English Version
English

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ هفته دیده‌بان

کارگاه آموزشی جهان بینی چهارشنبه؛ هفته دیده‌بان

این جلسه، جلسه سوم از دوره شصت و ششم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60؛ ویژه مسافران و همسفران سفردوم، با دستورجلسه هفته دیده‌بان در روز چهارشنبه 1398/3/29 با استادی و نگهبانی آقای مهندس و دبیری مسافر محمد راس ساعت 9:10 آغاز به کار نمود.

سلام دوستان حسین هستم یک مسافر

تمام شعب باید حساب‌هایشان را تسویه کنند و پولش را به‌حساب بانک واریز کنند برای شعبه آکادمی که تقریباً خود من مسئولش بودم نزدیک صد میلیون تومان مازاد داشتیم که به‌زودی به‌حساب زمین واریز خواهد شد جهت اطاعتان گفتم این هفته هفته‌ی دیده‌بان هست و قبل از آن باز برای همسفرها صحبت می‌کنم برای همسفرها فرم‌های جدید درآمده برای تمام همسفرها چه همسفرهای خانم و چه همسفرهای آقا غیر از راهنماها همه سفر اولی محسوب می‌شوند مگر آن‌هایی که 40 سی دی آموزشی نوشته باشند.

آن‌هایی که 40 سی دی نوشته‌اند سفر دومی محسوب می‌شوند؛ اگر ده سال و پانزده سال هم کنگره بیایند اگر سی دی ننوشته باشند بازهم سفر اولی هستند. اگر بخواهند وارد سفر دوم بشوند باید بروند و این کار را انجام بدهند. فرم‌های مخصوصی هست برای سفر دومی‌ها راهنما امضا می‌کند وقتی راهنما امضا می‌کند باید چک کند که 40 سی دی نوشته‌شده است یا نه، بعد امضای راهنما را اسیستانت تأیید می‌کند که ببینید درست هست یا درست نیست و بعد فرم را می‌آورند پیش من، من ممکنه به اعتبار آن دو نفر امضا بکنم ممکنه طبق فرضیه خودم که می‌گوید اعتماد بکن و کنترل هم بکن ممکنه شمارش هم بکنم.

اگر من دیدم 40 عدد سی دی سه تا است ممکنه به راهنما و اسیستانت بدبین شوم چون وظیفه‌شان را خوب انجام نداده‌اند و همین‌طوری سری سری امضا کرده‌اند. تا حالا همه مجانی سفر دومی می‌شدند ولی از حالا به بعد از این خبرها نیست، ده سال دوازده سال کنگره می‌آیند نه سی دی می‌نویسد نه در لژیون حرف گوش می‌کند هیچ خدمتی هم نکرده این می‌شود سفر اول.

یک مطلب دیگری هم بگویم در رابطه قدرشناسی داشتم با امین صحبت می‌کردم یکی از اختراعاتی که من کردم این پاکت‌ها بود که از متد DST مهم‌تر و ارزشمندتر است چون یک باری را از روی دوش همه برداشته‌ام می‌خواهند تشکر کنم دنبال کادو بگردند دنبال پیرهن بگردند اودکلن بگردند چی خوشش می‌آید چی خوشش نمی‌آید بعد پیدا کنند و بدهند و به درد آن‌هم نخورد.

گفتیم کسی که ندارد می‌تواند یک یادداشت بنویسد در پاکت ممکن است گاهی اوقات پول اتوبوس هم نداشته باشند بدهند از آن‌طرف هم راهنماها نباید چشم داشته باشند که یک پول کلانی به آن‌ها بدهند ممکن است کسی نداشته باشد، نداشته باشد یک نامه هم بنویسد بسیار من خوشحال می‌شوم بسیار برای من شادی‌افزاست لذا گاهی اوقات ممکن است در پاکت یک هزارتومانی گذاشته و من هم خیلی لذت می‌برم، چون او نداشته ولی گذاشته.

هفته پیش نگاه کردم دیدم که سه نفر از یک لژیون سه تا نامه نوشتند این دیگر معنی‌دار می‌شود که از یک لژیون سه نفر باهم یادداشت نوشته‌اند که از تو قدردانی می‌کنیم و این‌جوری و آن‌جوری... من زنگ زدم به آقای سلامی و گفتم لژیون این آقا را ببند به خاطر این‌که این کار معنادار می‌شود اگر راهنمایی که شاگردهایش بیایند نسبت به من این کار را انجام بدهند فردا هفته‌ی مرزبان است به مرزبانی کمک نمی‌کنند هفته لژیون مالی است به لژیون سردار کمک نمی‌کنند هفته دیدبان را حمایت نمی‌کنند هفته راهنما که برای خودش هم هست حمایت نمی‌کنند.

این مفهومش آن است من بدون رو در وایسی به شما می‌گویم من که برای این پول‌ها کیسه ندوختم یا نشسته‌ام که بگویم چرا به من کم داده یا زیاد داده اصلاً این‌ها برای من مهم نیست ولی وقتی می‌بینم روی سیستم این کار باید حساب‌شده باشد و در حد مطلوب انجام بشود که قدردانی را یاد بگیریم و تشکر کنیم که راهنما را شاگردهایش را طوری پرورش بدهد که در تمام‌کارها مشارکت کنند و اگر این مساعدت و حرکت نباشد از دو طرف ضربه می‌خوریم یکی نیروها دلسرد می‌شوند وقتی می‌بینند کسی برای زحمات آن‌ها ارزشی قائل نیست یکی آن‌هایی که سفر می‌کنند خیال می‌کنند اینجا مجانی و مفتی هست و همین‌طوری محبت می‌شود و یک‌چیزی هم باید بگیرند یکی از ستون‌های بقای کنگره 60 مسئله تقدیر و تشکر و این‌هاست.

مسئله علمی هست مسئله نیروی متخصص هم هست مسئله مالی هم هست ما ازنظر مالی در وضعیت بسیار مناسبی هستیم حتی در آمریکا هم انجیویی مثل انجیوی ما نیست چون آقای ویلیام می‌گفت مهم‌ترین مشکل عمده‌ی ما در آمریکا انحلال انجیوهاست چون همه‌شان به کمک‌های دولت و فدرال و جاهای دیگر نیازمندند و با کمک نکردن آن‌ها این انجیوها منحل می‌شوند و گفت متأسفانه چند روز پیش هم یک انجییو خیلی خیلی بزرگ در آمریکا که سال‌های سال در درمان اعتیاد کار می‌کند برای سال 1940 افتتاح‌شده اعلام ورشکستگی کرده چون از کمک‌های دولتی استفاده می‌کرد و آقای ترامپ دیگر از این پول‌ها نمی‌دهد این است که انجیوها ورشکست شده‌اند و جمع کرده‌اند و رفته‌اند بنابراین این ستون‌هایی است که باید در آیندگان حفظ کنیم.

اما می‌رویم سر مسئله دیگری که امروز هفته دیده‌بان هست من از صمیم قلب به تمام دیده‌بان‌ها تبریک می‌گویم دیده‌بان‌ها مثله درختی هستند که ریشه آن بنیان کنگره است و تنه آن دیده‌بان‌ها هستند و شاخه و برگ‌ها را تشریح کردیم که می‌رسد به تازه‌واردین که شکوفه‌های درخت کنگره 60 هستند. من روزی که می‌خواستم کنگره را شروع به کارکنم همان روز می‌دانستم که این کنگره گسترش پیدا خواهد کرد و می‌دانستم که این کنگره چیزی هست که می‌ماند و پایانش در اختیار ما نیست آغازش در اختیار ما بود؛ اما پایانش در اختیار ما نیست این را کاملاً می‌دانستم و می‌دانستم که از دروازه‌های ایران عبور خواهد کرد می‌دانستم که مسئله اعتیاد را کاملاً جوابگو خواهد بود و به درمان قطعی انسان‌ها را می‌رساند.

