جلسه چهارم از دوره بیست و سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دهخدا با استادی: راهنمای محترم مسافر علیرضا،نگهبانی: مسافر بهمن و دبیری: مسافر ولی الله با دستور جلسه " وادی چهاردهم و تأثیر آن روی من" در تاریخ 26 اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت: ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر از نگهبان و دبیر جلسه سپاسگزارم ،در ابتدا ماه رمضان را خدمت همه عزیزان تبریک میگویم.
دو هفته پیش در محضر جناب آقای مهندس شاهد بودم که یکی از راهنماها به ایشان گفت نماز و روزتان قبول باشد و در جواب جناب مهندس گفتند روز و نماز نباید قبول باشد باید مفید باشد امیدوارم که آخر ماه رمضان چیزی از این ماه یاد گرفته باشیم.
داشتم به روزهای اول شعبه دهخدا فکر میکردم که میز استاد را من طراحی کرده بودم و آقا تورج و آقا موسی این میز را امتحان میکردند که ببینند آیا فضای کافی برای نشستن نگهبان دارد یا نه؛الآن همه این روزها به یادم می آید،وقتی اینجا را میبینم که دوستان دور هم جمع شدند همین پیوند محبت بود که از شعبه کرج چندین شعبه در قزوین به وجود آورد آن موقع آقا سیامک و رهجوهایشان به قزوین آمدند و شعبه کاسپین را تشکیل دادند و از آن شعبه امروز ۵ شعبه در قزوین وجود دارد؛ بنده خودم وقتی اولین بار پیام کنگره ۶۰ را دریافت کردم به کرج رفتم اما آدرس را پیدا نکردم و سر از یک خانه ای در درآوردم و خلاصه وقتی هم که آدرس را پیدا کردم با خود گفتم چه طور میتوانم ده ماه این مسیر طولانی را رفت و آمد کنم؟ الان وقتی به این موضوع فکر میکنم که آقا محمدرضا و آقا تورج ۷ و ۸ سال این مسیر طولانی را به قزوین رفت و آمد میکردند در حالی که امروزه خانه ما تنها دو خیابان بالاتر است و یا در همان قزوین ساکن هستیم برای آمدن به شعبه تاخیر داریم،به نظر من وادی عشق همینها است همین محبتها و بغل کردنهای روز اول است که وادی عشق را معنی میدهد؛ وگرنه خود من با بعضی از این بچها یک محله را به تنگ آورده بودیم.یک مصرف کننده مانند یک نارنجک میماند که اول خودش را و سپس بسیاری از اطرافیانش را نابود میکند و همه اطرافیان وی درگیر مسئله میشوند.
وقتی به کنگره ۶۰ آمدم راهنمای تازه واردینم از من نپرسید که کجای کارم و با عشق و محبت من را دعوت کردند به داخل و همان عشق و محبت که در روز اول دیدیم ما را به آموزش رساند.
آقای مهندس در CD معرفت میفرمایند عشق شناخت و آگاهی میخواهد،یعنی اول باید وادی ها را خوب بخوانیم و گوش دهیم تا پیش زمینه ای شود که وقتی یک روز ساعت ۶ صبح از خواب بیدار میشویم بگوییم چه هوای خوبیست یا وقتی هوا سرد است و همه از آن فرار میکنند خدا را به خاطر هوای سرد شکرگزار باشیم؛ در حالی که قبلاً اینطور نبود صبح بیدار میشدیم از آمدن صبح ناراحت میشدیم و یا شب هنگام خواب از شب بودن شاکی بودیم و مدام در استرس و اضطراب و دلهره به سر میبردیم؛ اتفاقاً در این ماه همزمان هم مصرف میکردیم، و روزه هم میگرفتیم.
.jpg)
وقتی کتاب ۶۰ درجه را مطالعه کردم متوجه شدم که همین اتفاق برای آقای مهندس هم رخ داده است حالا وقتی راهنمایان و رهجوهایشان میخواهند که این کتاب را مطالعه کنند برای این است که شناخت پیدا کنند که اگر روزی در آمدن به شعبه ۵ دقیقه هم هم تاخیر داشتند دچار عذاب وجدان شوند؛من که الان ۱۰ سال است در کنگره هستم وقتی مدتی از این فضا دور میشوم حسم خراب میشود چرا که من شاید حتی ماهی یک بار هم برادر خود را نبینم اما اعضای شعبه را سه روز در هفته ملاقات میکنم و این بسیار زیبا است؛ امیدوارم از این فیلتر عید هم به خوبی عبور کنیم و وادی عشق بتواند در دل همه ما وارد شود و بتوانیم به حرف راهنمایان گوش دهیم و آن رهایی مورد نظر کنگره را به دست بیاوریم،امروز آنهایی که رها شده و یا راهنما هستند در حالی که میتوانند در روزهای قبل از عید به کسب و کار خود برسند و درآمد به دست بیاورند به اینجا آمدند امیدوارم بتوانیم از این فرصت استفاده کنیم ممنون.
مرزبان خبری: مسافر مجید
صدابردار: مسافر سعید( لژیون سوم)
عکاس: مسافر حسن( لژیون یکم)
تنظیم: مسافر سعید( لژیون سوم)
ارسال: مسافر فرهاد( لژیون یکم)
منبع: مسافران نمایندگی دهخدا
- تعداد بازدید از این مطلب :
173