سلام دوستان زهره هستم همسفر
در گفتگوی میان شاگرد و استاد شاگرد میگوید:«من هنوز فرق تدبیر، صداقت و راستگویی را نمیدانم و این موضوع باعث گردیده که اکثر اوقات دچار مشکل شوم.» استاد میفرمایید:« ما سخنان شما را شنیدیم و خوشحالیم که در تمام لحظات ایستادگی میکنید و به خود کمک هم کردهاید.
شما قدری بیش از انسان بودن بردباری به کار میبندید. هر کس که بداند در کف دست شما چیست، سکه طلا یا پول سیاه برایتان مشکل ساز میشود.» منظور از این گفتگو همان است که شیخ سعدی بزرگوار میگوید «اگر کس بداند که رای تو چیست؟ به آن رای و دانش بباید گریست.» اگر کسی بداند که در دست تو پول سیاه است یا سکه طلا برای تو مشکل ساز میشود.
گاهی انسان فکر میکند بر مبنای انسانیت باید همیشه راستگو بود، ولی گاهی سکوت از راستگویی بهتر است آیا باید در همه جا حتی جبهه جنگ هم راستگو باشیم؟ این نکته خیلی مهم است. نمیگوییم که دروغگو باشیم نه. ما مثلثی داریم که یک ضلع آن راستگویی، ضلع دیگر آن دروغگویی و ضلع سوم آن حالت خنثی یا تدبیر است. میتوان گاهی اوقات پاسخ سوالی را نداد. گاهی اوقات یک حرف راست فتنه انگیز است و بطور کلی این مساله از حساسیت زیادی برخوردار است.
«منه در میان راز با هر کسی که جاسوس هم کاسه دیدم بسی» رازت را بر همگان برملا مکن که باورت نمیشود یک نفر جاسوس پیدا میشود و ممکن است گفته امروز تو را بر علیه تو استفاده کند.«کرم کن به پرخاش و کین آوری, که عالم به زیر نگین آوری» به جای پرخاش و کینه باید کرم کرد و با محبت رفتار کرد و مهر ورزید؛ زیرا میتوان با محبت و مهرورزی جهان را به زیر آورد.«چو کاری برآید به لطف و خوشی, چه حاجت به تندی و گردن کشی» وقتی میتوان یک کاری را با لطف خوش انجام داد چه نیازی به تندخویی. «نخواهی که باشد دلت دردمند، دل دیگران را بر آور ز بند» اگر میخواهی در دلت غم نباشد باید به درد دل دیگران برسی.
باید به پایان همه چیز فکر نمود. نباید لحظه را در نظر گرفت. نباید تنها به این لحظه فکر کنید. انتهای این راه کجاست. باید درک کرد که زندگی در همه حال گذران است. انسان ممکن است در شرایط بحرانی قرار بگیرد و تحت فشار خیلی زیادی باشد. مهمترین مساله این است که انسان نترسد. چرا که ترس، تفکر را میبلعد.انسان از قدرت و نیرویی که به او عطا شده غافل است. این نیرو از طرف قدرت مطلق است. اگر در ترس و وحشت باشی نمیتوانی از آن نیرو بهره ببری.
اما در آرامش میتوانی به آن دست پیدا کنی. انسان در هر نقطهای از جهنم قرار دارد کافی است رویش را برگرداند و مسیرش را تغییر دهد. انسانی که تفکر و اندیشهاش در خواب است باید هشیار شود. یاد خدا عقل انسان را روشن و ضمیر انسان را بیدار میکند. حتی اگر خدا را فرضی هم درنظر بگیریم باز هم به آرامش دست پیدا میکنیم. ذات خدا را نمیتوان کشف کرد.در مقابل انسان باید انسان باشیم و با تواضع؛ یعنی در مقابل انسان باید انسانیت به خرج دهیم ولی آیا میتوان در مقابل شیر هم تواضع داشت؟ نه. گنهکاران واقعی را دلسوختن خطاست.در بعضی شرایط باید انسان از حق خود دفاع کند و نباید از حقش بگذرد. اگر فرمانها با عقل انجام شود در مسائل دنیوی به پیروزی و سربلندی میتوان دست یافت.
ویرایش همسفر صدیقه رهجوی راهنماهمسفرزهرا (لژیون دوم)
رابط خبری:همسفرفاطمه رهجوی راهنماهمسفرزهرا (لژیون دوم)
ارسال:همسفرسمیه رهجوی راهنماهمسفرمهدیه (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی زاهدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
50