من باید دو تا برنامه‌ریزی می‌کردم یک برنامه‌ریزی برای زمان حال یک برنامه‌ریزی برای زمان آینده یک برنامه‌ریزی برای زمانی که خودم هستم یک برنامه‌ریزی برای زمانی که خودم نیستم من این را همان روز اول می‌دیدیم که اگر من نبودم سیستم از هم نپاشد و محکم سر جای خودش باشد برای آن باید یک سری افرادی باشند که بقیه افراد آن‌ها را قبول داشته باشند و از آن‌ها حرف‌شنوی داشته باشند بنابراین آمدم یک سیستمی درست کردم که برای کنگره 14 دیده‌بان به وجود بیاورم که 14 نفر از سالم‌ترین و صالح‌ترین افراد را انتخاب کنیم که امورات کنگره را به عهده بگیرند. البته همه‌ی بچه صالح و سالم هستند.

این تفکر روز اول من بود که اگر هم یک‌زمانی من نبودم این شورا و این سیستم بشنید و برنامه‌ریزی کند در هم نشود و غر و قاتی نشود یک سری بالای ده نگیرند یک سری پایین ده نگیرند هرکسی برای خودش رجزی نخواند چون همیشه معتقدم خدا هیچ قومی رو بدون بزرگ‌تر نکند هیچ کارخانه‌ای هیچ شرکتی هیچی دهی هیچ روستایی هیچ کشوری، بزرگ‌تری که همه از او حرف‌شنوی داشته باشند؛ این است این سیستم طراحی شد که در حقیقت این سیستم دو تا مسئولیت داشت یکی مثل وزرا می‌ماند البته ما خودمان را با وزرا مقایسه نمی‌کنیم یک مثله این‌که هر رشته‌ای یک مسئول دارد، امور مالی یکی ورزش یکی دارد خانواده‌یکی دارد خانم‌های مسافر یکی دارد شهرستان‌ها یکی دارد تحقیقات یکی دارد هرکدام یکی در رأسش است که این کار را رهبری می‌کند تازه‌واردین یکی دارد راهنماها یکی دارند که آن را رهبری می‌کند و نقش آن را دارد از جهتی دیگر نقش قانون‌گذار کنگره را دارند قوانین کنگره که اکثراً می‌خواهیم بریزیم در آن شورا برگزار می‌شود و قوانین را می‌نویسیم و تشخیص می‌دهیم که کی چه‌کار بکنیم این‌ها چطوری انتخاب‌شده‌اند؟

ما نمی‌توانیم بگوییم که همیشه حق با اکثریت است؛ اصلاً حق با اکثریت نیست در زمان کپ رینگ و گالیله همه می‌گفتند زمین ‌مرکز عالمِ است؛ اما کپ رینگ گفت زمین مرکز عالم نیست. پس اکثریت نیست اکثریت یک موجی هست که همین‌جوری راه می‌افتد و یک حرکت‌هایی انجام می‌دهد که وارد جزئیاتش نمی‌شویم پس می‌خواستیم یک سیستمی باشد که مثل مدرن‌ها باشد هم مثله قدیم باشد مثله پیر قبیله باشند همه بزرگ‌ترهای قبیله باشند بنابراین ما باید این را انتخاب می‌کردیم اگر می‌خواستیم این را بگذاریم که بچه‌ها انتخاب بکنند.

این دیگر می‌شد یک مکافات دیگری می‌گوییم یک مرزبان می‌خواهیم انتخاب بکنیم دو سه تا از راهنما می‌شستند در سیراب شیردان فروشی شادآباد که چه کسی را مرزبان کنیم و چه کسی را نکنیم و از او عمل سالم خارج می‌شد من خودم آن زمان که بودم اولین دیده‌بان را انتخاب کردم و بعد مدت‌ها کار کردیم و بعد از آن من و به کمک نفر دوم نفر سوم را انتخاب کردیم و بعد شدیم سه نفر و ما سه نفر نشستیم فکر کردیم و نفر چهارم را انتخاب کردیم و همیشه هر که را انتخاب کردیم کسی بود که فکر نمی‌کرد دیده‌بان شود هیچ‌کدام از این‌ها نمی‌توانستند گویند پیش‌بینی بکنند که انتخاب شده‌اند، چون آن‌هایی که می‌گفتند ما انتخاب می‌شویم انتخاب نمی‌شدند چون می‌خواستند خودشان را خوب نشان دهند که انتخاب شوند.

