دومین جلسه از دوره هفتم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی صبا به استادی راهنما مسافر علیرضا، نگهبانی مسافر علیرضا و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد
سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم، یک مسافر؛ در ابتدا از نگهبان محترم جلسه و دبیر عزیز تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا در این جایگاه خدمت کنم. از گروه مرزبانی و ایجنت محترم و همه دوستان حاضر در جلسه نیز سپاسگزارم. در خصوص دستورجلسه واقعاً هر بار که موضوع " قضاوت کردن" مطرح میشود، حس میکنم صحبت درباره آن بسیار دشوار است؛ چرا که وقتی درباره قضاوت حرف میزنم، در واقع دارم از خودم میگویم. یعنی این موضوع، در وهله اول برای آموزش خودم است. این نکته بسیار مهم است که وقتی کسی در جایگاه استاد جلسه صحبت میکند، به این معنی نیست که از آن موضوع مبرا است. برعکس، این صحبتها فرصتی برای آموختن و اصلاح خودمان است. همانطور که میدانیم در مثلث قضاوت، سه ضلع وجود دارد: موضوعی که دربارهاش قضاوت میشود، شخص قضاوتکننده و شخص مورد قضاوت؛ مثلث جهالت نیز شامل ترس، ناامیدی و منیت است. این دو مثلث ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. انسان در طول روز، مدام در حال قضاوت است. هر چه آگاهی و دانایی من نسبت به یک موضوع یا شخص بیشتر باشد، میزان قضاوت بی موردم کاهش مییابد. از تجربه خودم بگویم که خیلی وقتها پیش آمده است که در طول روز نسبت به دیگران قضاوت کردهام. در مورد مرزبان یا دوستی در آبدارخانه، یا عزیزی که روی صندلی نشسته و به هر دلیلی مورد تذکر قرار گرفته، در ذهنم شروع به قضاوت کردهام، بدون اینکه از درون آن فرد خبر داشته باشم.
ولی در کنگره یاد گرفتم که "خدمت کردن"، بزرگترین مانع برای قضاوت بیمورد است. خدمت باعث میشود خودمان را جای دیگران بگذاریم و بفهمیم اگر در موقعیت آنها باشیم چهطور رفتار میکنیم. نوشتن سیدیها و عمل به آموزشها، داناییما را بالا میبرد و از دام قضاوتهای بیمورد رها میشویم. آقای مهندس، همیشه تأکید دارند که وقتی درباره کسی قضاوت میکنیم، باید خودمان را جای آن شخص بگذاریم. اگر من جای آن فرد بودم، آیا میتوانستم بهتر عمل کنم؟

قضاوت کردن خیلی اوقات حال افراد را بد میکند، چند ساعت پیش زنگ زدم به کلینیک برای هماهنگی فالوآپ پنجسالگی، فرد پشت تلفن که مرا میشناخت، با لحن شوخی گفت: "دوباره شروع کردی؟" واقعاً ناراحت شدم. این یک مثال ساده از قدرت مخرب قضاوت است. حتی وقتی از روی شوخی یا ناآگاهی چیزی میگوییم، ممکن است دل کسی را بلرزانیم همانطور که من از این حرف ناراحت شدم. شاید من هم ناخواسته همین کار را با کسی کرده باشم پس باید خیلی مراقب باشیم.
آقای مهندس، روز چهارشنبه گذشته مثالی زدند که به دلیل اهمیتش هرسال آنرا بازگو میکنند که خیلی آموزنده است و آن داستان چاقو گمشدهشان در باغ است که فکر میکردند کارگرشان چاقو را برداشته ولی بعد از یک سال متوجه شدند چاقو در ظرف<D.sap> افتاده بوده است. مشابه این اتفاقات، به ما یادآوری میکند که حتی اگر در جایگاه بالایی هم باشیم، باز ممکن است دچار قضاوت نادرست شویم. در نهایت، یکی از اضلاع مثلث جهالت یعنی "منیت" نقش مهمی در قضاوت دارد. هر وقت من دچار منیت میشوم، بیشتر قضاوت میکنم. و این نشان از ناآگاهی من دارد. در پایان امیدوارم بتوانیم با آموزش، خدمت و تمرین، از قضاوت بی موردکه نتیجهای جز جهالت ندارد فاصله بگیریم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید از همه شما متشکرم
تهیه مطالب: مسافر رضا
ویرایش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا
- تعداد بازدید از این مطلب :
62