English Version
English

طعم شیرین رهایی؛ گفت‌وگو در باب دستور جلسه عدالت

طعم شیرین رهایی؛ گفت‌وگو در باب دستور جلسه عدالت

به بهانه آغاز دستور جلسه سالانه، عدالت، آیا همه افراد در کنگره باهم برابرند؟ و اهمیت این موضوع در بحث جهان‌بینی و باور هم‌سفر نسبت به وضعیتی که در حال تجربه کردن آن می‌باشد و تعیین جهت در مسیر پیش رو، گفت‌وگویی با هم‌سفر الهام ترتیب داده‌ایم. ایشان و مسافر محترمشان به‌تازگی گل رهایی را از دستان جناب مهندس دریافت نمودند که شنیدن حال و هوای ایشان در این سفر زیبا نیز خالی از لطف نیست، توصیف از لحظه اولین دیدارشان با جناب مهندس بسیار زیبا است که آرزو می‌کنیم برای هر مسافر  و هم‌سفر عاشقی به‌زودی محقق گردد .

 

با سلام لطفاً خود را معرفی کنید.
سلام دوستان الهام هستم هم‌سفر شهروز. با تخریب 18 سال وارد کنگره شدیم، با تخریب تریاک، شیره، متادون و الکل. یازده ماه و بیست‌ودو روزبه همراه داروی اوتی و روش دی اس تی باراهنمایی آقای علی کاظمی و خانم مرضیه سفر کردیم و در حال حاضر 24 ساعت است که آزاد و رها هستیم، ورزش خودم شنا و ورزش مسافرم بدمینتون.

 

با توجه به اینکه شما دیروز در محضر جناب مهندس برای گرفتن رهایی بودید، خواهش می‌کنم کمی از حس و حالتان  بگویید.
ما سه سال بود که به کنگره می‌آمدیم و همیشه آرزو داشتم که ما هم طعم رهایی را بچشیم. چون زمانی که رهایی‌ها را در شعبه می‌دیدم و آرزوی رها شدگان را برای چشیدن طعم رهایی می‌شنیدم بسیار مشتاق این موضوع می‌شدم.
زمانی که به آکادمی وارد شدیم و شور و اشتیاق  همه‌کسانی که برای رهایی آمده  بودند و حس و حالی که راهنماها داشتند را دیدم و حتی شنیدم که بعضی از راهنمایان هر هفته این مسیر را طی می‌کنند حس خوب و عجیبی به من دست داد و می‌خواستم بدانم این انرژی چیست و چگونه به دست می‌آید که هیچ‌کس خسته نمی‌شود و حتی یکی از عزیزان می‌گفت که هر بار طی کردن این مسیر یک لذت خاص و متفاوتی دارد. حتی لحظه‌ای که به اتاق آقای مهندس وارد شدیم من احساس می‌کردم زیر پایم ابر است و توی هوا قرار دارم، بیدارم؟ خوابم؟ و توی یک حالت خلسه بودم و یک حس واقعاً عجیبی بود.
البته برای تائید سی‌دی‌هایم استرس داشتم و دلم می‌خواست تأییدیه را دریافت کنم تا به‌واسطه آن بتوانم هم‌زمان با ورود به سفر دوم، خدمت کنم. وقتی برای گرفتن عکس با آقای مهندس رفتیم یک انرژی خاصی به سمتمان آمد و بابت اینکه در آن اتاق هستم و آقای مهندس را می‌بینم و صدایشان را می‌شنوم خدا را شکر کردم. صدای مهندس در سی دی گوش کردن یک نوع انرژی دارد ولی اینکه روبروی ایشان بنشینیم و صدایشان را بشنویم انگار یک دلگرمی خیلی خاصی به انسان می‌دهد و من انگار از آسمان روی زمین آمدم. یک آرامش خاص دریافت کردم. انگار هیچ‌چیز از سختی‌های سفر و اینکه چه چیزهایی پیش آمد مهم نبود و مهم این بود که من بودم و آقای مهندس و صحبت‌های ایشان. خیلی لذت بردم، خیلی عالی بود و واقعاً از ته قلبم از خداوند خواستم که تک‌تک اعضا کنگره برای گرفتن رهایی و گرفتن شال کمک راهنمایی و رهایی ره‌جویان خود محضر مهندس را درک کنند؛ و آن لحظه عزمم را جزم کردم تا تک‌تک قدم‌هایم را محکم‌تر بردارم در مسیر کنگره و انشالله شال کمک راهنمایی را دریافت کنم.