این‌طوری انتخاب کردیم الآن هرازگاهی یکی از دیده‌بان‌ها دورش چهار سال است بعد از چهار سال عوض می‌شود و وقتی می‌خواهد برود بیرون رأی‌گیری می‌شود و رأی‌گیری به‌صورت مخفی انجام می‌گیرد بین خود دیده‌بان‌ها می‌گویند که ما الآن می‌خواهیم دو نفر جدید بیاوریم و یکی می‌خواهد برود خب رأی بدین رأی‌گیری مخفی است و مخفی رأی‌گیری می‌کنیم و بعد شمارش می‌کنیم که چه کسانی از بازی خارج شوند و رأی‌ها را می‌خوانیم و می‌گوییم که چه کسی داوطلب است برود کنار یا خودشان خارج می‌شوند، اکثراً هم داوطلب می‌شوند یا داوطلبانه کنار می‌روند یا به‌وسیله آرا کنار می‌روند وقتی هم می‌خواهد انتخاب بشود همین‌طور است شش نفر را انتخاب می‌کنند.

بعد اعضا رأی می‌دهند بعد می‌گویند راجب به معایب و محاسن آن‌ها توضیح بدهید در جلسه و می‌گویند مثلاً فلانی خوب است ولی خودرأی است کارش همه خوب است ولی هر کاری بخواهد بکند همه را خودش می‌کند با فلانی نیروی خوبی است ولی حرف گوش کن نیست یا مثلاً ویژگی‌های خوبی دارد ولی این بدی را دارد یا مثلاً ویژگی‌های خیلی خوبی دارد ولی حرف زدن بلد نیست خیلی دلسوز است خیلی کاری است ولی کم‌سواد است این‌ها همه رویش بررسی می‌شود و از این مجموعه یک نفر انتخاب می‌شود این خوب است ولی چند نفر قبولش ندارند این خوب است ولی زمانی که کمک راهنما بود با چند نفر دعوا کرد این خوب است ولی وقتی مرزبان بود حرف را گوش نمی‌کرد همه این‌ها را بررسی می‌کنیم تا یک دیده‌بان انتخاب شود و امروز روز آن دیده‌بان‌ها است.

الآن در دیده‌بان‌ها همه‌چیز مشخص است یعنی اگر نگهبان کنگره یا بنیان کنگره فردا نباشد آب از آب تکان نمی‌خورد چون من چند سال پیش این کار را کردم چون دبیر شورای دیده‌بان‌ها جانشین نگهبان کنگره است چون من چند سال پیش فقط به امین گفتم یک‌مرتبه ول کردم و ده روز دوازده روز رفتم گفتم من ده دوازده روز همین‌جوری ناگهانی می‌خواهم بروم ببینم کنگره چه وضعیتی پیدا خواهد کرد آیا به هم می‌ریزد؟ آیا هر کی هر کی می‌شود؟ فقط هم امین خبر داشت و گفتم به هیچ‌کس هم نباید بگویی که من خبر دارم؛ نگو بابام به من گفته به هیچ‌کس هم نگو، هیچ‌کس هم نمی‌دانست. ده روز دوازده روز هم رفتم بعد از دوازده روز آمدم دیدم هیچ اتفاقی نیفتاده فوری دبیر دیده‌بان‌ها جانشین نگهبان شد و تمام‌کارها را انجام داد و من هم برگشتم حالا فرقی نمی‌کند من هم اگر بروم مسافرت سفر سوم دومرتبه همین اتفاق می‌افتد، مجید سلامی که جانشین نگهبان کنگره است و امین هم که جانشین بنیان کنگره است باز به کار خودش ادامه می‌دهد الآن بار کنگره روی دوش دیده‌بان‌هاست به‌عنوان مثال الآن تمام‌کار راهنماها به عهده‌ی آقای ترابخوانی است چه‌کار بکنند چه‌کار نکنند عوض بشوند عوض نشوند بسته بشوند بسته نشوند لژیون باز بشود امتحان دارند اسامی لیستشان ‌همه به عهده‌ی یک نفر است.

چون مالی یک‌طرف است. تحقیقات خدامی است؛ مالی سلامی است؛ خانواده خانم آنی یا کماندار است؛ امین جهان‌بینی است؛ سعید مال نوشتارها است؛ اشکذری برای تازه‌واردین است؛ مرزبان‌ها دسته آقای مجدیان است؛ این‌ها همه دارند این سیستم را می‌چرخانند و پرکارترین آدم‌ها در کنگره 60 دیده‌بان‌ها هستند. شما ببینید آقای احمد حکیمی چقدر مسافرت می‌رود تمام شهرهای ایران را دور می‌زند. خدامی مرتب تبریز می‌رود، هیدج می‌رود، هفته‌ای دو بار سه بار می‌رود جاهای دیگر؛ آقای سلامی مشهد می‌رود این‌طرف می‌رود آن‌طرف می‌رود.

بقیه همین‌جوری جاهای مختلف استاد جلسه می‌شوند و در حقیقت به نفع مطلوب دارند این سیستم را می‌چرخانند و بار روی دوش این‌هاست و از همه پرکارتر هستند و امروز روز آن‌هاست تمام مسائل لژیون مالی برای زرکش است ورزش بانوان به عهده‌ی کماندار است جهان‌بینی یا سؤال‌های امتحان و همسفرهای آقا دست امین است این‌ها همه در حال تلاش و کوشش هستند و امروز هفته‌ای هست که ما از این‌ها قدردانی می‌کنیم برای اینکه فردا که بنیان کنگره نبود بعضی‌ها نگویند دیده‌بان‌ها کی هستند و چه‌کاره‌اند که برای ما تصمیم‌گیری کنند بنابراین ما یک‌هفته‌ای داریم به نام هفته دیده‌بان که از آن اعماق بیایند رو که ما ببینیم.

در هفته دیده‌بان ما هرساله با دیده‌بان‌ها آشنا می‌شویم طرز کارشان را می‌دانیم با قیافه‌هایشان آشنا می‌شویم از نزدیک می‌بینیمشان و از فردا در شعبه شما بگویند یک دیده‌بان آمده برای فلان کار فوری همه می‌دانند و احترام می‌گذارند و به حرفشان گوش می‌کنند الآن‌ هم شورای دیده‌بان‌ها تصمیم گرفتند این‌جوری می‌شود و آن‌جوری می‌شود همه می‌گویند بسیار خب و همه می‌پذیرند به هر حال این روز را به همه این همکارهای عزیز و خوب تبریک می‌گویم. آقای صداقت هم دیدبان کمیته انضباطی است. من که همه را رسیدگی نمی‌کنم تمام مسائل لژیون مالی به عهده‌ی آقای سلامی است. البته سعید نمکی هم هست که مسئول ورزش است به حر حال من از دیده‌بان‌ها خواهش می‌کنم که تشرف فرما بشوند. دیده‌بان‌ها که بچه‌ها با آن‌ها آشنا بشوند.

من یک نکته را هم اضافه بکنم عزیزان در پارک طالقانی من صبح‌ها که می‌آیم با ماشین می‌آیم هم آنی ماشین دارد هم امین دارد ولی با ماشین نمی‌رویم پارک طالقانی خانواده‌ی دژاکام پارک طالقانی ماشین نمی‌آورند نه من می‌آورم نه آنی میاورد در صورتی هم من و هم امین و هم کماندار می‌توانیم ماشین را بیاوریم داخل پارک و از مرز جلو هم بیاوریم داخل و کسی هم به ما حرفی نمی‌زند ولی من این کار نمی‌کنم و نکردم برای اینکه کسی دیگری هم این کار را نکند بنابراین در پارک طالقانی حرفی را که مسئول نظم می‌زند گوش کنید و پارتی‌بازی و مسخره‌بازی را کاملاً جمع کنید؛ که بگویید این هم لژیونی و یا راهنمای ماست و به او جا بدهیم.

خوب ما دوتا دیده‌بان هم داریم که دیده‌بان‌های بازنشسته هستند؛ آقای خان و آقای مهدی کلنل که آن‌ها هم تشریف بیاورند. می‌خواهم دیده‌بان‌ها هم یک دقیقه هر پیامی حرفی دارند بزنند خیلی خلاصه مسئولیت خودشان را هم بگویند:

آقای مهندس: از امروز دیده‌بان‌ها جوری برنامه‌ریزی‌شده است که تمام شعب را حتماً بروند و در یک روز در هر شعبه‌ای یک روزش روز دیده‌بان‌ها هست یعنی از مرکز در هر شعبه‌ای یک روز یک دیده‌بان می‌رود و کارشان هم خیلی سخت باید هرکدام در چهار شهرستان و جلسه حضور پیدا کنند این هست که در تمام شعب میان و باید همان‌طور که در شأنشان هست قدردانی و تشکر بکنید و مراسم را کاملاً اجرا کنید.

سلام دوستان آنی هستم یک مسافر

مسئولیتم دیده‌بان‌ همسفرها و مسئول انتخابات همسفرها هستم و اینکه خوشحالم امروز در خدمت شما هستم و امیدوارم خدا توان بدهد و به‌درستی خدمت بکنم.

من امروز را به همه‌ی دیده‌بان‌ها و اعضای کنگره 60 تبریک می‌گویم و به تمام دوستانی که در هر سمتی در نقاط مختلف خدمت کردند سپاس‌گزاری می‌کنم چه آن‌هایی که در بازی هستند و چه آن‌هایی که نیستند دیده‌بان‌ها وظایفی دارند که اگر آن‌ها را انجام بدهند کمک به استحکام کنگره کرده‌اند وظایف فقط انجام یک کار نیست در همه شرایط وظایفشان را به‌خوبی انجام بدهند و به‌عنوان یک انسان واقعی باشند. دیگران ما را در بیرون می‌بینند یک احترام خاصی به ما می‌گذارند. انشا الله که همه‌ی دیده‌بان‌ها به وظایف خودشان واقف باشند و انجام عمل بکنند و اگر یک روزی خسته شدند با خوبی و خوشی از دایره دیده‌بان‌ها نه که کنار گذاشته بشوند بروند سرکارهای خودشان من به‌عنوان دیده‌بان ‌همسفرها همیشه سعی کردم که کارهای خوب انجام بدهم و روزی نتوانستم به‌آرامی کنار بروم امروز هفته دیده‌بان از همین حالا شروع می‌شود انشا الله همه بتواند کارهایشان را به‌خوبی انجام بدهند و ماندگار باشند ازنظر عمل سالم؛ و خیلی خوشحالم که باز خداوند عمری به من داد که باز امروز هم اینجا پیش شما باشم.

سلام دوستان مجید هستم یک مسافر

من در قسمت امور مالی مسئولیت دارم و در کارهای ساخت‌وساز و هر کاری که آقای مهندس امر فرمایند در خدمتشان هستم جا دارِد تشکر کنم از تمام دوستان در گروه دیده‌بانی آقای مهندس کاملاً توضیح دادند من می‌خواهم اینجا یک تشکر کنم از اولین دیده‌بان کنگره 60 اولین دیده‌بان کنگره 60 آقای مهندس دژاکام بودند که به ما اعتماد کردند و کار را به ما واگذار کردند و کمک ما کردند اگر این سیستم دارد به این قشنگی حرکت می‌کند شاید آقای مهندس دوست نداشته باشد من بگویم ولی می‌گویم با مسئولیت خودم تمام طراحی و برنامه‌ریزی این حرکت زیر نظر آقای مهندس است یعنی به من می‌گوید چه‌کاری را انجام بدهم و من انجام می‌دهم من مجدداً این هفته رو به همه‌ی عزیزان تبریک عرض می‌کنم.

سلام دوستان امین هستم یک مسافر

هفته‌ی دیده‌بان را به تمام اعضای کنگره و بنیان کنگره و همکارهای عزیز دیده‌بان تبریک می‌گویم امیدوارم در این کاری که انجام می‌دهیم توفیق داشته باشیم مورد لطف خداوند باشیم و کار به نحو احسنت انجام بشود و من هم در قسمت آموزش و قسمت همسفران آقا و لژیون موسیقی فعالیت می‌کنم خیلی ممنونم.

سلام دوستان احمد هستم مسافر

بنده امور شهرستان بر عهده‌ام هست تبریک میگم این هفته رو خدمت آقای مهندس بنیان کنگره 60 و اعضای شورای دیده‌بان‌ها و همه‌ی اعضای کنگره 60 خب ما در خیلی جا خدمت عزیزانی هستیم و پیمانی بسته می‌شود و انتهای پیمان یک بندی آمده که امیدوارم خداوند خدمت مرا بپذیرد امیدوارم خداوند خدمت همه‌ی اعضای کنگره 60 را بپذیرد و این توفیقی که حاصل‌شده را قدردان باشیم.

سلام دوستان علی هستم یک مسافر

منم دیده‌بان قسمت تازه‌واردین هستم؛ من هم خیلی خوشحالم که این لیاقت رو خداوند به من داده که بتونم در این قسمت یا به‌طورکلی در کنگره خدمت کنم و امیدوارم که بتونم به بهترین نحو کارم را انجام بدهم.

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر

بنده هم در بخش نوشتارها فعالیت می‌کنم این هفته را به بنیان کنگره 60 و همکارهای گرامی دیده‌بانان محترم تبریک می‌گویم.

سلام دوستان رضا هستم یک مسافر

من دیده‌بان راهنمایان و کمک راهنمایان هستم. این هفته را خدمت آقای مهندس عزیز و تمام خدمتگزاران کنگره و دیده‌بان‌های محترم تبریک می‌گویم.

امیدوارم در تمام مسئولیت‌هایی که هستیم و قبول کردیم و به ما اعتماد کرده‌اند موفق باشیم بزرگ‌ترین حسی که کنگره به تک‌تک ما داده یک حس خوب است یک حال خوب است که با دیدن همدیگر اینجا خدمت می‌کنیم و آموزش می‌بینیم امیدوارم که همیشه باحال خوبی که روز اولی که وارد کنگره شدیم باشیم و احساس قدیمی بودن احساس کهنه شدن به ما دست ندهد و همیشه مثله یک تازه‌وارد آماده‌ی یادگرفتن و یادگیری باشیم.

سلام دوستان علی هستم یک مسافر

من هفته‌ی دیده‌بان رو به بنیان و تئوریسین و طراح تمام ساختارهای کنگره 60 تبریک می‌گویم ممنونم که به ما اعتماد می‌کنند و اجازه‌ی خدمت می‌دهند من هم در قسمت تحقیقات خدمت می‌کنند.

سلام دوستان من علی هستم یک مسافر

من هم به‌نوبه‌ی خودم این هفته را خدمت جناب آقای مهندس دژاکام و همکارهای عزیزم تبریک می‌گویم و در درجه‌ی دوم به تک‌تک شما عزیزان تبریک می‌گویم که باوجود شما عزیزان هست که کنگره 60 حرکت می‌کند و نفس می‌کشد من در قسمت امور مرزبانان خدمت می‌کنم انشا الله لیاقت داشته باشم و بتونم یک خدمت‌گزار مناسبی برای این سیستم باشم.

