث آموزش گرفتن هیچچیز را نمیتوانید کسب بکنید. زیرا خودت را همیشه بالاتر از بقیه انسانها میگیری. متأسفانه این بحث قیاس و قضاوت جدیداً خیلی زیاد شده است و شما هر جا که میروی در جمع خانواده و آشنایان میبینی که همه در حال قضاوت هستند. خدا را شکر میکنم که آموزشهای ناب کنگره و بستر کنگره فراهم هست تا ما یاد بگیریم که در هستی وظیفه ما چیست. در انتها میخواهم بگویم که بحث کنگره ۶۰ و لژیون را جدی بگیرید. از این که به صحبتهای من توجه نمودید سپاسگزارم.
مرزبان خبری: مسافر وحید
تصویربردار: مسافر احمد
نگارش: مسافر محمد
ویرایش: مسافر محمد
ارسال خبر: مسافر نوید
- تعداد بازدید از این مطلب :
96