English Version
This Site Is Available In English

تفکر یک حرکت ذهنی است

تفکر یک حرکت ذهنی است

یازدهمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی سیرجان با استادی مرزبان مسافر منصور، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر سیروس با دستور جلسه «وادی اول و تأثیر آن روی من» سه‌شنبه ۱۹ فروردین‌ ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان منصور هستم مسافر.
خداوند را سپاسگزارم که یک‌بار دیگر توفیق داد در این مکان باشم و در خدمت شما عزیزان قرار بگیرم. از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که بنیان این مکان مقدس بودند و از همه شما عزیزان و همه خدمتگزاران عزیز سپاسگزارم.
آخرین جلسه سال گذشته که وادی چهاردهم وادی عشق و فقط یک جلسه برگزار گردید و خدا توفیق این را داد که بنده این جایگاه را تجربه کردم و اکنون به وادی یکم رسیدیم و این سعادت نصیب بنده شد و این برای من یک آموزش بود.

به عقیده بنده هر اتفاقی که در کنگره می‌افتد یک آموزش هست. یعنی هرچه را آموزش می‌گیرم به‌صورت یک سیکل هست و تفکر من را تغییر می‌دهد و دوباره باید برگردم و با تفکرات جدید وادی‌ها را ادامه دهم. روزی که من وارد کنگره ۶۰ شدم یک‌سری تفکرات داشتم، یک‌سری آموزش دیدم و به جلو حرکت کردم و دوباره باید برگردم با آموزش‌هایی که گرفتم تفکر کنم، این سیکل ادامه دارد تا تکامل پیدا کنم. در کارخانه‌های سنگ‌شکن زمانی که می‌خواهند ماسه تولید کنند، یک سنگ بزرگ را نمی‌توان به یکباره تبدیل به ماسه کرد؛ بلکه اول تبدیل به اندازه‌های کوچک‌تر مثلاً حدود ۱۵ سانتی‌متری می‌شود و بعد تبدیل به ۵ سانتی‌متر می‌شود دوباره چرخ می‌خورد و تبدیل به ۳ سانتی‌متر، ۲ سانتی‌متر و نیم سانتی‌متر و در آخر تبدیل به ماسه می‌شود.

این فرایند چرخش است؛ یعنی من یک‌سری چیزها را آموزش گرفتم به جلو حرکت کردم و دوباره برگشتم به وادی تفکر و باید دوباره فکر کنم. حال که این آموزش‌ها را پیدا کردم الان باید چه‌کار کنم؟ تفکر یعنی حرکت از مجهول به یک معلوم، من درگذشته خیلی مجهولات داشتم و بعضی از آن‌ها حل شد و اکنون نیز مجهولاتی دارم و دوباره باید به دانایی بالاتری برسم تا این مجهولات من نیز حل شود و این همچنان ادامه دارد. تفکر یک حرکت ذهنی هست و من یک‌سری تفکراتم تغییر کرده است و اهدافم هم تغییر کرده و آن‌ها اجزای تصویر جدیدی است که من می‌خواهم بر روی لوح سفید ترسیم کنم. من یک‌سری تفکرات داشتم که به نتیجه رسیدند حال این نتایج چه خوب یا چه بد در آرشیو و بایگانی من قرار دارند که به‌عنوان تعقل من و مثل سنگ بنا یا آجرهای تفکرات جدید هستند.

وقتی می‌خواهند یک ماشین بسازند از ایده‌های قبلی استفاده می‌کنند و یک ماشین بهتر می‌سازند و پله‌پله به جلو حرکت می‌کنند تا به ساخت بهتری دست پیدا کنند. حالا اینکه ما در زندگی به چه چیزی فکر می‌کنیم و به چه چیزی فکر نمی‌کنیم؛ خیلی مهم است. ما درگذشته صبح که از خواب بیدار می‌شدیم یک‌سری افکار به سراغ ما می‌آمدند که امروز باید چکار بکنیم و چکار نکنیم؟ ما انرژی مشخصی داریم. در کار کشاورزی اگر بخواهیم آب را روی ۱۰ جوی ببندیم آب به جلو حرکت نمی‌کند و آب همان اول کار به زمین می‌رود و خشک می‌شود و به درخت دوم هم نخواهد رسید لیکن باید تک‌تک جوی‌ها را آب بدهیم.

خیلی وقت‌ها از صبح ۵۰ تا فکر در ذهن هست و به هیچ‌کدام هم نمی‌رسم. باید بدانم راه کدام افکار را ببندم و به افکاری بپردازم که از سایر افکار بیشتر حائز اهمیت است. من آموزش می‌گیرم که انرژی‌ام را بیخودی تخلیه نکنم و به سمت افکاری که هیچ استفاده‌ای برایم ندارند نروم، برای آینده برنامه‌ریزی می‌کنم، هدفم را مشخص می‌کنم، قبل از کنگره هدف من چه بود؟ تفکراتم چه بود؟ به چه چیزهایی فکر می‌کردم و اکنون به چه چیزی فکر می‌کنم؟ حال افکار من با افکار دو سال گذشته کاملاً فرق کرده است و راهی که می‌روم با راه دو سال گذشته من کاملاً فرق می‌کند.

افکار من، راه من را مشخص کرد و این خیلی مهم هست که اول هدف من چه هست؟ از کجا آمده و به کجا می‌خواهم بروم؟ اصلاً چرا من اینجا هستم؟ همه این موارد نیاز به تفکر و تأمل دارند و امیدوارم که در سال جدید همه ما بتوانیم با یک برنامه‌ریزی خوب و رو به‌ جلو حرکت کنیم. ان‌شاءالله بتوانیم در سال جدید به همراه عزیزان سفر اولی برای رهایی به حضور جناب آقای مهندس برسیم. از این‌که به صحبت‌های من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.


ویرایش و ارسال: مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .