در این نوشتار که برداشتی از سیدی سیاهچالهی استاد امین میباشد، سعی بر این شده است که با توجه به موضوع سیدی، نگاهی هم به مقام و مرتبهی راهنما داشته باشم. و همگام با طرح مطالب عنوان شده، بهنوعی صور پنهان و ارتباط بین سیاهچاله و راهنما شکافته شود که امیدوارم موردپسند دوستان واقع شود و برای دیگران مثمر ثمر باشد.
بهطورکلی، قوانین تولید و زایش و تکثیر تمام و مخلوقات در کل عالم هستی، با مختصر تفاوتهایی؛ البته آنهم در جزئیات شبیه هم بوده و علاوه بر وجود هسته و دانهی مربوطه و قانون جذب و مبحث حرکت در امواج از اجزای اصلی این فرایند میباشد و حتی سیارات و ستارگان از این قاعده در جهت رسیدن به تغییر، تبدیل و ترخیص مستثنی نیستند و به عبارتی اطلاعات امر بهاجبار در جهت گردش، چرخش و زایش، الزامآور بوده تا هستی بتواند به حیات خود که بزرگترین معجزه میباشد، ادامه دهد.
همانطوری که وجود نور در زمین به جهت رشد و ادامهی حیات لازم و ضروری است؛ که ما منبع آن را خورشید میدانیم، در فضا نیز این نور به جهت دیده شدن فضا و سایر سیارات برای علم نجوم حائز اهمیت میباشد. در فضا این نور بهواسطهی ستارگان و نورافشانی آنها امکان رؤیت سیارات و دیگر ستارگان فاقد نور به ما داده میشود و فقط سیاهچالهها هستند که قادرند نور را به دام انداخته و در درون خود محصور نمایند. به همین جهت سیاهچالهها فضاهایی هستند که با شکست نور و بلعیده شدن آن در آنها قابلرؤیت در فضا نیستند. از دیدگاه عموم، سیاهچالهها در فضا، اجرامی بسیار خطرناک هستند، ولی در واقعیت چنین موضوعی اصلاً صحت ندارد و برعکس میباشد، سیاهچالهها مرکزی جهت تبدیل و ترخیص دیگر اجرام آسمانی و زایش مواد اولیه در هستی میباشند. همانطوری که گفته شد بعضی از ستارگان و سیارات از خود نوری ندارند و بهواسطهی دریافت و منتشر نمودن نور از سایر ستارگان میتوانند دیده شوند و با بازتاب آن نور، قادرند حتی روشنایی از خود ساطع نمایند؛ که کرهی ماه نمونهی بارز این نوع تز انتشار نور در حیات برای کرهی زمین میباشد و با وجود قرار گرفتن در مدار زمین بهواسطهی دریافت نور خورشید و بازتاب آن در شبها، پرتوافشانی نموده و هدایتگری بس مهم و حیاتی برای زمین میباشد.
در کنگرهی 60 هم خورشیدی به نام مهندس دژاکام وجود دارد که ماههایی به نام راهنما در مدارش قرارگرفتهاند و بهواسطهی دریافت نور و بازتاب آن بر جادهی تاریک اعتیاد آن را برای خواستاران رهایی روشن مینمایند تا مسافران بتوانند از گذرگاههای سخت و سرد و یخبندان عبور نمایند و به هدف که همانا رهایی از بند اعتیاد است، نائل آیند. ابعاد و اندازهی زمین که روزگاری مرکز کائنات محسوب میشد، در مقابل جهان هستی بهمثابهی ماسهای بیش نیست و این همان اندازه و ابعادی است که هرکدام از اعضای کنگرهی 60 در مقابل خورشید تابان داریم ولی میتوانیم ما این مقیاس را بهواسطهی آموزشهای ناب کنگره تغییر دهیم و بارهایی خود و همینطور تلاش فراوان به حد و اندازهی ماه که همان کمک راهنمایان هستند برسیم.
اصولاً هر چیزی در هستی دارای عمری خاص میباشد و طبق قانون انرژی پس از اتمام زمان موردنظر، از صورتی بهصورت دیگر تبدیل میگردد و ستارگان نیز از این قانون تبعیت میکنند و همهی مخلوقات عالم هنگام فرارسیدن دورهی تبدیل خود، شروع به تغییرات درونی و بیرونی مینمایند و این اتفاق در جهت تبدیل و ترخیص در تمام مخلوقات به اشکال مختلف صورت میپذیرد؛ برای مثال یک ستاره در زمان ترخیص و پایان دورهی خود شروع به نورافشانی زیادی مینماید تا پایان نقطهی قبلی و شروع حیات دیگر خودش را جشن میگیرد و گویی ستاره هم مانند انسان حق اختیار دارد و میتواند از چند گزینه یکی را انتخاب کند و تبدیل را به خواست و ارادهی خود به انجام برساند. میتواند به ستارهی سفید کوتولهی عقدهای تبدیل شود یا به یک ستارهی نوترونی پرمدعا تبدیل شود و به حیات خود ادامه دهد ولی باید دانست در هر دو مورد فاقد نور خواهد بود. و اما راه سومی را نیز میتواند برگزیند که راهی سخت و دردآور است و آن سیاهچاله شدن است که میتوانیم آن را سختترین مورد در خصوص خدمت و عدم رؤیت نیکیها و محبتهایش از جانب عوام بدانیم.
همهی ما در کنگره این را فراگرفتهایم که همیشه غم بزرگ میتواند انسان را به بالاترین و یا پایینترین حد ممکن ازنظر درجات انسانی برساند و راهنمایان همچون ستارگانی هستند که در تبدیلشدن، سیاهچاله بودن را برگزیدند؛ یعنی سختی و درد دیگران را به جان خریدن و تحمل درد تبدیل راهگمکردگان و نادانان به دانایی و روشنایی. آنها میتوانستند یا دریافت رهایی، به دنبال زندگی خود رفته و در جهت جبران آسیبهای اعتیاد به کسب درآمد بپردازند ولی به جهت جهانبینی دریافتی و آشنایی با قانون تغییر، تبدیل و ترخیص و انجام پالایش درونی، با گذر از گزینشهای متعدد و صحت عقلی و آگاهی کامل سیاهچاله بودن را برگزیدند تا بتوانند با تجربیات کسبشده و عبور از مسیرهای سخت و سرد و تاریک، دیگرانی را که خواستار رهایی هستند را یاری دهند و به آنها عشق و محبت بلاعوض هدیه دهند.
آنها بعد از عبور از وادی اعتیاد و پالایههای لازمهی تصفیه، به آب زلالی تبدیلشدهاند که میتوانند کشتزارهای بیشماری را سیراب نمایند و در محضر خورشید کنگره، پیمان الهی بستند تا انسانهای به تاریکی رسیده را به اصل وجودی خویش هدایت نمایند. آنها به دنبال نور و علم هستند زیرا میدانند نور و علم تمثیل خداوند است.
در سیدی سیاهچاله، صحبت از عشق است و عاشق شدن سیاهچاله به ماه و رها نمودن ماه از بند و مدار زمین و صحبتهایی که فیما بین ماه و سیاهچاله ردوبدل میشود. دنیای دیگری از عشق به تصویر کشیده میشود. در گفتوشنودهای ماه و سیاهچاله میتوان معنا و مفهوم عشق و اثرات آن در هستی و نیستی را دریافت و محبت را به معنای واقعی لمس کرد. این نوع نگاه عاشقانهی سیاهچاله به ماه را فقط میتوان در کنگرهی 60 و نوع رفتار و نگاه یک راهنما نسبت به رهجو، دید و احساس کرد.
پیشنهاد زیرکانه در خصوص تحمل تکانه از سوی سیاهچاله به ماه و بیان عواقب آن، دقیقا همان اعمالی است که درگذشته در مورد ترک اعتیاد و روشهای گوناگون انجام دادهایم و نتیجهی این تکانهها جز قرار گرفتن در سیر و مداری قدرتمندتر از قبل برای ما نبوده است و نمونهی آن ترک تریاک با شیره و یا با شیشه بوده است که ما را در مداری بسیار سخت قرار داده و گاه این نوع تکانهها باعث شده در مدار و گردش به دور آنها گرفتار شویم و تماموقتمان را وقف مدار نادانی و جهل نمودیم. در قسمتی از سیدی، به کوچک و بزرگ شدن ماه در فصول اشارهشده است که بهعنوان دیده نشدن و فرار ماه از بند زمین میباشد که مرا به یاد ترکهای گاه و بیگاه خودم میاندازد؛ سقوط آزاد، کمپ، URD، که میخواستم از چنگال اعتیاد رها شوم.
راهنمایانی که سیاهچاله شدن را برمیگزینند، بهحداعلای تفکر، عشق و ایمان میرسند که باور آن برای عوام قابلدرک نیست؛ چراکه راهنمایان شکافتهاند آنچه را که شکافتنی به نظر نمیآید و گذر کردهاند از گذرگاههایی که به نظر صعبالعبور میباشد و از دل تاریکیها به روشنایی رسیدهاند و دریافتهاند که اعمال ضد ارزشی، بهرهای جز صفتهای ناپسندی چون کینه، نفرت، قضاوت و غیبت را در پی ندارد و بهواسطهی سربازان دانایی، در قلهی قلعهی عقل خود از ورود نیروهای منفی، جلوگیری نمودهاند و نیک میدانند لذتجویی و انجام عمل ضد ارزشی، چیزی جز بیقراری و اضطراب برای انسان نخواهد داشت و به همین جهت گزینهی سیاهچالهی زمینی، یعنی راهنما شدن را برگزیدهاند تا بتوانند بهجای انباشت فلزات سنگین در کولهپشتی خود، عشق و محبت را جایگزین نمایند.
همانطور که رصد سیاهچالهها در فضا، برای ما امکانپذیر نیست، و نمیتوانیم به بزرگی و سختی کار آنها در تبدیل نمودن سیارات و ستارگان پی ببریم، یقیناً قادر نخواهیم بود به زحمات یک راهنما در خصوص به رهایی رساندن یک مصرفکننده پی ببریم و درک زحمات، ازخودگذشتگی و ایثار آنها پی ببریم.
همهی مصرفکنندگان، مانند ماه از تابش شبانه و قرار گرفتن در مدار زمین، خستهاند و میخواند چون خورشید، نورافشانی نمایند ولی راه را پیدا نمیکنند تا بتوانند به خواستههایشان برسند و باوجود داشتن ارادهی قوی، قربانی تکانههایی از جنس ناآگاهی و جهالت میشوند. آنها مبدأ و مقصد هدف را نمیدانند و در وادی اعتیاد گرفتار میمانند و کارشان به تیمارستان، زندان و یا خودکشی منتهی میگردد. این در حالی است که راه در کنگرهی 60 بهواسطهی وجود خورشید تابان، کاملاً نمایان است و آنان که در وادی تاریکی به سرر میبرند میتوانند از طریق نور ساطعشده، به رهایی و سعادت و آرامش و آسایش دست یابند. و این تبدیل درگرو دستان پرتوان سیاهچالههای زمینی که در کنگره فعالیت میکنند، امکانپذیر است.
همانطور که راهنما عاشق شاگردانش میباشد و آنها را با تمام زشتی و زیباییهایشان دوست میدارد، سیاهچاله میداند، کوچک و بزرگ شدن ماه بهواسطهی قرار گرفتن در مدار زمین است و راهنما میداند بعضی از ناسپاسیهای شاگردانش، به جهت مدار مواد و فرهنگ اعتیاد است.
در خاتمه اینکه انسان عاشق را با جاذب تفاوت بسیار است و حساب عاشق با عشق است و با معشوق کاری نیست؛ هرچند مقام و مرتبهی معلم، مربی، استاد بسیار والا بوده و در درجهی بالای انسانیت قرار دارند، لیکن با در نظر گرفتن دریافتیهای مادی و معنوی، هرکدام در جایگاه خاصی قرار میگیرند ولی هیچکدام از آنها قادر به دریافت مقام سیاهچاله در زمین و راهنما در کنگره نخواهد بود؛ زیرا خدمت این دو در آرشیو هستی ثبت و ضبط خواهد شد. و درحالیکه آنها در گمنامی خدمت میکنند، ولی قدرت مطلق شاهد این خدمات است و پاداش آن را محفوظ میدارد.
نویسنده: مسافر رضا مرادخانی رهجوی کمک راهنما مهدی حیدری
تایپ: مسافر مجید
- تعداد بازدید از این مطلب :
497