آقای مهندس در سیدی جاسوس میفرمایند؛ شاگرد از استاد میپرسد که فرق تدبیر و صداقت و راستگویی را نمیدانم و این موضوع باعث گردیده است که در اکثر اوقات دچار مشکل بشوم. استاد در پاسخ میفرمایند؛ در تمام این مدت در قضیه بودیم، خوشحالم که با عزم و اراده فولادین در تمام لحظات ایستادگی و کمک به خود کردهاید. شما قدری بیش از انسان بودن بردباری به کار میبندید. هر کسی بداند که کف دست شما چه چیزی قرار دارد، سکه طلا و یا پول سیاه دیگر مشکل است. پول سیاه؛ یعنی چه؟ یعنی پول کم ارزش یا ارزان؛ مثلاً کمترین پول الان که با آن نمیشود چیزی خرید. حالا موضوع از کجا شروع شده بود؟ از آنجا که ما نباید پاسخ اضافه بدهیم. ما بر مبنای آموزشهایی که دیدهایم بایدانسان راستگویی باشیم و راستگو بودن در چه جاهایی باشد؟ در جبهه جنگ همینطوری است. انسان هم میتواند گاهی اوقات پاسخی ندهد که در این زمان میتوانید مثلثی در نظر بگیرید که یک ضلع آن راستگویی باشد و یک ضلع دیگر دروغگویی و قاعده آن خنثی یا تدبیر است.
پس ما نتیجه میگیریم راز خودمان را نباید برای دیگران بازگو و یا برملا کنیم. کسی که جاسوس و یا سخنچین است شما باورتان نمیشود که این شخص جاسوس است؛ چون جاسوس سعی میکند اطمینان صددرصد شما را جلب کند و به طور کلی ما در شرایط خاص باید بدانیم که چه میگوییم و چه عملی انجام میدهیم. در همه کارها این موضوع مطرح است؛ به طور مثال در جنگ ،در تجارت،در کارهای سیاسی و خیلی کارهای دیگر بدینگونه است. استاد میفرمایند؛ باید به پایان همه چیز فکر نمود و شما همیشه در خود این پایان را به صورت آن سوی دیوار دارید؛ یعنی همیشه هر کاری را که انجام میدهید به پایان آن نگاه کنید؛ چون انسان خودش برای خودش مشکل درست میکند. گاهی اوقات اگر انسان تدبیر کند لازم نیست که دروغ بگوید.
همیشه موضوع رفاقت با موضوع شراکت فرق دارد، گاهی اوقات میبینید ما در رفاقت دوست خیلی خوبی هستیم؛ ولی در شراکت اینطوری نیست و حق گرفتنی است دادنی نیست و همه چیز گذرا است. اولین مسئله مهم این است که در شرایط خاص انسان نترسد؛ زیرا ترس تفکر را میخورد. همیشه استاد باید از شاگرد چیزی را بخواهد که انجام دادن برای آن سخت و دشوار نباشد. ما به عنوان انسان در درونمان نیروی قدرت بسیار بالایی داریم که قدرت مطلق به ما عطا کرده است و فرموده است؛ مشروط به آن که از نیرو استفاده کند و اگر انسان بتواند به آرامش برسد از آن نیرو استفاده خواهد کرد. انسان در هر نقطه که از جهنم قرار بگیرد، کافی است روی خود را برگرداند تا به سمت روشنایی حرکت کند و این حرکت بسیار مهم است.
یاد خداوند قلب انسانها را روشن و آگاه میکند و چه کسی میداند خدا چه چیزی است، آیا وجود دارد؟ چیزی که ما اعتقاد داریم این است که یک نیرویی در تمام هستی حاکم است و از همه چیز حساب و کتاب دارد و این نیرو الهی است. وقتی میگوییم خداوند؛ یعنی به یک نیرو معتقد هستی و واقعا این نیرو وجود دارد و به ما کمک میکند؛ پس ما این نیروها را از انسان نمیگیریم، اگر به سمت حق و صراط مستقیم برویم بسیار سخت است و اگر شما قبول دارید، حق را باید در این مسئله قومیت کنار بگذارید که باید فرق تدبیر، صداقت و راستگویی را بتوانیم تشخیص بدهیم و اینکه چگونه عمل کنیم. وعده خداوند دروغ نیست و اگر به فرامین او عمل کنیم رستگار میشویم که پیامبران هم برای همین آمدند تا فرامین را به ما یاد بدهند.
منبع: سیدی جاسوس
نویسنده: همسفر الهه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون نهم)
رابط خبری: همسفر فرزانه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون نهم)
ارسال : همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر آذر ( لژیون هشتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
61