English Version
This Site Is Available In English

هستی بر پایه محبت و عشق بنا نهاده شد

هستی بر پایه محبت و عشق بنا نهاده شد

جلسه دوازدهم از دوره سوم کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی آزادشهر با استادی مرزبان همسفر ناهید، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر کبری با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است. خدا را شاکر و سپاسگزارم که بار دیگر در جمع شما عزیزان حضور دارم. تشکر می‌کنم‌ از آقای مهندس که چنین بستری را برای عشق‌‌ورزی و محبت‌کردن ما مهیا کردند و از نگهبان و دبیر جلسه که فرصت خدمتگزاری به من دادند و همچنین همسفر فاطمه نگهبان لژیون سردار که این خدمت را به من واگذار کردند تشکر می‌کنم. از همسفر فاطمه که در دوران آموزش‌هایش آن عشق و محبت و دوستی را به من آموختند و نهال محبت را در دل من پرورش دادند و همچنین تشکر می‌کنم از تمامی خدمتگزاران کنگره۶۰ و شما همسفران عزیز که همیشه با دیدن شما انرژی می‌گیرم.

وادی چهاردهم برای من بسیار شیرین و جالب بود. وادی‌هایی که تک‌تک‌شان را وقتی پشت‌سر گذاشتم و به وادی چهاردهم رسیدم یک استپ زدم گفتم این‌جا! فکر می‌کنم مقصد من همین جاست؛ یعنی جایی‌ که باید برسم؛ باید این‌جا را دریابم، درک کنم و حسش کنم. من هربار‌ که وادی چهاردهم را می‌خوانم اشک ناخودآگاه از چشمانم سرازیر می‌شود؛ چون خودم را خیلی کم می‌‌بینم و اندازه وادی نمی‌بینم؛ واقعاً حس می‌کنم جایی هستم که هنوز نرسیده‌ام؛ می‌خوانم آن را و احساس می‌کنم؛ ولی چرا هنوز در آن وادی قرار نگرفته‌ام و فکر می‌کنم شاید تلاش بیشتری می‌خواهد و من انگیزه دارم؛ ولی تلاش کافی نیست؛ پشتکار بیشتر می‌خواهد، همچنین کاربردی کردن خیلی چیزها. محبت را فرا گرفتم؛ ولی باید یاد بگیرم چه‌طور و کجا آن را خرج کنم.

دنیا و هستی همه بر پایه محبت و عشق بنا نهاده شد و ذرات عشق در وجود تک‌تک ما گذاشته شده است؛ بعضی‌ها آن‌قدر عشق را پرورش می‌دهند و به نقطه‌‌ای می‌رسند که واقعا قابل تحسین هستند؛ یعنی آدم با نگاه کردن به آن‌ها حسشان را درک می‌کند، عشق آنان را می‌گیرد و محبت را حس می‌کند. عشقی که واقعی باشد همه لذت می‌برند. در سی‌دی معرفت مهندس دژاکام می‌گویند: محبت بر پایه‌ دانش، شناخت و آگاهی است. محبت‌های کوچکی که ما به یکدیگر می‌کنیم، محبت‌هایی که با نگاه کردن، لبخند زدن و بغل کردن یکدیگر به وجود می‌آید کم خرج‌ترین محبت است. لبخندی که ما همیشه بر لب داریم؛ محبت از همین‌جا شروع می‌شود؛ من فکر می‌کنم وقتی شروع محبت‌ برای انسانی اتفاق می‌افتد؛ یعنی مسیر باز شده؛ یعنی تو در این مسیر حرکت را شروع کرده‌ای و اگر من محبت به مخلوقین خداوند و انسان‌هایی که با من همنشین هستند و تمام موجودات هستی را شروع کردم، اگر این را برای خودم حل کردم و انجام دادم؛ مطمئناً به مقصدی که انتظارش را دارم که همان عشق است می‌رسم.

مهندس دژاکام گویند پایه محبت شناخت و آگاهی هست. شاید من به شناخت و آگاهی دیر برسم و شاید هم خیلی از شماها زودتر! خیلی از شما ‌که کم سن و سال‌تر از من هستید سعادت و تقدیر در این بود که زودتر برسید و شما راهی را می‌روید که من بعد از ۵۴ سال این مسیر را می‌روم. ناراحت نیستم؛ بلکه خوشحال هستم از این‌که بالأخره مسیر را پیدا کردم؛ بالأخره آن را درک کردم و جایی که خداوند مسیری را برایم باز کرد تا در آن مسیر قرار بگیرم و به شناخت و آگاهی برسم.

محبت وقتی از روی آگاهی باشد که خدا را شکر در کنگره این آگاهی به ما داده شده و درک می‌شود؛ وقتی به آن مرحله از آگاهی برسیم و شناخت و معرفت حاصل شود که همان پایه عشق و محبت است و ما از محبت و عشق سرشار می‌شویم و به آن‌جایی که می‌خواهیم می‌رسیم. نقطه‌ای که در آن انسان‌ها شعور و آگاهی پیدا می‌کنند؛ وصل می‌شوند به آن قدرت‌مطلق که نهایت عشق لایتناهی است. عشقی که خداوند به بندگانش دارد و این به انجام نمی‌رسد؛ مگر با عشق مخلوق به مخلوق شروع و بعد مخلوق به خالق و آن‌جایی که عشق مخلوق به مخلوق صورت می‌گیرد من احساس خوبی دارم؛ ولی وقتی به آن می‌رسم می‌بینم کم است و نیاز من بیشتر از این است؛ می‌روم در طلب مرحله بعد مرحله‌ای که عاشق خالقم می‌شوم.

وقتی پایه محکم شد همه را از محبت سیراب کرده‌ای. مطمئنم تو به خالقت هم می‌رسی؛ ولی باشکوه‌تر از این دو مرحله کجا است؟ جایی که خالق عاشق بنده‌اش می‌شود، عاشق ما می‌شود و آن‌جا زیباترین مرحله عشق است. با این‌که می‌دانم شاید عمر من کفایت نکند به این مرحله برسم؛ ولی در کنگره به من یاد دادند حلقه‌های دیگری هم است و زندگی دیگری هم است؛ من باید امیدوار باشم هر چه می‌توانم تلاش می‌کنم تا برسم؛ اگر نرسیدم حلقه‌های بعدی را ادامه‌‌دار می‌روم و مطمئن هستم همه ما به آن نقطه خواهیم رسید. این‌که خداوند توفیق بدهد به‌ همه ما ان‌شاءالله که بتوانیم آن مسیری که خداوند برای رسیدن به خودش، رسیدن به نهایت انسانیت را که تعیین و مشخص کرده است همان‌گونه بپیماییم و بتوانیم بهره کافی از لذت‌ها، خوشی‌ها، آرامش توأم با آگاهی و شناختِ درست، همه را در دنیا به‌دست آوريم و بتوانیم کنار یکدیگر مخصوصاً اعضاء کنگره۶۰ عاشقانه زندگی کنیم.

مرزبانان کشیک: همسفر فاطمه و مسافر محمدرضا
تایپیست‌ها: همسفر مونا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دوم) و همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول)
عکاس و ارسال‌کننده: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی آزادشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .