جلسه چهارم از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶٠ نمایندگی کیش با استادی راهنما همسفر مریم، نگهبانی همسفر اعظم و دبیری همسفر بهاره با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۲۷ اسفندماه ۱۴٠۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
بسیار سپاسگزارم که امروز اجازه این خدمت به من داده شد، شعبه شما بسیار شعبه پر انرژی است، هر کجا که صحبت از شعبه کیش میشود من همیشه میگویم: با وجود اینکه کم تعداد و نوپا هستند ولی حس خیلی خوبی دارند و این حس وانرژی پاک را میتوان درک کرد و تمام اینها ذره عشق و محبتی است که شاید ما با چشم ظاهر ببینیم؛ ولی در باطن وجود دارد. در ماه مبارک رمضان هستیم؛ ماهی که الهام بخش متد DST و درمان برای مسافرهای ما میباشد و برای همه ما این ماه عزیز است. پیشاپیش سال جدید و بهار طبیعت را که وصف نشدنی و حس بسیار خوبی دارد را به شما تبریک عرض میکنم. از اصفهان که داشتم میآمدم شکوفهها در آمده بودند و بسیار زیبا و حس بینظیری را منتقل میکردند. من مریم روزی اینها را نمیدیدم و اصلاً لحظه لحظه حیاتم را نمیتوانستم درک کنم. درک تمام این حسها را مدیون آقای مهندس هستم که من را از تاریکیها نجات دادند. واقعاً زنجیره عشق و محبت بینظیر هستند و اگر وجود نداشت هیچ معجزهای شکل نمیگرفت.
همه ما میدانیم مثلث عشق باید هم سایهای برای دوست داشتن و هم جاذبهای و هم حسی وجود داشته باشد تا مثلث عشق شکل بگیرد و تفاوت عشق و محبت را آقای مهندس در سی دی اخیرشان بیان کردند که محبت به صورت عام و عشق به صورت خاص و تکی است و چهقدر زیبا بیان میکنند. وجود عشق به تنهایی کافی نیست و باید با ایمان و عقل همراه شود تا یک نتیجه خوبی بدهد. وادی چهاردهم وادی بسیار خاص و بی نظیری است. وقتی برای اولین بار این وادی را میخواندم به قسمتهایی رسیدم که ناخوداگاه اشک میریختم، خیلی چیزهایی را که فکر میکردم میدانم؛ ولی نمیدانستم وقتی که صفحهها را میخواندم همه اینها برایم روشن و یادآوری میشد؛ باید سیزده وادی را پشت سر گذاشته باشید تا بتوانید به وادی چهاردهم نزدیک شوید که معجزه و تغییر واقعی را ببینید در این وادی تبدیل میشوید. تمامی خدمتگزاران که در کنگره حضور دارند باید عشق در وجودشان باشد تا بتوانند وارد مرزهای کنگره شوند و این محبت وعشق را منتقل کنند.
این که ما بتوانیم وارد روشنایی شویم و تغییر کنیم؛ باید شعلههایی عشق در وجودمان و در لایههای درونی امان باشد. من یک زمانی در تاریکی بودم و وقتی که وارد کنگره شدم (اگر بخواهم وادی چهاردهم را برای خودم مثال بزنم) با لباس سرتاسر مشکی و با کوهی از مشکلات وارد شدم و سالها دارو مصرف میکردم واقعاً در آرامش نبودم، شاید همه چیز داشتم؛ ولی هیچ چیز نداشتم. با مصرف مسافرم کاملاً آشنا بودم و پذیرفته بودم و اصلاً برایم مهم نبود که ایشان درمان شوند یا نشوند؛ چون به من آسیبی نمیزدند و اصلاً در خواب بودم و متوجه نبودم چه اتفاقی در زندگی من میافتد. همیشه مدیون راهنمای خودم همسفر مریم هستم که با آغوش باز که چیزی جز محبت نمیتواند باشد من را پذیرفتند. یک روز ایشان در لژیون بیان کردند که حتی به آن برگی که از درخت افتاده است و پاهایتان را روی آن میگذارید؛ باید عشق و محبت داشته باشید چیزی که من در زندگیام کاملاً یادم رفته بود و همیشه از مسافرم، از اطرافیان، از زندگی، از همه طلبکار بودم و فکر میکردم بقیه باید کاری را برای من انجام بدهند.
