English Version
This Site Is Available In English

طعم عشق را در کنگره چشیدم

طعم عشق را در کنگره چشیدم

آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است؛ در کنگره چهارده وادی وجود دارد که وادی اول با تفکر آغاز می‌شود و در وادی آخر معنی عشق و محبت را حس می‌کنیم و به عشق واقعی می‌رسیم. عشق در کنگره عشقی بدون قید و شرط است و وقتی رهجویی بدون انتظار تلاش می‌کند و خدمت می‌گیرد به عشق واقعی خواهد رسید. من قبل از آمدن به کنگره معنی عشق و محبت واقعی را نمی‌دانستم و اگر به کسی محبت می‌کردم انتظار جبران داشتم، ولی وقتی به کنگره آمدم با چشمان خود دیدم و حس کردم کسانی که اینجا خدمت می‌کنند، بدون هیچ دستمزدی تلاش می‌کنند تا حال دیگری را خوب کنند و این برایم بسیار عجیب بود، چون بیرون از کنگره ندیده بودم کسی بدون دستمزد کاری برای دیگری انجام دهد. افراد در کنگره فقط تلاش می‌کنند و نتیجه آن را می‌بینند؛  وقتی بذری را می‌کاریم و جوانه می‌زند از آن خوشحال می‌شویم و  انرژی می‌گیریم.


راهنما بدون هیچ چشم‌داشتی به رهجوی خود عشق می‌ورزد و او را حمایت می‌کند تا به رهایی برسد؛ در کنگره فقط محبت و عشق وجود دارد و تو بدون توقع محبت می‌کنی؛ محیط کنگره سرشار از انرژی مثبت است و این همان معنی عشق واقعی است. من بعد از ۹ ماه حضور در کنگره این را با تمام وجود حس می‌کنم؛ چهار ماه بعد از شروع سفر مسافرم به کنگره آمدم، زیرا او یک بار لغزش کرده بود و من اعتماد نداشتم و حاضر نبودم همراهی‌اش کنم؛ مسافرم از شروع سفرش همیشه می‌گفت: کبری، می‌خواهم همسفرم باشی و با هم گل رهایی را از دستان مهندس بگیریم، ولی قبول نمی‌کردم، زیرا روحم آسیب دیده بود و راه‌های مختلفی رفته بودم که هیچ نتیجه‌ای نداشت، بعد از چهار ماه، از سر کنجکاوی تصمیم گرفتم یک بار هم که شده بیایم تا اگر خوشم آمد بمانم و اگر نه، دیگر نیایم؛ ولی بعد از سه جلسه مشاوره با راهنمای تازه واردین همسفر مرجان، واقعاً حالم خوب شد، حس خوبی گرفتم و برای خود راهنما انتخاب کردم و ماندگار شدم.


معنی عشق واقعی را در کنگره فهمیدم و از همان روزهای اول مانند مسافرم اشتیاق رهایی و گرفتن گل رهایی از دستان پر مهر و محبت آقای مهندس را داشتم؛  کبری که به زور به کنگره آمده بود، حالا چگونه ماندگار شده است؟ مگر به غیر از عشق و محبت بین اعضای کنگره چیز دیگری مرا پایبند کرده است؟ انرژی مثبتی که راهنما به یک رهجو می‌دهد مرا وابسته و شیفته کرد و بالاخره بعد از گذشت چندین ماه، من و مسافرم با تلاش و کوشش خودمان و با کمک راهنمایان، موفق شدیم به رهایی برسیم و این یعنی عشق واقعی؛ خدا را هزاران بار شکر به خاطر وجود کنگره و از آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال تشکر و قدردانی  دارم؛ کبری که از نوشتن سی‌دی فرار می‌کرد، حالا چگونه می‌نویسد و تلاش می‌کند؟ به این دلیل که معنی عشق را فهمیده است. وقتی می‌بینم راهنماها بدون هیچ مزدی با رهجو همراه می‌شوند و او را در راه رسیدن به رهایی تنها نمی‌گذارند، بیشتر به کنگره ایمان می‌آورم و معنی عشق و محبت را با تمام وجودم لمس می‌کنم.


روزی که مسافرم گل رهایی را از جناب مهندس گرفت، دیدم که مسافرم چه ذوق و شوقی داشت و چقدر خوشحال بود و وقتی به اتاقی که آقای مهندس بودند رفتم، بسیار انرژی گرفتم و عشق واقعی را در چشمان تک‌تک افرادی که آنجا بودند، مشاهده کردم و دیدم که راهنمایم همسفر فاطمه با وجود مسافت بسیار و خستگی راه به خاطر من به تهران آمده است، بدون دریافت هیچ مزدی و به عشقش که در کنگره وجود دارد بیشتر ایمان آوردم؛ امیدوارم خداوند همیشه پشت و پناهشان باشد. بسیار زحمت کشیدند و مرتب در راه با من در تماس بودند و جویای احوالمان می‌شدند و من طعم عشق را در کنگره چشیدم؛ امروز که چند روز از رهایی مسافرم می‌گذرد بسیار خوشحالم و به خاطر وجود کنگره، خدا را صد هزار مرتبه شکر می‌کنم؛ تصمیم دارم در کنگره بمانم و خدمت کنم تا در آینده یک راهنما شوم و نتیجه تلاشم را وقتی رهجویم به رهایی می‌رسد ببینم و به عشق واقعی برسم. در آخر، از راهنمای خودم همسفر فاطمه که انرژی مثبت من هستند، کمال تشکر و قدردانی دارم و امیدوارم همیشه تندرست و پایدار باشند و طعم شیرین رهایی را برای همه سفر اولی‌ها آرزو می‌کنم.

نگارش: همسفر کبری رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم) 
ویراستاری و ثبت: همسفر آزاده، دبیر سایت
همسفران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .