به نام آنکه هستی را بنا کرد مرا با کنگره آشنا کرد
قلمم را به خدا میسپارم و به این باور رسیدهام که بدون حکمت او برگی از درخت نمیافتد .
من بهرسم کنگره ابتدا سلام میدهم .
سلام دوستان طاهره هستم همسفر ، زمانی که مسافرم در سفر اول قرار گرفت و شروع به سفر کرد ، بهمرورزمان خیلی از رفتارهایش که قبل از ورود به کنگره من را خیلی آزار میداد عوض شد و زمان بیشتری را برای من و بچههایم میگذاشت و باوری در ناباوری برایم بود ؛ که هر چه از طول سفرش میگذشت بهتر میشد ؛ خدا را شکر سفر خیلی خوبی داشت .
خود من هم قبل از ورود به کنگره خیلی ناامید بودم و همیشه دعا میکردم ؛ دری به روی ما باز شود . و اولین روزی که خودم وارد کنگره شدم تولد راهنمای مسافرم آقای حسینی بود . و با دیدن این تولد یک حس خیلی خوبی گرفتم و در هنگام برگشت از کنگره به مسافرم گفتم ، خیلی دوست دارم که ما هم یک روزی چنین تولدی بگیریم و از همان لحظه همیشه تولدمان را در ذهنم تصویرسازی میکردم .
.jpg)
خداوند را بهواسطهی حال خوب و خوشم شکر میکنم که روزهای سخت الحمدالله گذشت ، اوایل مسافرم هیچ رغبتی نشان نمیداد که بخواهد جشن تولد بگیرد تا اینکه با اصرار من آمد و فرم تولد پر کرد و من لحظهشماری میکردم که چه روزی تولد ما بشود تا اینکه حدود نیمههای ماه مبارک رمضان بود و به من گفت که شنبه آخر ماه رمضان تولدمان است و من از همان لحظه یک حس خاص و عجیبی داشتم و اصلاً باورم نمیشد که چقدر زود گذشت و نوبت تولد مسافر من هم شد و این حس خوبی که دارم نمیتوانم آن را روی کاغذ بنویسم و این شادی و آرامش که دارم مدیون کنگره 60 هستم . و خدا را شکر که توانتم جشن اولین سال تولد مسافرم را ببینم و این شادی را با بقیه سهیم شویم و از صمیم قلبم آرزو دارم تمام کسانی که هنوز به دلایلی ، جشن تولد نگرفتهاند . هر چه زودتر بتوانند جشن تولدشان را بگیرند . و در آخر از راهنمای بسیار خوبم خانم معصومه عبدی ممنونم که در این سفر، بسیار مرا یاری نمودند و همچنین از همهی وبلاگ نویسان عزیز بابت تمام زحمتشان ممنونم.
نگارنده همسفر طاهره از لژیون 7
تهیه : همسفر نوشین
- تعداد بازدید از این مطلب :
119