آنجا بود که آن جرقه زده شد و متوجه شدم که چیزی به نام عشق و محبت در درونم است که باید به کار بگیرم. راهنمای خوبم همسفر مریم همیشه میگفتند: سلاحت باید محبت باشد. خدا را شکر که پذیرفتم وبه ان درک رسیدم واز ان استفاده کردم و قدم به قدم جلو امدم والان ده سال است که در کنگره حضور دارم و لحظات بسیار زیبا یی را تجربه کردم. همه ما در کنار یکدیگر از شهرهای مختلف واز فرهنگهای مختلف دست در دست یکدیگر گذاشتیم که خودمان را بشناسیم ودرمان شویم تا بتوانیم ذرهای به شخص دیگری که شرایط ما را دارد کمک کنیم. ما باید عشق ومحبت را هم نسبت به خودمان وهم گیاهان و جانوران وهر ان چه در هستی هست داشتهباشیم. اگر بذر و دانه محبت را در وجودم داشتهباشم و ان را در زمین بکارم وابیاری اش کنم و در مسیر صراط مستقیم باشم بهتر میتوانم صفات منفی وضد ارزشهای درون خودم رابشناسم. باید دوربین را برگردانیم سمت خودمان. تا بهتر خودمان را بشناسیم و بتوانیم خودمان را تغییر دهیم.
در این جریان حرکت کنیم تا بتوانیم به یک نفر هم کمک کنیم، با یک صحبت خیلی خوب، با یک عشق ومحبت که در دلها میکارید: ؛ در این راه صراط مستقیم در کنگره قدم بر میدارید انگار ذره ذره تاریکیها از وجودتان کنده میشود وسایه روشنیها را حس میکنید و وارد زندگی اتان میشود. گاهی اوقات هیچ تلاشی نمیکنید ولی ان چیزی را که با تمام وجود خواستار ان بودید اتفاق میافتد واین لحظات قشنگ در زندگی بسیار هستند.
خدا را شکر در کنار آقای مهندس که وجودشان سراسر عشق است حضور داریم و بارها با خودم گفتهام؛ چهطور میشود که انسانی این همه دلسوز برای دیگران باشد و در همه زمینهها ایشان دارند برای سلامتی من تلاش میکنند از لحاظ وزن، سلامت جسمی و روانی و از لحاظ مالی تا من بتوانم از تاریکیها خارج شوم. در این دنیا یک نفر پیدا شود که بیشتر از خودت به فکرت باشد. معنای عشق واقعی را هم آقای مهندس همین طور تعریف کردند؛ گذشتن از خواستههای خود برای خواستههای دیگران و چهقدر زیبا که ما در کنگره داریم عشق واقعی را یاد میگیریم.
خدا را شکر که جلودار واقعی آقای مهندس را در کنار خود داریم که راه را به ما با سیدیها و دانشی که دارند نشان میدهند که در گسترش عشق و محبت ما تأثیرگذار است که چگونه با همدیگر همدل باشیم و همه اینها در پرتوی اموزشهای خوب کنگره بود که فرا گرفتیم. امروز خدا را شکر در یک اسایش و آرامش نسبی هستم و سعی میکنم که مسائل خودم را حل کنم و لحظه لحظه حیات را شکر میگویم. از هر لحظهای که در کنگره حضور دارید استفاده کنید و انشاءالله که در هر جایگاه خدمتی در کنگره حضور دارید بدرخشید.





ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر ساناز نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کیش
- تعداد بازدید از این مطلب :
285