English Version
English

ثروت بی انتهایی به نام عشق؛ مقاله در باب وادی چهاردهم

ثروت بی انتهایی به نام عشق؛ مقاله در باب وادی چهاردهم

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.

وادی چهاردهم پایان وادی‌هاست و نهایت عشق و دوست داشتن نسبت به‌کل هستی و تمام موجودات و ... است؛ اما زمانی به این درک و آگاهی می‌رسیم که تاریکی‌ها را تجربه کرده باشیم.

 این موضوع برای من این‌گونه بود که بعد از ورود به کنگره تازه متوجه شدم که قبل از آشنایی با کنگره در تاریکی‌ها حرکت می‌کردم و در وادی چهاردهم کاملاً اشاره‌شده که همه‌چیز بر پایه اضداد است. تاریکی در مقابل روشنایی، بدی در مقابل خوبی معنا پیدا می‌کند و مابعد از ورود به کنگره و علمی که در کنگره با آن آشنا می‌شویم به این موضوع پی می‌بریم و در جهت تغییر مسیر تلاش می‌کنیم.

در مسیر حرکت به‌صورت رایگان از تجربه‌ها و آموزش‌های کنگره استفاده کردیم و با حرکت و تلاش خود و لطف پروردگار قدم در دنیای جدید گذاشتیم. دنیایی که عشق و محبت در آن معنا و مفهومی جدا از نگاه من دارد.

قبل از کنگره عشق را فقط در نگاه مادر و پدر به فرزند می‌دانستم و یا عشق را در نگاه یک همسر می‌دانستم اما اینجا داستان زندگی جوری دیگر رقم خورد و نگاه و دیدمان گسترده‌تر شد و سعی کردم با نگاه ژرف، هستی و طبیعت را ببینم و متوجه شوم که دنیایی بالاتر ازآنچه فکر می‌کردم وجود دارد.

از عشق سخن گفتن برایم سخت است چون انسان باید واقعاً به آن مرحله برسد تا بتواند کاملاً این وادی را بشکافد و درک کند. منشأ رسیدن به عشق سالم، تفکر سالم، ایمان سالم، عمل سالم، حس سالم و عقل سالم است.

عشق سالم مرحله‌ای است که تمام هستی، طبیعت، انسان‌ها و موجودات را دوست داشته باشی و بدون کوچک‌ترین چشم‌داشتی می‌بخشی بدون این‌که انتظاری داشته باشی. از بدی‌های دیگران درس می‌گیریم و آن‌ها را معلم خود می‌دانیم و تنفر از دیگران در اینجا  معنا ندارد.

چقدر خداوند ما بنده‌ها را دوست دارد که کنگره را چراغ راهمان قرار داده، چقدر این دنیا زیباست ولی ناخالصی‌های وجودمان نمی‌گذاشت از این طبیعت و زیبایی‌های آن لذت ببریم.

برای رسیدن و غوطه‌ور بودن در دنیای عشق و محبت باید ابتدا عاشق بنده‌ها و مخلوقین خدا بود. برای رسیدن به این مرحله باید خود را بشناسیم که من در هستی چه نقشی دارم و چگونه پا به هستی گذاشتم و هدف از خلقت من چیست و یا چه وظیفه‌ای در این هستی دارم و چه نیرویی باعث حرکت و تحرک من می‌شود تا خود را نشناسم نمی‌توانم خدای خود را بشناسم و شکرگزار خدا و نعمت‌های او شوم.

در این وادی از ثروت بی‌انتهای محبت صحبت می‌کند و می‌گوید آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، اگر من همه‌چیز داشته باشم و تمام ثروت و مادیات برای من باشد ولی اگر محبت نداشته باشم مثل ظرف خالی هستم که هیچ بها و ارزشی به‌خودی‌خود ندارد.

تا زمانی که من خود را از ناخالصی و ضد ارزش پاک نکنم صدای زیبای محبت و عشق را نمی‌توانم لمس کنم. برای رسیدن و پیمودن این وادی باید به قوانین طبیعت و هستی احترام بگذارم که این ملزم به رسیدن به دانایی، شناخت، معرفت و درنهایت پالایش نفس صورت می‌گیرد که همه این‌ها برمی‌گردد به پایه آموزش‌های ما که همان جهان‌بینی است و به تقویت فکر و دیدگاهمان بستگی دارد که ما تا چه اندازه در این مسیر حرکت و تلاش می‌کنیم تا ثروت وجودی خود را افزایش بدهیم.

از اتفاقات و سختی‌های روزگار به بهترین نحو درس بگیریم و مشکلات را رحمت خداوند بدانیم نه لعنت پروردگار، چون انسان برای رسیدن به نقطه‌ای که از آن انشعاب یافته، باید پاک‌سازی و سازندگی را از خود و نگاه خود شروع کند و امید به پروردگار را در همه لحظات داشته باشیم.

اگر من امروز از عشق و محبت بی‌منتها صحبت می‌کنم این لطف خداوند است که در زیرمجموعه کنگره قرار بگیرم و از سفره خیروبرکتی که پهن‌شده بتوانم لقمه‌ای بردارم.

عشق به جنس مخالف باعث به وجود آمدن عشق به خانواده شد و این در جامعه گسترش یافت اما عشقی که در این وادی بحث آن است از کلام من قاصر است اما نباید ناامید شد باید حرکت کرد و تلاش کرد و بدانیم از بیداری تا هوشیاری فاصله چندانی وجود ندارد.

با یک جرقه نور می‌توانیم به دنیایی از نور دست‌یابیم البته با صبر و تلاش و امید و ایمان به پروردگار همه‌چیز می‌تواند زیبا و قشنگ باشد، رنگ‌ها و طیف‌های متنوع می‌تواند آغاز دوباره در زندگی من باشد که تمام این مطالب در سه خطابه به نام امواج، اضداد و زنجیره‌های عشق در وادی عنوان‌شده است و همه این‌ها برای تکامل ما انسان‌ها آمده‌اند که در کنار همدیگر به تکامل برسیم و به مرحله انسان بودن و انسانی اندیشیدن برسیم و در کنار همدیگر در صلح و آرامش حرکت کنیم.

برای رسیدن به آرامش باید ببخشیم تا بخشنده شویم و بدانیم که خودمان برای آرامش خود قدم برداریم و از دیگران هیچ انتظاری نداشته باشیم و همیشه در زندگی مثلث آرامش که همان بخشش، گذشت و احقاق حق است را مدنظر بگیریم و بدانیم خوشبختی نگاه خداست که به ما شده و در مسیر آموزش کنگره قرار گرفتیم و اگر جسم انسان با مرگ از بین برود عشق هرگز نابود نمی‌شود، محبت و عشق آغاز و پایان مشخصی ندارد.

با همه مهربان باشیم و همیشه از یک نفر، آن‌هم خودمان، توقع داشته باشیم و بدانیم لذت زندگی به تجربه کردن و شکست خوردنش است درصورتی‌که از شکست‌هایمان درس بگیریم و مسیر درست را انتخاب کنیم.

 

نویسنده: کمک راهنما محترم همسفر فیروزه

لژیون یازدهم، نمایندگی کاسپین

تنظیم: همسفر ندا

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .