جلسه سیزدهم از دوره سیوسوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی گیلان به استادی همسفر متین، نگهبانی همسفر فرشته و دبیری همسفر مطهره با دستور جلسه «وادی چهاردهم (آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه 27 اسفندماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
بسیار خرسندم که یک بار دیگر فرصت خدمتگزاری به من داده شد تا آموزش بگیرم. از راهنما همسفر سهیلا متشکرم که به من اجازه خدمت دادند. دستور جلسه امروز در مورد وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من است. اگر یک نگاه اجمالی به وادی چهاردهم و بخشهای مختلف آن بیندازیم بابد بگویم وادی چهاردهم پایان و جمعبندی همه وادیها است و روی نقطه عشق و محبت فرود میآید. هر وادی مکمل وادی قبل خود است و به ما یادآور میشود که همه ادیان الهی تا به امروز پیامآور عشق و محبت بودند.
به عنوان نمونه در کتاب آسمانی تمام ۱۱۴ عدد سوره با بِسمِ الله الرَّحمنِ الرَّحیم یعنی بخشندگی و مهربانی و محبت خداوند آغاز میشود. در حالی که در اکثر مواقع بسیار ساده از کنار آن میگذریم. وادی چهاردهم وادی محبت است. آن چه باور است محبت است و آن چه نیست ظروف تهی است. به این معنا که تنها چیزی که قابل ارزش است محبت است. منظور از ظروف تهی هم انسانهایی هستند که با وجود داشتن مال و ثروت به دلیل نداشتن محبت، بسان ظرف خالی هستند.
در وادی چهاردهم خواندیم که نور خورشید هم به گل و هم به خار میتابد و به دنبال منافع نیست. عشق با محبت آغاز میشود و محبت صورت مسئله است، زمانی که حل میشود عشق حاصل میگردد. عشق، گذشتن، رفتن و رفتن و بازگشتن و برگشتن از حلقهها و کامل شدن است؛ زیرا ما انسانها ناقص هستیم و عشق ما را کامل میکند. ما به این بعد یعنی زندگی برگشتیم که عشق را تجربه کنیم و به واسطه عشق آموزش بگیریم و به تکامل برسیم.
در وادی چهاردهم به بخش بسیار مهم در مورد ظرفیت و گنجایش در انسان اشاره شده است که انسان باید گنجایش محبتی را که دریافت میکند دارا باشد. این ظرفیت ذرهذره در انسان به وجود میآید. هیچ انسانی قادر نیست که به یکباره به آن ظرفیت لازم برسد. به عنوان مثال اگر شخصی هیچ پولی ندارد زمانی که حجم زیادی از پول به او داده شود باعث ایجاد تخریب در او خواهد شد. ظرفیت انسانها با هم متفاوت است و بالا بردن ظرفیت با آگاهی، شعور و دانش امکانپذیر است.
در وادی چهاردهم در مورد قدرت جاذبه و دافعه صحبت میشود که همه انسانها دارای قدرت جاذبه و دافعه هستند. انسانی که مهربانی را جذب میکند، قهر و کینه را دفع میکند؛ زیرا عشق با قهر و نفرت همراه نمیشود. زمانی که قهر، نفرت و کینه در وجود ما باشد نمیتوانیم آن عشقی که لازم است را دریافت کنیم. موتورهای درونی انسان با قدم گذاشتن در مسیر تزکیه، پالایش، آموزش صحیح و رسیدن به دانش و آگاهی لازم، آماده دریافت خوبیها میشوند. با شناخت عشق به این نتیجه میرسیم که ابزار عشق نیاز به آگاهی و دانایی دارد؛ یعنی اگر انسان به شناخت و آگاهی برسد امکان ندارد از مسیر درست زندگی کردن و متد زندگی کردن خارج شود.
انسانی که شناخت و آگاهی ندارد، ابتدا به خود ضربه میزند، مانند نارنجکی که وقتی آن را فعال میکنند، اولین چیزی که نابود میکند، پوسته خودش است و بعد از آن قطعاتی که متلاشی میشود به دیگران آسیب میزند. همه انسانها با هم برابرند و تنها از زاویه شناخت و آگاهی با هم متمایز هستند. پایه و اساس عشق، شناخت و آگاهی است؛ اما گاهی اوقات عشق چشمان ما را میبندد و مانع دید درست میشود. عشق مراحل مختلفی دارد و همه انسانها در هر جایگاهی در حال ارسال و دریافت امواج هستند.
انسان باید آمادگی دریافت امواج عشق را داشته باشد و این برای هر کسی قابل درک نیست. ذرات عشق و محبت، انسانها را به هم وصل میکند. در وادی چهاردهم میخوانیم، تنها پیوند محبت است که ما را به هم متصل نگاه داشته است؛ یعنی هر چیزی در این زندگی قانون و بهایی دارد. اگر کسی از این پیوند خارج شود، خود به خود از این گردونه خارج خواهد شد. اگر به جای محبت و عشق، در وجود انسان خسیسههای اخلاقی دیگری باشد نیز از گردونه خارج خواهد شد.
عشق سطوح مختلفی دارد و به صورت عام و خاص وجود دارد. عشق خاص، حس مالکیت یا نسبت خونی است که ما با دیگران داریم؛ اما عشق عام بالاترین مرحله عشق است و آن عشق به خالق و مخلوقات است. برای رسیدن به این درجه از عشق باید دانش کسب کنیم و آن را در زندگی به کار ببریم. عشق آغاز و پایانی ندارد و تنها چیزی است که پس از مرگ نیز از بین نمیرود؛ یعنی اگر کسی را عاشقانه دوستش داریم، حتی اگر روزی بر روی این زمین مادی نباشد، باز هم آن عشق و محبت از بین نمیرود مانند انرژی که هیچگاه از بین نمیرود. به عقیده من زیباترین قسمت محبت داشتن درک کردن است. همانطوری که انسانها دوست دارند مورد محبت واقع شوند، احتیاج دارند در شرایط مختلف درک شوند و بسیار پسندیده است که خود نیز دیگران را درک کند و گاهی خود را جای دیگری بگذارند و این دیدگاه بسیار زیبایی از محبت است.

.jpg)
مرزبان کشیک: همسفر صفورا
تایپیست: همسفر شبنم رهجوی راهنما همسفر هانیه (لژیون سوم)
عکاس: همسفر شیدا
ویرایش: همسفر سپیده رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون هشتم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
396