«سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کَز صدف کُن و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم؟
گفت آن روز که این گنبدِ مینا میکرد»
من و مسافرم به امید درمان به کنگره۶۰ آمدیم از همه جا ناامید بودیم و روشهای بسیاری را امتحان کرده بودیم ولی هیچ کدام مثمر ثمر نبود، شاید طولانی ترین زمان ترک مصرف مواد مسافرم دو ماه بود؛ اگر از لحاظ جسمی خوب بود ولی از نظر روحی و روانی کاملاً به هم ریخته ودچار افسردگی شدیدی میشد و دوباره به مصرف مواد مخدر روی میآورد و هیچگاه درمان نمیشد؛ زمانی که به این مکان مقدس آمدیم با دریافت انرژیهای خوب و مثبت امید به زندگی در من بسیار شد و دریافتم که زندگی من هدفمند نبوده و هیچ آموزشی که برای زندگیم مفید و تاثیر گذار باشد نیاموختهام؛ در کنگره۶۰ نه تنها مسافرم درمان شد بلکه من همسفر که حتی مصرف کننده مواد نبودهام و تعادل جسم و روان نداشتم و نیاز به درمان داشتم با آموزشهای نابی که به دست آوردم، زندگی را به گونهای زیباتر و ارزشمندتر دیدم.
در بدو ورود به کنگره از حمایت سبد و قانون یازدهم چیزی نمیدانستم یا در گلریزان سال اول که برگزار شد از شور و حالی که در همسفران میدیدم چیزی نمیدانستم؛ ولی در ادامه سفر و با شرکت در لژیون سردار متوجه شدم که بخشیدن بزرگترین موهبتی است که خداوند تا لحظه ورود به کنگره ۶۰ آنگونه که باید نصیب من نکرده بود؛ نمیدانستم با بخشیدن بخشی از اموال به آرامش شگرفی میرسم و درهای علم و دانایی و حتی خوبی و مهربانی به قلب من سرازیر میشود؛ من دریافتم که هر لحظه زندگی مفید است و باید آگاهی و علم و دانش خودمان را بیفزاییم، زندگی را با دید دیگر نگاه کنیم، افکار خودمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به آرامش برسیم.
شادی و لذت دو مقوله متفاوت هستند، شادی یک مقوله درونی است ولی لذت یک مقوله بیرونی است؛ ما میتوانیم در بحبوحه مشکلات و دشواریها نیز شادی را در درون خود به وجود بیاوریم و با بخشیدن، ظرفیت وجودی خودمان را بالا ببریم؛ به قول آقای مهندس «حسیندژاکام» ما صاحب آن قسمت از داراییمان هستیم که میبخشیم؛ بنابراین باید آنقدر ظرفیت وجودی خودمان را افزایش دهیم تا آماده دریافت انوار الهی شویم؛ در تاریکی بودن بسیار دشوار و رنجآور است، امیدوارم خداوند تمام کسانی را که خواستار رهایی از دام اعتیاد هستند با چراغ روشن کنگره ۶۰ آشنا گرداند تا کسی در این تاریکی سرگردان ودر رنج و عذاب نباشد، همانطور که ما از تاریکیهای اعتیاد، خودپسندی، منیت، خودخواهی، غرور ،جاهطلبی ،نفرت و خشم رها شدهایم؛ انسانهایی که مسیر خود را گم کردهاند و در تاریکی قرار دارند نیز مسیر خودشان را بیابند.
من هیچگاه نمیتوانم جبران آموزش هایی که در کنگره۶۰ به دست آوردهام باشم، تنها میتوانم شکرگزار باشم و ادامه دهنده راه کسانی که چراغ کنگره را روشن میکنند تا بتوانم همیشه زیر سایه کنگره ۶۰ و آقای مهندس حسین دژاکام باشم؛ این شعبده بازی کائنات وقدرت مطلق است که با بخشیدن و به دست آوردن دلها و محبت کردن، درهای رحمت و انوار الهی و دریای علوم و آگاهی به روی دلها گشوده میشود و در دریای عشق خالق، غرق میشویم پس هیچگاه نمیتوانیم جبران کننده باشیم فقط میتوانیم پیرو خوبی باشیم.
نخستینقدم برای دریافت علوم و دانش کنگره۶۰ جبران خدماتی است که به دست آوردهایم، من در کنگره درمان شدهام حال وظیفه من است که از لحاظ مالی و علمی در خدمت کنگره۶۰ باشم، من هر چقدر نیز بخواهم، نمیتوانم جبران کنم زیرا هر لحظه در حال آموزش گرفتن و به دست آوردن حال خوب هستم؛ ولی میتوانم با شرکت در لژیون سردار، دنور شدن و یا پهلوان شدن بخش کوچکی از خدمات کنگره۶۰ را جبران کنم و یا با استفاده از آموزشهای ناب کنگره مانند استفاده از سیدیها و کتابهای ارزشمندی همانند کتاب عشق ،کتاب ۶۰ درجه زیر صفر، چهارده مقاله و... انجام خدمات ارزندهای مانند راهنما شدن، سعی در جبران و استحکام پایههای کنگره۶۰ باشم؛ البته همچنان من به خودم خدمت میکنم؛ زیرا نار وجودی خود را به نور وجودی تبدیل میکنم، پس هیچ زمانی نمیتوانم جبران کننده باشم، تنها میتوانم ادامه دهنده مسیر کنگره۶۰ باشم تا به آرامش برسم در غیر این صورت از گردونه کنگره به بیرون پرتاب میشوم و نمیدانم دومرتبه راه را مییابم یا خیر.
نویسنده: مرزبان همسفر ربابه
ویراستار و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفرالناز(لژیون هفتم) دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
74