جلسه دوازدهم ازدوره نهم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی صالحی ۲ به استادی مسافر سعید و نگهبانی مسافر اکبر به دبیری مسافر علی اصغر با دستور جلسه 《وادی چهاردهم وتاثیر آن برروی من 》۲۷اسفند ماه۱۴۰۳ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سعید هستم یک مسافر ، خداوند را شاکر و سپاس گذار هستم که در این جایگاه نشستم و از راهنمای عزیزم تشکر می کنم به من اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم ، سال نو هم تبریک عرض می کنم به آقای مهندس و خانواده محترم شان و تمامی افراد کنگره 60 و هم چنین یک خدا قوت می گویم به بچه های آشپز خانه که زحمت افطاری را برای ما کشیدند.
دستور جلسه وادی چهاردهم و تاثییر آن روی من است که همون عشق و محبت است ، من زمانی که یک سالم بود پدرم فوت کرد ، نه عشقی بود و نه محبتی ، تنها چیزی که می توانستیم عشق رو ازش درک کنیم مادرم بود ، وقتی مادرم فوت کرد تازه من آن موقع فهمیدم عشق و محبت چی هست ، هم جای پدرم را برایمان پر کرده بود هم مادرمان بود ، زمانی که عشق و محبت نباشه هیچ چیز در هستی وجود ندارد ، هیچ چیز با هم جفت نمیشن حالا درخت باشه یا حیوان وقتی عشق و محبت نباشد هیچ حرکتی ندارد ، خودمون که انسان هستیم وقتی عشق نباشه زندگی جاری نیست هیچ کس دوست نداره بره سرکار یا چیزی برای خودش خرید کنه وقتی عشق نباشه ، از طرف دیگر محبت وقتی محبت نباشه کینه و نفرت میاد یواش یواش جاش رو پر می کند وقتی نتونی به کسی عشق بورزی و محبت کنی این کینه و سیاهی میاد یواش یواش جارو پر میکنه و دیگه نمی توانی برای کسی محبت کنید ، الان هم که نزدیک سال نو است با کسی که نارحت هستید از هم یا با هم قهر هستید یک پیام دادن جرقه ای می شود که این محبت و عشق در دل جفت تان بشینه ، این محبت دوباره به جریان بیفته ، شاید طرف محبت شما را جذب خودش نکنه اما شما کار خودتون رو کردید .
.jpg)
آقای مهندس مثل یک اقیانوس می مونه ، این همه موجود دارن در اقیانوس زندگی می کنند ، من هنوز در تعجب این هستم که آقای مهندس این همه انرژی ، این همه عشق و محبت را از کجا آورده است ، این همه مصرف کننده را رها می کند و راه زندگی را نشان شان می دهد این همه انرژی و عشق و محبت را از کجا می آورند ، قبل اینکه وارد کنگره بشوم یکی از دوستام آمد مغازه من که من ازش پرسیدم کجا میری که انقدر حالت خوب شده ، به من گفت کنگره میرم ، حالا یک جلسه با من بیا اگر دوست نداشتی دیگه نیا ، من زمانی که از در وارد شدم به حس خودم یک نیروی عظیمی من را جذب خود کرد ، سه جلسه اول من را آورد و بعد آن به من گفت که اگر می خواهی بیای ، باید خودت بیای و بری و وقتی من عشق و محبت را در کنگره دیدم به راهم ادامه دادم از اینکه به صحبت های من گوش کردید از همگی شما سپاس گذار هستم.
در ادامه ضیافت افطاری نمایندگی صالحی۲
.jpg)
.jpg)
.jpg)
تایپ:مسافر مهدی
تنظیم:مسافر محمدحسین
- تعداد بازدید از این مطلب :
211