محبت واقعی زمانی است که بدون چشم داشت خدمت کنم

جلسه دوم از دور پنجم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی دماوندبااستادی‌ راهنمای تازه واردین مسافر مهدی و نگهبانی مسافر نوید و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه"وادی چهردهم و تاثیر آن روی من" در تاریخ ۲۵ اسفند ماه۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که می توانم در این جایگاه خدمت کنم وادی چهاردهم بسیار بزرگ و عظیم می باشد و در وادی چهارده صور درون انسان را به خود انسان معرفی می کند از انسان تک بعدی گرفته تا انسان چند بعدی و بعد در مورد عقل،عشق و ایمان می گوید و مهم ترین مساله ای که در مورد آن صحبت می کند خمرمی باشد و برای من می شکافد که خمر چه تاثیری بر روی سیستم بدن انسان دارد.
در وادی چهارده در مورد انسان تک بعدی مثال میمونی را می زند که شکارچی برای شکار آن موزی را درون حفره درختی می گذارد و میمون برای اینکه بیاید موز را بردارد دستش درون تله گیر می کند منظور این است که انسان تک بعدی برای رها شدن باید رها کند اما آنقدر به خودش فکر می کند که نمی تواند امیالش را رها کند و گیر می کند.در دوران مصرف هم همچین اتفاقی می افتد که من مواد را می کشم و تا زمانی که از آن انرژی می گیرم اما زمانی که دیگر نتوانستم می گردم بدنبال بهترین راه
کنگره سر راه من قرار می گیرد  می آیم اینجا و رها می شوم بعد از آن حس های من باز می شود و وقتی حس هایم باز شد تازه با مسائل و مشکلات پیرامونم که در زمان مصرف بوجود آوردم روبرو می شوم  آنجا فقط می خواهم به خودم فکر کنم مشکلی هم ندارد ولی زمانی که زندگیم را درکنار خدمت به کنگره ادامه دادم ذکات کارم را پرداخت کردم،در کنگره کسانی کاشتند من برداشت کردم امروز هم من باید جواب آن را بدهم.
من پیش خودم می گویم در زمان مصرف به خانواده خود آسیب رساندم و باید بروم آن را جبران کنم آیا رزق و روزی خانواده من دست من است؟خیر من فقط یک ابزار هستم بلکه آن کسی که روزی می دهد خداوند است.جناب مهندس چند بار فرمودند که من یک سری از کارها را انجام می دادم ولی نتیجه برعکس می شد در اینجا می گوید شما کار را انجام بده و زحمت بکش ولی به نتیجه آن کاری نداشته باش.
در کنگره معنی خیلی چیزها مانند نظم،محبت و خانواده و مسائل مالی را به من یاد دادند و گفتند که اگر در زمینه مالی می خواهی قوی بشوی باید ببخشی.در وادی چهارده زمانی که در مورد محبت صحبت می شود منظور محبت واقعی می باشد مثال فرض کنیم فرزندمان مریض شده و او را پیش دکتر می بریم و دکتر در نسخه دارو آمپول می نویسد  بچه من از آمپول می ترسد محبت واقعی در اینجا می گوید برای خوب شدن فرزندم باید آمپول به او تزریق شود و به ترس او توجه نکنم بلکه به سلامتی او فکر کنم.خیلی از والدین با فرزندان خود میانه خوبی ندارند و من دلیل این مساله را از استاد امین پرسیدم و در جواب گفتند یک پزشک برای زدن آمپول مهم ترین کاری که باید بکند این است که رگ را پیدا کند و هر انسانی هم رگ خوابی وجود دارد که در کنگره راهنما به خوبی این را می شناسد و می داند از چه طریق با هر رهجویی باید رفتار کند تا آن رهجو خیلی از مسائل را متوجه بشود.
در خانواده مثال کسی که کار می کند بر سر دیگران منت می گزارد و لی در کنگره به ما یاد دادند که من وسیله ای بیش نیستم برای رساندن روزی و روزی دهنده اصلی کس دیگر است.در کنگره من یاد گرفتم همیشه قسمت پر لیوان را ببینم و اگر هر جور نگاه کنم همان را جذب می کنم.من وقتی در کنگره پیمان خدمتی را بستم باید بدانم که تا انتهای آن را باید با عشق محبت بروم و نه در ظاهر بلکه در نفس کار.
من برای تکامل خودم احتیاج دارم به تجربه جایگاه هاییی مانند خدمت در کنگره و وقتی انسان ها بیایند آموزش ببیند و سطح داناییشان بالا برود خانواده و جامعه شان رشد پیدا می کند  محبت واقعی همین می باشد و این را هر کسی نمی تواند متوجه بشود تا زمانی که در آن جایگاه قرار نگیرد و معنای آن را متوجه نشود.

در ادامه مراسم افطاری:

تنظیم و ارسال:مسافر یاسر