صحبتهای آقای مهندس که در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۴۰۳ انجام گرفته، راجع به ۲۴ اسفند ۱۳۷۲ است، ۳ سال قبل از سفر، ایشان که در اوج بحرانها بودند. عنوان مطلب پول سیاه است که چندین سال رواج داشته و پول کمارزشی بود. سخن استاد در این مبحث تفاوت بین تدبیر، صداقت و راستگویی است که گاهی اوقات انسان را دچار اشتباه میکند و باعث بحران میشود استاد اشاره به این موضوع که دیگران نباید هدف و اطلاعات شما را بدانند دارند، مثلاً آیا سکه طلا یا پول و سکه سیاه دارید؟ که در این صورت کار مشکل میشود. استاد برای تفهیم این موضوع، اتفاقی که در سفر به زاهدان برای ایشان افتاده بود را بیان میکنند، زمانی که ایشان مصرفکننده بودند و دوستشان با آقای مهندس اختلاف داشتند به مأموران فرودگاه اطلاع داده بود، مأموران از آقای مهندس سؤال میکنند که آیا تریاک میکشید؟ و ایشان از روی صداقت میفرمایند؛ بله میخورم، راستگویی ایشان باعث به درد سر افتادنشان میشود و به نظر خودشان پاسخ اضافه، نابجا و صادقانه باعث به مشکل خوردن کارشان شده بود.
اگر مثلثی را در نظر بگیریم که یک طرف آن راستگویی، طرف دیگر آن دروغگویی و یک طرف خنثی یا همان تدبیر باشد، در مسائل لازم هست، بعضی اوقات به جای قسم دروغ، پاسخ نداد، یعنی راستگوی، فتنهانگیز نباشیم. جاسوس، کارش این است که کاری کند صددرصد به او اعتماد کنی تا از کارهای تو سر در بیاورد و در مواقع لازم از آنها بر علیه تو استفاده کند، البته این تدبیرها بیشتر در مسائل سیاسی هستند ولی باید در هرکاری تدبیر داشت تا کسی عزم و هدف تو را نداند. با محبت و کرم، میشود بهجای خشم و پرخاشگری، دنیا را به رأی خود در بیاورید و کاری که با خوشی و لطف درست میشود، نیازی به تندی و گردنکشی ندارد، اگر میخواهید دلتان دردمند نباشد، دل دردمندان را بدست آورید. انسان خودش برای خودش با بیتدبیری مشکل و دشواری درست میکند و سنگ در چاه میاندازد که درآوردن آن مشکل میشود مثلاً به اطرافیان برای وکالت، شراکت یا دوست و رفیق، بدون برنامهریزی دقیق اعتماد نکنیم، زیرا دوستی و رفاقت با شراکت فرق میکند و باید با تدبیر انجام شود.
حق گرفتنی است، دادنی نیست و در گرفتن حق ضایع شده، باید تدبیر داشته باشیم. در شرایط ناجور انسان دچار اضطراب و التهاب شده ولی در نهایت حق برنده میشود در مواقع بحران انسان نباید بترسد زیرا ترس تفکر را میخورد. آقای مهندس اشاره به روزهای اول بنیان کنگره میکنند که چه مشکلات و روزهای سختی داشتند و مدام در دادگاه بودند ولی دست از تلاش برنداشته و به مشاوره مصرفکنندگان ادامه دادند و نهراسیدند. استادان آقای مهندس ایشان را برای آینده و اهداف بلند مدت آماده میکردند و در راه رسیدن به آن، ایشان را راهنمایی میکردند، چون کاری را از ایشان میخواستند که در توانشان بود. همانگونه که کارهای گنکره برای مصرفکنندگان طاقت فرسا نیست، چون نیرویی در درون تمام انسانها به صورت عام وجود دارد که آن نیرو به آنها توان میدهد کما اینکه در درون بعضی انسانها این نیرو به طور خاص هم هست به شرطی که از آن نیرو استفاده درست بشود. اگر انسان بخواهد از سمت تاریکیها به روشناییها برسد، باید از جهنم روی برگرداند و به سمت روشنایی برود.
تفکرات و اندیشه انسانها در خواب هستند. استاد آقای مهندس به ایشان میفرمایند؛ یاد خدا عقل شما را روشن و ضمیر شما را آگاه میکند. آقای مهندس میفرمایند؛ که اعتقاد داشتن به خدا و اینکه نیرویی وجود دارد و انسان با آن راز و نیاز و درد دل کند، باعث آرامش او میشود حتی اگر یک درخت یا سقاخانه باشد، آن نیرو در هر چیزی میتواند باشد و باعث دستگیری فرد شده و به او آرامش میدهد، آن نیرو را نباید از فرد گرفت، زیرا در صورت گرفته شدن آن نیرو، فرد به خودکشی روی میآورد. زمانی برای انسان اتفاق میافتد که به هیچ نیرویی اعتقاد نداشته باشد، افراد متجدد و به ظاهر روشنفکر اعتقادی به خدا ندارند میگویند؛ خدا مرده است، این افراد بیشتر الکلی و روانی هستند و در نهایت هم خودکشی میکنند. صراط مسقیم راه بسیار سخت و دشواری است ولی حق است و راه غیر مسقیم، شاید به ظاهر برنده باشد ولی زندان است، انسان اگر راه حق را قبول داشته باشد، باید از مسائل حق برخوردار باشد و حتی قومیت، دوستی و رفاقت را کنار بگذارد همانطور که خود آقای مهندس مسئله حق را در گنکره در مورد آشنایان و نزدیکان خودشان انجام دادند.
استادان آقای مهندس، به ایشان میفرمایند؛ اگر فرمانهای عقل را انجام دهید، در امورات دنیوی راه پیروزی وسیع طی میشود. انسانها مواقعی از روی ترس میبخشند و در زمانی دیگر توان گرفتن حق خود را هم ندارند، میبخشند ولی باید برای گرفتن حق تلاش کرد. فرامین، دستورات الهی هستند که مسیر زندگی را برای ما نشان میدهند. ویل للمطففین! وای بر کم فروشان! کم فروشی تنها به ترازو و پیمانه نیست، مهندسی که کارش را درست انجام نمیدهد معلم، پزشک، مرزبان، راهنما و حتی خود من اگر کارم را درست انجام ندهم، نوعی کم فروشی است. فرامین الهی تنها نماز و روزه نیست. فرامین الهی را پیامبران برای ما انسانها آورده و دروغ نیستند، اگر مسائل تقدس و آسمانی بودن آنها را کنار بگذاریم از همان زمان قدیم تا به حال کمفروشی بد بوده است، تمام ادیان همین را میگويند که راه مستقیم و صحیح زندگی را آموزش میدهند که اگر در این راه حرکت کنیم همه رستگار خواهیم شد. پس باید فرق تدبیر کردن، صداقت و راستگویی را تشخیص بدهیم. گاهی میشود پاسخ نداد، زیرا راستگویی گاهی فتنهانگیز و باعث مشکلات زیادی میشود.
در مسائل قضایی و خیلی مسائل دیگر اگر کسی دانست که ما در دست خود چه چیزی داریم کاملاً آن را میبازیم. راه پیروزی در انجام فرامین الهی است که تمام ادیان، انسانها را به انجام آنها دعوت و پیامبران آنها را برای درست زندگی کردن ما آوردهاند. راه مستقیم، راه بسیار سخت و دشواری است ولی پیروزی در پی دارد و تواضع داشتن در مقابل افرادی که تواضع دارند بهترین کار است.
نویسنده: همسفر صفورا رهجوی راهنما همسفر مریم ( لژیون اول)
رابط خبری لژیون اول: راهنما تازهواردین همسفر مهدیه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر رباب رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) دبیر سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
90