سلام دوستان سعید هستم یک مسافر

من هم افتخار این را دارم که در جمع بزرگان کنگره به‌عنوان یک خدمت‌گزار در قسمت ورزش حضورداشته باشم و انشا الله که خداوند توفیق و قدرت بیشتری بدهد که بتوانم بهتر از این خدمت‌گزار کنگره باشم آدم‌ها شاید اگر راه مناسب و راهنمای خوبی نداشته باشند زود کلافه شوند و زود میدان را تک کنند ما واقعاً خدا را شکر می‌کنیم که معلم و راه خوبی را خداوند جلوی پایمان گذاشت تا نقطه‌ی تحملمان بالا برود انشا الله بتوانیم بهتر خدمت بکنیم، خدمت آقای مهندس دژاکام و خانواده‌ی محترم ایشان و خدمت دیده‌بان‌های عزیز از صمیم قلب تبریک عرض می‌کنم.

سلام دوستان محمدصادق هستم یک مسافر

بنده هم این هفته رو خدمت آقای مهندس دژاکام و خانواده‌ی محترمشان و همکارانم و تک‌تک اعضای کنگره 60 تبریک می‌گویم خدا را شکر می‌کنم و تشکر می‌کنم از خداوند که این لیاقت را به من داده است که بتوانم در این جایگاه خدمت کنم و امیدوارم که در ادامه هم بتوانم با تمام توان بتوانم در این جایگاه و جایگاه‌های دیگر خدمت کنم بنده دیده‌بان کمیته انضباطی هستم.

سلام دوستان کامران هستم یک مسافر

بنده در قسمت جمع‌آوری و تدوین قوانین کنگره فعالیت دارم و امیدوارم بتونم این امر مهم را با راهنمایی بنیان کنگره به انجام برسانم از خداوند سپاسگزارم که این فرصت را به من داده تا در این جایگاه باشم و خدمتی انجام بدهم به دیده‌بان‌های محترم و بنیان کنگره 60 تبریک می‌گویم این روز برای خود من یک تجدید میثاق است با عهد و پیمانی که با کنگره و بنیان کنگره بستم امیدوارم بتوانم این عهد و میثاق را تا به انتها به بهترین شکل به انجام برسانم خیلی ممنون.

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر

من هم دیده‌بان لژیون مالی و لژیون‌های سردار هستم

این هفته را به دیده‌بان‌های محترم به جناب آقای مهندس و خانواده‌ی بزرگ کنگره 60 تبریک می‌گویم امیدوارم که در این جایگاه بتوانم خدمت‌گزار خوبی باشم. مرسی.

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر

من یکی از دیده‌بان‌های گذشته هستم. یک روزی بعد از چهارده سالی دیده‌بانی از آقای مهندس خواهش کردم که اجازه بدهند که ما از دیده‌بانی فاصله بگیریم و جوانان تشریف بیاورند و کار را به عهده بگیرند ایشان هم با مشورت کنگره دیدبان‌ها این اجازه را به ما دادند که کمی از جلسات دیده‌بانی فاصله بگیریم من خودم را هنوز در کنگره 60 مسئول می‌دانم اگر اتفاقی بیفتد نگاه می‌کنم و گزارش می‌کنم و آقای مهندس هم هنوز بعد از سه چهار سالی که ما از دیده‌بانی فاصله گرفتیم لطف ایشان شامل حال ما هست.

سلام دوستان کلنل سهیلی هستم یک مسافر

هفته‌ی دیده‌بان را به مهندس دژاکام خانواده ایشان و دیده‌بانان تبریک می‌گویم. به قول آقای مهندس ما بازنشست شده‌ایم ولی در دو مرحله یکی در ارتش بیست‌ودو سال پیش یکی هم در کنگره دو سه سال پیش و جالب اینجاست که چهار دوره دیده‌بان ورزش بودم و ثمره‌ی ورزشم را الآن در پارک طالقانی می‌بینم و این درخت تنومند و سپردیم به آقای سعید سبزه‌ای و دیده‌بان‌های محترم و اعضای کنگره 60 هفته‌ی دیده‌بان بر اعضای کنگره 60 پر شگون باشد.

 

عکس و نگارنده: سایت مرکزی

 

نام فایل

تاریخ

لینک

فایل صوتی سخنان مهندس

98/03/29

دانلود

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .