بشنو عزیز گران مایه ،
امشب سر سخنم با توست ، و حرفها دارم
آری در میان یاوه های بسیار فضاهای حقیقی و مجازی
یاوه ی منم گوش ده چه ایرادی دارد ؟
جان کلام :
در نهان خانه ی دلم سالهاست جای عشقی خالیست ،
و دریغ و صد حیف که برای پدیدار شدنش ،
تخدی نکرده و نمیکنم ،
در حالیکه خوب میدانم و آگاهم که مرحم تمامی آلام ، دردها رنجها
و ناکامیها و یا بهتر بگویم " ر ا ز ر سید ن به بهشت "
که بزرگان آنرا " حا ل خو ب " تفسیر کرده اند
را در دل خود نهفته دارد و باز نیک میدانم و آگاهم که با ابزار
قدرتمند و سحر آمیزی که دارد اگر غلیان کند و به جوشش در آید هنگامه بپا میکند
و دل سنگ را خواهد شکافت چرا اقدامی نمیکنم ؟
چه چیز و یا چیزهایی مرا از این مهم باز نگاه داشته ؟
چه گمگشته و چه سر گشته و غافلم !!!
راستی چوب کدام خطا یا خطاهایم را میخورم که وقت خود را برای هر چیز عبثی
تلف میکنم.
مگر چقدر دیگر فرصت دارم ؟
چرا دنبال اصل. کاری نیستم ؟
در حالیکه بزودی تاریکی محض اطرافم را احاطه خواهد
کرد چرا ؟
چراغ را
جستجو نمیکنم ؟
عجب آدم بیخیالی ،
نه نه بیخیال نه ، بی تعارف
عجب انسان کودنی هستم !!!
که از وجود این گوهر گرانبها با ابزارهای قدرتمندش
غافلم و برای بیداریش حرکتی نمیکنم و در خواب خرگوشی
بسر میبرم
میدانی ابزارش چیست ؟
کاش با حال دلم همراهی کنی و نام چند تای آنرا بفرمایی
؟؟؟
زیاد نیستند و در عین حال زیادند چند کلمه اند
و انگار تمامی هستی را در خود جای داده اند
استاد بزرگوار که شک ندارم شما از من عاشق تری
میدانی نام شان چیست ؟
عدالت ، معرفت ، عمل سالم ،
دلنوشته : راهنما مسافر ابراهیم
تنظیم: مرزبان خبری مسافر مهدی
- تعداد بازدید از این مطلب :
73