English Version
English

لژیون سردار؛ تمرینی برای بخشش

لژیون سردار؛ تمرینی برای بخشش

در خدمت خانم آزاده همسفر مرتضی یکی از کمک راهنمایان تازه واردین و عضو جدید لژیون سردار هستیم. مسافر ایشان با چهارده سال تخریب وارد کنگره شدند، آنتی ایکس مصرفی ایشان شیره و قرص ترامادول بود، مدت ده ماه و نیم به راهنمایی آقای محمد داداشی و خانم زهره با متد DST وداروی درمان OT سفر کردند، مدت دو سال و هشت ماه و بیست روز هست که آزاد و رها هستند. خانم آزاده از این‌که دقایقی از وقت خود را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم.

 

به‌عنوان اولین سؤال انگیزه‌ای که باعث عضویت شما در لژیون سردار شد چه بود؟

مهم‌ترین عامل و انگیزه برای من صحبت‌های ایجنت محترم آقای محمد داداشی بود. ایشان حدود یک ماه پیش استاد جلسه لژیون سردار بودند و از عضو شدن در این لژیون و بخشیدن، صحبت‌های آموزنده و قشنگی بیان کردند. این مطالب اولین تلنگر برای من بود، عامل دیگر این‌که یک هفته بعد از صحبت‌های آقای داداشی یکی از همسفران محترم در لژیون سردار شعبه شهرری عضو شدند و همه این‌ها باعث شدند تصمیم من برای عضویت در این لژیون قطعی‌تر شود.

با توجه به دستور جلسه این ماه لژیون سردار (ترس از خدمت مالی به دست آوردن یا از دست دادن؟) نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟

وقتی من چیزی را در هر جای دنیا حتی خارج از کنگره می‌بخشم، ظاهراً به نظر می‌رسد که سرمایه‌ام کم شده است و چیزی را ازدست‌داده‌ام؛ ولی در باطن قضیه این‌طور نیست و با بخشش متوجه می‌شوم که نه‌تنها چیزی از من کم نشده است بلکه ده برابر و یا شاید صدها برابر آن به خود من چه مادی و چه معنوی برگشته است.

 

بخشیدن و بخشش چه حسی در فرد به وجود می‌آورد؟

بخشش و بخشیدنی که بدون ریا و صرفاً جهت رضایت پروردگار باشد، حس سبک‌بالی و خالی شدن از گره‌های وجودی را به انسان می‌دهد و این‌قدر حس خوب و شیرینی هست که واقعاً قابل وصف و بیان نیست.

 

هدف شما از عضویت در لژیون سردار مادی و یا معنوی بوده است؟

در انجام دادن هر کار خیری برکت‌های مادی و معنوی زیادی است و هیچ شکی در آن نیست؛ ولی من خودم را در حدی نمی‌دانم که بخواهم برای خالق خود تعیین تکلیف کنم و به او بگویم که برای انجام یک کار خیر برکت مادی یا معنوی به من بدهد. فقط می‌دانم هدف من از این کار کوچک فقط و فقط خدمت به خودم برای رسیدن به تکامل است و سرسوزنی قدردانی از خالق خود.

 

وادی تفکر چه تأثیری در عضو شدن شما در لژیون سردار داشت؟

وادی تفکر در همه لحظه‌های زندگی من اثرگذار بوده است.  برای وارد شدن به لژیون سردار هم این وادی به من خیلی کمک کرد؛ الحمدالله کمتر از یک ماه توانستم با این وادی روی تمام نتایج این تصمیم متمرکز شوم و درنهایت با لطف خدا راه صحیح را انتخاب کنم و تصمیم نهایی خود را برای انجام این خدمت و پیوستن به لژیون سردار بگیرم.

 

از آموزش‌هایی که در کنگره گرفته‌اید چه چیزی برای شما خیلی باارزش بوده است؟

لحظه‌به‌لحظه آموزش‌های کنگره برای من باارزش هستند ولی مهم‌ترین آن‌ها خدمت و بخشش بدون توقع اعضای آن هست که نمونه‌ی آن را در هیچ کجای دنیا ندیده‌ام.

 

به‌عنوان یک همسفر نقش همسفران را در لژیون سردار چگونه می‌بینید؟

همسفران نقش مهمی در تمام خدمت‌های کنگره‌ دارند. وقتی یک همسفر وارد لژیون سردار می‌شود، یعنی دررسیدن به آرامش خودش قدمی برداشته است و وقتی خودش آرامش داشته باشد کم‌کم می‌تواند آن را به تک‌تک اعضای خانواده‌اش به‌ویژه مسافر خود انتقال دهد و این باعث می‌شود که مسافر و همسفر هم‌قدم باهم با آرامش، برای رسیدن به اهداف خود در زندگی شخصی و کنگره حرکت و تلاش کنند.

 

چه مدت است که در جایگاه کمک راهنمای تازه واردین خدمت می‌کنید؟ کمی از حس و حال خودتان برای خدمت در این جایگاه برای ما بگویید؟

به لطف خدا تقریباً حدود یک سال و نیم هست که توفیق خدمت در این جایگاه رادارم. هرروز که می‌گذرد شیرینی این خدمت برای من بیشتر می‌شود، کنار تازه واردینِ عزیز بودن، به من حس خوبی می‌دهد و باعث می‌شود که هیچ‌وقت گذشته خود را فراموش نکنم و به موقعیت امروزم مغرور نشوم و این‌ها همه از لطف خدا و مهربانی جناب آقای مهندس هست.

ازنظر شما آیا همسفر برای خدمت کردن باید منتظر مسافرش بماند؟

خیر؛ من وقتی به‌عنوان همسفر وارد کنگره شدم اولین چیزی را که یاد گرفتم این بود که صرفاً برای آرامش خودم باید در مسیر کنگره قدم بگذارم واصلی‌ترین رُکن رسیدن به آرامش خدمت کردن هست. شاید گاهی همسفر باید برای خدمت کردن، حرکت کند و قدم بردارد تا مسافر هم‌قدم‌هایش برای درمان و رهایی محکم‌تر شود.

 

توصیه شما برای کسانی که می‌خواهند عضو لژیون سردار شوند اما توان تصمیم‌گیری ندارند چیست؟

همیشه در کنگره بر این نکته تأکیددارند که از طرف خودمان صحبت کنیم، من توصیه‌ام به خودم این هست که همیشه فرصت خدمت و بخشش را ندارم و ممکن هست یک روزی برسد که نه پولی برای بخشش باقی بماند و نه عمری... و فقط افسوس خوردن برای من باقی بماند. وقتی به زندگی قبل از کنگره خودم نگاه می‌کنم می‌بینم حاضر بودم کل زندگی خود را بدهم ولی مسافرم به درمان برسد و از اعتیاد خلاص شود. حالا که این آرزوی من برآورده شده است باید به عهد خود وفا کنم.

 

خانم آزاده عزیز در آخر اگر حرفی دارید بیان کنید؟

از خدای بخشنده می‌خواهم که قدرت بخشندگی خودش را به تک‌تک ما عطا کند تا فرصت‌های بخشش را از دست ندهیم و درنهایت برای آقای مهندس و خانواده محترمشان و همه خدمتگزاران کنگره و شما همسفر عزیز آرزوی سعادت و سلامتی می‌کنم.

خانم آزاده عزیز از این‌که دقایقی را در کنار هم به گفتگو نشستیم تشکر می‌کنم و برای شما و خانواده محترمتان آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و ان شاالله که همیشه موفق و پیروز باشید.

 

تهیه و تنظیم: همسفر الناز لژیون چهارم

عکاس: همسفر فاطمه لژیون پنجم

نمایندگی: همسفران شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .