به نام نامی انسانی که قطرهای از اقیانوس قدرت مطلق است، سخن را آغاز مینمایم. بازهم به آخرین دستور جلسه سالیانه کنگره شصت یعنی وادی چهاردهم، وادی عشق و محبت رسیدیم. اگر بخواهیم در مورد این مبحث صحبت کنیم شاید سالیان سال زمان لازم باشد؛ چون مبحث عشق آنقدر عظیم و گسترده و دارای رمز و راز هست که حتی جانشین را هم برای سخن گفتن دراینباره سه فرشته یا نگهبان همراهی میکردند.
وادیها را یکبهیک پشت سر گذاشتیم تا راه به خود رسیدن را آموزش بگیریم و حال که به وادی آخر رسیدهایم میخواهیم یاد بگیریم که در مسیر تکاملی خود باید به عشق و محبتی که ریشه در جان ما دارد برسیم، بی توقع عشق بورزیم و خدمت کنیم که دروازه ورود به قلب خداوند، قلب انسانها و موجودات و کل هستی میباشد.
در وادیهای گذشته خواندیم که قدرت مطلق سرشار از عشق بود و برای نمایش عشق خود از طریق القا عشق را در دل ذرات و امواج دمید و در اثر قدرت شگفتانگیز عشق مقداری از این ذرات و امواج به هم نزدیک شدند و هسته اولیه جهان خاکی را به وجود آوردند و بعد از تغییرات و تبدیلات بسیار به نقطه امروزی رسیده است. بدین ترتیب بود که هستی از عشق به وجود آمد و در عشق شناور گردید.
آبی که مینوشیم، غذایی که میخوریم، هوایی که تنفس میکنیم، همه و همه خودشان را به حکم عشق در اختیار ما قرار دادهاند. عشق در انسان و کل موجودات به صور و اشکال مختلف در جریان است و همین عشق است که به بهانههای مختلف موجودات را به هم نزدیک میکند؛ اما چرا صدای عشق در درون بعضی انسانها شنیده نمیشود؟
چون بعضی از ما انسانها با انجام کارهای ضد ارزشی و یا با افکار و احساسات منفی که ریشه در جهل و نادانی ما دارد، در درون خود سپاهی عظیم از حسادت، کینه، نفرت، دشمنی، انتقامجویی و ... به وجود آوردهایم و باز با نادانی خود آنها را حمایت و هدایت میکنیم تا جایی که دیگر فرصتی برای فکر کردن به کارهای ارزشی و رشد و پرورش سپاه عشق و محبت که نیروهایی چون مهر، بخشش، گذشت، دوستی و ...دارد را نداریم و مدام به طبل جهالت خود میکوبیم و با چهرهای حق به جانب از کارهای زشت و افکار و احساسات منفی خود دفاع میکنیم و اینچنین است که دیگر قادر به دریافت امواج ظریف عشق نیستیم.
حال که قدرت مطلق مهربان ما را مورد لطف و رحمت خود قرار داده و ما را به مسیر کنگره شصت هدایت نموده تا درس درست زندگی کردن را بیاموزیم باید سعی کنیم که در مسیر آموزشها معرفت، شناخت و آگاهی که از پایههای اصلی و اساسی عشق هست را فرابگیریم تا بدانیم که عشق واقعی چیست.
باید با آموزش درون و برون خود را از کینه و نفرت و دشمنی و خودخواهی خالی کنیم تا عشق را دوباره حس کنیم و با پرداختن به مسائل ارزشی بخصوص عشق و خدمت بلاعوض به مخلوقین الهی دریچه قلب خود را برای دریافت عشق باز کنیم و مهماندار عشق شویم و همواره این را به یاد داشته باشیم که هر چه بیشتر گذشت کنیم و مدارا کردن را سرلوحه کار خود قرار دهیم امواج و ارتعاشات بیشتر و زیباتری را از عشق را از هستی دریافت میکنیم تا جایی که هم احساس لذت و آرامش بیشتری خواهیم داشت و هم امواج عشق را منعکس خواهیم نمود.
عشق یعنی مشکلی آسان کنی دردی از درماندهای درمان کنی
در میان این همه غوغا و شر عشق یعنی کاهش رنج بشر
عشق یعنی گل به جای خار باش پل به جای این همه دیوار باش
نویسنده: همسفر معصومه لژیون سوم
منبع: همسفران نمایندگی امین قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
3429