به نام نامی انسانی که قطرهای از اقیانوس قدرت مطلق است. کنگره۶۰ یک سازمان مردمنهاد است که در راستای پیشگیری، مهار و درمان اعتیاد به هر نوع ماده مخدر، فعالیت میکند و بر سه محور جسم، روان و جهانبینی استوار است. کنگره۶۰ به این اصل معتقد است که درمان اعتیاد ابتدا باید در جسم صورت گیرد و در ادامه با تغییر دیدگاه شخص نسبت به خود، جامعه و هستی، به یک تعادل نسبتاً پایدار دست پیدا خواهد کرد؛ به همین منظور در کنار درمان جسم با داروی OT، آموزشهایی تحت عنوان جهانبینی و در قالب کتابی به نام «عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود» به افراد ارائه میشود. در اولین وادی از این کتاب چگونه تفکر کردن به شخص آموزش داده شده و بهتدریج پا به وادیهای بعد گذاشته تا شخص با چگونگی خلقت خود و هستی آشنا شود. پیمودن وادیها و فراگرفتن این قوانین و عملکردن به آنها چیزی جز تزکیه، تصفیه و رسیدن به دانایی نیست.
چهاردهمین وادی این کتاب، عشق و محبت است که با عملکردن و کاربردیکردن وادی چهاردهم و پشت سر گذاشتن آن میتوانیم وارد مرحله خداشناسی شویم. وادی چهاردهم اینگونه آغاز میشود «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است». هر آنچه که ما باور داریم و بهواسطه آنها زندگی میکنیم اگر با چاشنی محبت نباشد و به محبت نرسد، فاقد ارزش است و آن باور و اعتقادی ما را به سرمنزل مقصود میرساند که در جهت محبت باشد؛ انسانهایی که درون آنها محبت وجود نداشته باشد؛ گویی مانند ظرفهایی خالی هستند.
محبت دو نوع دارد: یک محبت خاص و دیگری محبت عام؛ محبت خاص آن است که انسان چیزیهایی را دوست دارد که متعلق به خود اوست و نسبت به آنها احساس مالکیت دارد؛ مانند فرزند، پدر و مادر. محبت خاص که ریشه آن احساس مالکیت است از اولین و پایینترین سطوح محبت است که برای موجودات پایینتر از مرحله انسانی یا حیوانات نیز صادق است که این نوع محبت نیاز به دانایی زیادی ندارد؛ اما محبتی که مد نظر وادی چهاردهم است، محبت عام است که در این مرحله از محبت انسان تمام موجودات هستی را دوست دارد و رسیدن به این مرحله از محبت کار بسیار سختی است.
محبت به بدن نیست، محبت به لمس نیست، محبت به سخن نیست، محبت قراردادی نیست، عشق و محبت را نمیتوان با هیچچیز قیاس کرد و اگر انسان بخواهد به این مرحله از محبت برسد باید وجودش را از کینه و نفرت و ضد ارزشها خالی کند؛ به معنای دیگر باید کوهی از تزکیه و پالایش را پشت سر بگذارد آن زمان است که همه موجودات هستی و انسانها را دوست دارد و برای همه موجودات و آفریدههای خداوند ارزش و احترام قائل است. انسانی که عاشق باشد هم خودش در آرامش است و هم محبت را به دیگران هدیه میدهد. در مسئله عشق و محبت چیزی که لازم است هماهنگ شود دانش انسان است که انسان دانش و شناخت خود را بالا ببرد، پایه محبت معرفت است و پایه معرفت آموزش، تجربه و تفکر است. اگر مثلث عشق (سایهها، جاذبه، حس) در انسان کامل باشد در انسان خلق و زایش را به وجود میآورد.
در وادی چهاردهم فستیوالی وجود دارد که شروع به اجراکردن برنامه میکنند در طرفی خرسها و فیلها و... هستند و در طرفی شاپرکها، زنبورها و بلبلها و... صدای دسته اول باعث قطعشدن صداهای دیگر میشود. در درون انسان نیز اینگونه است خارها، تیرها و سنگها دقیقاً احساسات لطیف و زیبا را در شخص عاشق، دفن میکنند. عشق گوهر وجودی انسان است؛ عشق؛ مانند طلا و جواهراتی است که در وجود هر انسانی موجود است (البته هر کس بهاندازه ظرف وجودی خود و سیستمی که از آنها مراقبت میکند) ایمان عشق است و ایمان است که برای ما آسایش و آرامش به وجود میآورد.
در وادی چهاردهم سه مرحله از عشق مطرح میشود؛ عشق مخلوق به مخلوق، عشق مخلوق به خالق و بالاترین مرحله عشق آن عشقی است که قدرت مطلق عاشق مخلوق خود میشود. برای رسیدن به این مرحله بایستی مرحله اول و دوم عشق را در کف داشته باشیم. دروازه ورود به رحمت خداوند قلب انسانها، موجودات و کل هستی است و پلههای رسیدن به عشق خالق، عشق بلاعوض به مخلوقین اوست. عبادت به جز خدمت خلق نیست، به تسبیح و سجاده و دلق نیست؛ عشق متعلق به همه انسانها است؛ عشق به کل هستی تعلق دارد و عشق متعلق به همه موجودات است. خداوند عشق است. حیات؛ عشق است. بودن و نبودن؛ عشق است. هر کس با هر خصوصیاتی و در هر جایگاهی قرار دارد کافی است دریچه قلب خود را بگشاید تا مهماندار امواج عشق گردد و طعم شیرین آن را بچشد.
منابع: کتاب عشق،چهارده وادی برای رسیدن به خود و سیدی زخم عشق
نویسنده: راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
عکس: مرزبان خبری همسفر طاهره
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر سمانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
119