کمی از فراز و نشیب‌های سفرتان برایمان بگویید و نقش عدالت در به ثمر رسیدن سفر را برایمان شرح دهید.
موقعی که دور اول سفر مسافرم شروع شد، هنوز متوجه نقش مؤثر هم‌سفر نبودم ولی بعداً متوجه شدم اینجا همان‌قدر که برای مسافران مفید است برای هم‌سفران نیز اهمیت دارد و من تمام ایراداتی که در مسافرم می‌دیدم را در خودم هم مشاهده کردم و اشکالاتی که در لایه‌های درونی من هست باعث می‌شود که مصرف مسافرم بیشتر شود و یا این‌که می‌تواند در ادامه سفرش تأثیر داشته باشد. نمی‌خواهم بگویم که مقصر صد در صد من یا مسافرم بودیم و طول کشید تا به اینجایی که الآن هستم  و طرز فکر امروزم رسیدم. زمانی که مسافرم در دور اول، سفرش خراب شد و برگشت خورد در پله‌های آخر بود، یادم است که فهمیده بودم ولی به روی خودم نمی‌آوردم و وقتی‌که خودش به من گفت، ناراحت شدم ولی به رویش نیاوردم فقط زمانی که در خانه نبود گریه می‌کردم و تنها چیزی که دلگرمم می‌کرد و به من آرامش می‌داد وجود راهنمایم بود، یعنی اگر موقعی بود که من کنگره نمی‌آمدم و وجود راهنما در زندگی من نبود مطمئناً از مسافرم جدا می‌شدم چون قبلاً با خودم عهد کرده بودم که اگر این بار در ترک اعتیاد ناموفق بود او را رها  کنم و از او جدا شوم.
بعد به این نتیجه رسیدم که آن لحظه و آن زمان واقعاً رهایی حق من نبود چون دانایی و اطلاعات و آگاهی که باعث شد طرز فکر من مقداری عوض شود را آن زمان نداشتم و شاید اگر آن موقع رهاشده بودیم دیگر به کنگره نمی‌آمدم ولی زمانی من متوجه شدم چقدر به کنگره احتیاج دارم  طی این مدتی بود که طول کشید تا برگردد و به کنگره بیاید و یک سال به طول انجامید و من اصلاً متوجه این گذر زمان نشدم. واقعاً من در این‌یک سال حتی طعم این را چشیدم که می‌شود با یک مصرف‌کننده راحت و در آرامش زندگی کرد.

 

آیا رسیدن به عدالت که مفهومی از تعادل را دربرمی گیرد، نیازمند معرفت یا کسب آگاهی هست یا چیزی است که از بدو تولد در مورد فرد اجرا می‌شود؟
صد در صد نیازمند است تا من اطلاعاتم را در مورد خیلی چیزها بالا ببرم تا بتوانم عدالت را به‌درستی اجرا کنم و یا بتوانم آن چیزی را که حق من است را به دست بیاورم. بارها شده بود پیش خودم احساس می‌کردم که چرا باید با یک مصرف‌کننده زندگی‌ام را شروع بکنم؟ و یا چرا باید یک مصرف‌کننده توی زندگی من باشد. یادم است زمانی خیلی به این موضوع فکر کرده بودم و حتی چندین خواب هم در ارتباط با این موضوع دیده بودم و به مسافرم گفتم من از این‌که یک مصرف‌کننده هستی ناراحت نیستم، شاید در کنگره آمدن ما خداوند چیزی قرار داده است که باید از آن استفاده کنیم، خدا بی‌دلیل هیچ‌چیزی را در زندگی و سر راه ما قرار نمی‌دهد.
خیلی‌ها در زندگی هرکدام از ما بوده‌اند که می‌شد با آن‌ها یکی بشویم و مسیر زندگی‌مان را ادامه بدهیم و یا خیلی راحت مثل دیگران وسط کار جدا بشویم و برویم. ولی اینکه من و شما باهم باشیم و این راه را برویم و ادامه بدهیم پس حتماً یک‌چیزی قرار است به دست بیاوریم، پس عدالت درگرو معرفت و آگاهی است، الآن من می‌دانم عدالت چگونه در طی این مسیر زندگی‌ام  برقرارشده  و به آن عدالتی که باید رسیده‌ام. می‌دانم چیزی که قبلاً داشته‌ام حقم بوده و چیزی که الآن دارم هم حقم است.

 

عدالت در بیرون و داخل کنگره چه تفاوت‌هایی دارد؟
من تا قبل از کنگره برداشتم این بود که به عدالت یک‌چیزی تقسیم شد؛ یعنی بدون هیچ شایستگی چیزی را به کسی دادن ولی در کنگره راهنمایم به من می‌گفت خدمت کن تا حال خوش پیدا بکنی و به خیلی چیزها برسی و وقتی عمل می‌کردم عدالت در کنگره به‌حق من ادا می‌شد و درست و به‌جا بود و مثل بیرون نبود که خدمت بکنی و چیزی که لایقش هستی را به تو ندهند. در کنگره عدالت در مورد کسی اجرا می‌شود که واقعاً حقش است.

 

آیا این مفهوم را قبول دارید که هر فردی بسته به تلاش و پیشینه‌ای که دارد، در جایگاه فعلی قرارگرفته، آیا پذیرفتن این موضوع آسان است یا احتیاج به زمان برای پذیرفتن دارد؟
در لحظه اول که این را شنیدم که این پیشینه من و حق من بوده؛ شوکه شدم ولی بعد که به‌مرورزمان موضوع با شنیدن سی‌دی‌ها برایم شکافته شد، بهتر قبول کردم. سرنوشت آدم مثل تیری می‌ماند که از چله کمان رها می‌شود ولی من می‌توانم جهتش را تغییر بدهم به سمت ارزش‌ها، می‌توانم مسیر زندگی‌ام را درست بکنم پس بازهم اینجا یک فرصت به من داده‌شده پس اگر من در زندگی گذشته‌ام کاری کرده‌ام که الآن دارم تاوانش را پس می‌دهم یعنی چی؟ یعنی یک فرصت که گذشته را درست کنم و یک پله بیایم بالاتر. خداوند همیشه پله‌های صعود را برای انسان قرار می‌دهد و این خود انسان است که گاهی عقب‌گرد می‌کند.

 

اگر قرار بود عدالت مفهوم برابری بدهد آنگاه چه اتفاقی می‌افتاد؟
 جایگاه‌های مرزبانی، کمک راهنمایی، نگهبانی و دبیری و ...  نیازمند اطلاعات و دانایی است. مثلاً مرزبانی یعنی مدیریت داشتن در لحظه و ساعت، خوب یک مدیر باید صبر و دانایی زیاد داشته باشد یعنی وقتی‌که من سفر اولی بدون اطلاع از هیچ قانونی می‌آیم و امکان دارد هر خطایی بکنم یک مرزبان با دانایی خود به من کمک می‌کند ولی اگر یک سفر اولی بدون تعادل و بدون اطلاع از قوانین و حرمت‌ها  کاندید مرزبانی شود ببینید چه اتفاقی می‌افتد و انسان غیر از این‌ها یک سری چیزها را بر مبنای تجربه‌اش هم به دست می‌آورد و تعادل در کنگره با بالا بردن این‌ها به دست می‌آید.

 

آیا می‌توان به‌طور حتم گفت که از نتیجه عمل سالم عدالت پدیدار می‌گردد؟
بله مطمئناً زیرا من در زندگی خودم به چشم دیدم. عدالت نیازمند تعادل است یعنی اگر من بتوانم روی سطح دانایی و درنتیجه عمل سالمم کارکنم می‌توانم کارهای درستی هم انجام بدهم. انسانی که همیشه در مسیر ضد ارزش‌ها بوده همیشه در بی‌تعادلی به سر می‌برد مثل خود من قبل از کنگره که همیشه استرس و اضطراب داشتم و به همه شک داشتم و احساس می‌کردم همه دارند در حق من ظلم می‌کنند و هیچ‌کس مرا درک نمی‌کند و نمی‌فهمد. غیبت، تجسس و دروغ و ترس از برملا شدنشان برایم استرس زیادی به همراه داشت. بی‌تعادل بودم ولی در حال حاضر هر عیب دیگران را در وجود خود هم مشاهده می‌کنم پس مسلماً عدالت درگرو عمل سالم است.

 

آیا از جایگاهی که امروز در آن قرار دارید راضی هستید و آن را مصداقی از عدلت الهی می‌دانید یا خیر؟
واقعاً راضی هستم. واقعاً عین عدالت است. در سی دی لحظه دشواری آقای مهندس می‌گویند که چند سال سختی را طی چند ثانیه طی و مرور می‌کنید. وقتی‌که داشتم به آن فکر می‌کردم پیش خودم گفتم خداراشکر که خداوند امروز را برای رهایی ما مقدر کرد و حتی مطمئن بودم که این دستور جلسه بی‌دلیل روزی ما نشده و گفتم خداراشکر که عدالت در حق ما اجرا شد و از این به بعد با عمل سالم خودم می‌توانم به بهترین‌هایی که درزمینهٔ عدالت هست برسم.

 

کلام آخر
از تک‌تک عزیزانی که در کنگره زحمت می‌کشند تشکر می‌کنم و تا قبل از این‌که به تهران بروم به درک اصلی این موضوع نرسیده بودم. تشکر ویژه از آقای مهندس دارم برای تلاش‌های بی‌دریغشان برای ما و امثال ما. ما با تلاش کردنمان درزمینهٔ کنگره و کمک به دیگران حتی نمی‌توانیم گوشه‌ای از زحمات آقای مهندس را جبران کنیم و تشکر از راهنمایان عزیز که این‌قدر خالصانه و عاشقانه برای ره‌جویانشان تلاش می‌کنند و زحمت می‌کشند و سپاس‌گزارم از مسافرم و راهنمای خوبشان آقای علی کاظمی و راهنمای خوب خودم خانم مرضیه عزیز.

با تشکر از شما که وقت و تجربیات خود را در اختیار ما گذاشتید.

 

تهیه گزارش و تایپ: هم‌سفر آزاده

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .