English Version
This Site Is Available In English

در مسائل خاص باید تدبیر کنیم

در مسائل خاص باید تدبیر کنیم

زمانی که من سفرم را شروع کردم، بهمن ماه ۱۳۷۵ بود، یعنی اوج بحران من در این زمان بود. عنوان مطلب "پول سیاه " در زمان قدیم پول سیاه یک پول کم ارزش بود و ممکن بود ۵۰ یا ۶۰ سال قیمتش یا ارزشش تغییری نکند برخلاف الان که قیمت‌ها خیلی تغییر می‌کند قدیم یک پول سیاه همیشه پول سیاه بود و سال‌ها ارزش آن ثابت بود.

شاگرد به استاد می‌گوید: من هنوز فرق تدبیر، صداقت و راستگویی را نمی‌دانم و این باعث ایجاد مشکل برای من می‌شود. استاد می‌گویند: اگر زمانی کسی بداند در دست تو سکه پول سیاه است یا سکه طلا؛ این‌جا است که برای تو مشکل پیش خواهد آمد. مسئله تدبیر و صداقت زمانی پیش آمد که من به زاهدان رفتم برای نقشه‌برداری زمین‌ها و برای فروش آن‌ها کارهایی انجام بدهم. در آن زمان من مدیرعامل شرکت بودم یک نفر در آن‌جا با من دعوا داشت که آن یک نفر ما را فروخته بود. در فرودگاه شخصی به من گفت تریاک می‌کشی؟ من گفتم نه تریاک می‌خورم، تریاک نمی‌کشم من نباید می‌گفتم تریاک می‌خورم. وقتی از من سوال شد؛ باید فقط جواب می‌دادم نه نمی‌کشم گفتن این جمله که نه من تریاک نمی‌کشم می‌خورم یک پاسخ اضافه بود.

انسان باید تشخیص بدهد کجا تدبیر کند کجا راست بگوید نمی‌گویم که دروغ بگوید. اما باید بدانیم چه موقع راست بگوییم. یک مثلث در نظر بگیرید یک طرفش راستگویی یک طرفش دروغگویی و طرف دیگرش خنثی است. خنثی یعنی این‌که گاهی اوقات شما می‌توانید پاسخ ندهید. 

من دستگاهی در قدیم خریداری کردم ۱۷۰ هزار تومان، آن را تعمیر کردم و خواستم ۷۰۰ هزار تومان بفروشم از من پرسیدند که چند خریدی؟ گفتم: من صبح که از خواب بیدار شدم این را از رودخانه کنار خانه‌مان گرفتم اگر به درد شما می‌خورد بخرید؟ اگر نه، نخرید. این بهتر است یا بگوییم: به حضرت عباس من ۶۰۰ هزار تومان خریدم. لزومی ندارد که ما این‌جا قسم دروغ بخوریم بعضی مواقع می‌توانیم پاسخ ندهیم. 

گاهی یک راز که حقیقت هم هست می‌تواند باعث فتنه‌ای بشود و کسی را ناراحت کند. سعی کنید راز خود را برای همه عیان نکنید زیرا کسی که جاسوس است؛ باید تمام اعتماد شما را جلب کند و شما صد درصد به او اعتماد کنید که او طرفدار شما است.

 در مسائل خاص باید تدبیر داشته باشیم و تدبیر به معنای دروغگویی نیست. استاد می‌گوید: ما باید به عاقبت کار دقت زیادی داشته باشیم. زمانی من به یکی از نزدیکان خود وکالت دادم که زمین‌های من را تقسیم بندی کند، آن فرد خیلی با من رابطه نزدیکی داشت. دادن وکالت همانا و بالا کشیدن زمین‌ها همانا این یعنی تدبیر که اختیاراتت را به کسی بدهی و آخر کار را خوب بسنجی. پس زمانی که می‌خواهید کاری انجام بدهید باید با دوست و رفیق خود عین بیگانه باشید و دقت لازم را در کار خود داشته باشید. مسئله دوستی و شراکت با هم فرق می‌کند و باید با تدبیر پیش بروید اگر زمانی از شما حقی ضایع شد باید بتوانید آن حق را با تدبیر بگیرید.

انسان ممکن است زمانی در شرایط بحرانی قرار بگیرد. اولین کار در این صورت این است که انسان نترسد؛ چون ترس باعث می‌شود که تفکر از بین برود و خورده شود. ما باید از کسی چیزی یا کاری را بخواهیم که امکان‌پذیر باشد و برایش سخت نباشد و قدرت انجام آن را داشته باشد. 

در درون همه ما از طرف قدرت مطلق یک نیرویی اعطا شده است که در آرامش ما می‌توانیم از آن نیرو استفاده کنیم. اگر ما حتی زمانی به خداوند هم اعتقاد نداشته باشیم لااقل به این اعتقاد داشته باشیم که یک نیرو بر تمام هستی حاکم است و این مانند یک دستگیره به ما کمک خواهد کرد. مثل فردی که در سقاخانه شمع روشن می‌کند یا کسی که به درخت پارچه می‌بندد، برای گرفتن حاجت. این نیروها همگی هستند و وجود دارند و باعث آرامش و امید به انسان می‌شوند. پس هر چیزی که انسان به آن امید دارد را نباید از او گرفت. چون انسانی که ناامید باشد امکان دارد دست به خودکشی بزند. 

شاگرد می‌گوید: که در صراط مستقیم رفتن کار سختی است مثلاً صبح تا شب کارگری کار می‌کند و ۸۰۰ هزار تومان می‌گیرد و یک فرد دیگر سر چهار راه می‌تواند روزی ۵ میلیون هروئین بفروشد و کاسب شود. حالا برنده کدام است شاید به نظر شما برنده آن فرد هروئینی باشد اما نه باید این را بدانید که مال دزدی و کار غیرقانونی همیشه بها و مجازات خاص خود را به دنبال دارد.

 زمامدار راستین می‌گوید: در مقابل انسانی که انسان باشد؛ باید تواضع داشته باشید. یعنی کسی که مرتب، منظم و مودب با شما رفتار کند باید در مقابلش تواضع داشته باشید؛ اما اگر شیری به شما حمله کند باز هم باید در مقابل او تواضع داشته باشید؟ نه باید انسان از خود دفاع کند و اگر حقی هست باید آن را بگیرد و از روی ترس آن را نبخشد. 

در آخر سی‌دی گفته شده است که وای بر کسانی که کم فروشی می‌کنند. کم فروشان شامل معلمان، راهنماها، دکترها، مغازه داران، مهندسان، مرزبانان ... می‌توانند باشند. ما باید همه فرمان‌ها را با عقل انجام بدهیم تا راه پیروزی را طی کنیم و رستگار شویم و پیامبران برای رساندن فرمان‌ها به ما راهی زمین شدند.

منبع: سی‌دی جاسوس
نویسنده: همسفر ماه‌سلطان رهجوی راهنما همسفر مرضیه(لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: دبیر سایت همسفر الهام
همسفران نمایندگی شوشتر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .