إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند به زودى خداى رحمان براى آنان محبتى در دلها قرار مىدهد. سیزده وادی، سیزده شهر را پشت سر گذاشتم و رسیدم به وادی چهاردهم به شهر عشق. به واژه عشق که میرسم شعر زیبای لسانالغیب به مشام میرسد که عشق آسان نمود اول؛ ولی افتاد مشکلها. خاصیت عشق همین است که همیشه با سختیها و مشکلات همراه است؛ ولی خاصیت درمانیاش غیرقابل انکار است.
عشق و محبت مثل اکسیری وارد بدن میشود، حال خوش به ما میدهد و در نهایت مشکلات به همراه دارد و باید برایش بهایی پرداخته شود. محبت و عشق باید در وجودت تزریق شده باشد، پر باشی تا بتوانی به همه تزریق کنی و اینجا چیزی جز بخشش کارگشا نیست. از بخشش گفتم یک همسفر همراه مسافر سفری را آغاز میکند، سفری که آسان نیست و چه ابزاری میخواهد؟ عشق و محبت، صبر و بخشش. یک همسفر گذشت، صبر و بخشش را در وجودش پروش میدهد، خواستههای خود را میشناسد و برخی از آنها را تغییر میدهد، صبوری میکند، چرا؟ چون این رهایی خواسته معقول همسفر است و نمیخواهد از رسیدن به آن صرف نظر کند.
یک همسفر که عاشق است، مشکلات زیادی را متحمل میشود؛ اما نتیجه رضایتبخشی خواهد داشت و این از معجزههای تزکیه و قدم در راه ارزشهاست. صبر و تحمل من به عنوان یک همسفر باعث تغییر احساسات و عواطف من و در نتیجه تغییر مسافرم میشود تا او هم در راه ارزشها قدم بردارد و بماند.
جاذبه، حس و سایه سه ضلع مثلث عشق هستند و باید با هم باشند. جاذبه یعنی کسی که من خیلی سریع با او انس میگیرم و خیلی سریعتر از او دل میکنم و انگار نه انگار که او وجود خارجی در زندگی من داشته؛ اما در عشق چنین مسائلی وجود ندارد و فرد عاشق حتی در مواقعی که دارد از سوی معشوق عذاب داده میشود، نگران خود معشوق است که مبادا این ناراحتی و عصبانیت ضرری برای او داشته باشد و او را آزردهخاطر و ناراحت کند.
دچار ناراحتی و خشم شدن نشان دهنده این است که محبت و عشق هنوز به آن درجه پختگی خود نرسیده است ممکن است من شخصی را خیلیخیلی دوست داشته باشم؛ اما زمانی که او را آزرده خاطر میکنم؛ یعنی درجه خلوص این عشق خیلی کمتر از آن چیزی است که من فکر میکنم. به مرحله بخشش رسیدن درد دارد، رنج و سختی دارد و هر آنچه که لازم باشد باید تحمل کنی تا به بخشش دست پیدا کنی و نیازمند علم و دانایی فراوان هستی.
در جهان تمامی ساختار هستی بر اساس عشق بنا شده است. تمامی استعدادها، تواناییها، قدرت شعر گفتن، یادگیری علم، فیزیک جسمانی، تحلیل ریاضیات و هر نیروی دیگری اساساً با عشق و محبت کار میکند. اگر کسی عالم، نابغه و هنرمند میشود؛ یعنی عشق بسیار زیادی در وجودش بوده است. عشق و محبت تنها بستری است که میتواند هر بذری را به بار بنشاند و کینه و نفرت تنها بستری است که میتواند ریشه تمامی محبتها را بخشکاند و جلوی رشد آنها را بگیرد.
در نهایت بهترین محبت، محبتی است که ذرهذره اتفاق میافتد و خالص است. ما به عنوان همسفر در زندگی خود باید بیاموزیم که برای داشتن یک زندگی با کیفیت، حتماً باید عشق و محبت را فراموش نکنیم و حتی شده با یک کار کوچک آن را تمرین کنیم تا یاد بگیریم بهصورت بلاعوض این کار را بکنیم و در ادامه به دیگران عشق بورزیم. بیشک خداوند متعال این عشق و محبتی که از اعماق وجودمان برمیخیزد را بدون جواب نمیگذارد و نتیجه آن به زندگی خودمان باز میگردد و باعث آرامش و احساس امنیت بیشتر در زندگی ما خواهد شد.
نویسنده: همسفر عالمه
ویرایش: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
134