English Version
This Site Is Available In English

عشق آغاز و پایانی ندارد

عشق آغاز و پایانی ندارد

در کنگره می‌آموزیم، برای رسیدن به تعادل نیاز داریم در کنار جسم به روان و جهان‌بینی خود توجه کنیم. یکی از منابع موجود برای آموزش جهان‌بینی، کتاب عشق چهارده وادی برای رسیدن به خود است. برای رسیدن به وادی‌ چهاردهم باید سیزده وادی را دریافت کرده و عملی کنیم؛ باید ابتدا درست تفکر کنیم، امیدوار زندگی کنیم، برای خود ارزش قائل باشیم، مسئولیت کارهای خود را بپذیریم، تفکرات درست خود را به‌ عمل در بیاوریم، عقل را به فرماندهی برسانیم، حقیقت زندگی را دریابیم و پای در راه بگذاریم تا تحمل خود را بالا ببریم و آلودگی‌ها را‌ از خود دور کنیم تا به تغییر خود برسیم و چشمه‌ی‌ جوشان و رود خروشان باشیم. بدانیم هر خواسته‌ای‌ که در وجود ما باشد، در نهایت تحقق می‌یابد و دوباره آغاز کنیم و اینجا است که به عشق‌ واقعی می‌رسیم.

به راستی جهان بدون عشق چگونه جهانی می‌شد؟ عشق چیست که آن را در همه هستی می‌توان دید، حتی شیر با خصلت درندگی به فرزند خود عشق دارد. زمانی‌که پا به جهان خاکی می‌گذاریم، با عشق و محبت زندگی‌ را آغاز می‌کنیم؛ زیرا در دامن مادری سرشار از احساس متولد می‌شویم که ما را با محبت آشنا می‌کند. گاهی تجربه‌ تاریکی‌ها، محبت را در زندگی ما کم‌رنگ یا بی‌رنگ می‌کند؛ اما رسیدن به این وادی و درک آن، دوباره عشق‌ حقیقی را در وجود ما زنده می‌کند. اولین آیه‌ی کلام الله «بسم الله الرحمن الرحیم» است که نشان دهنده‌ی ارزش والای محبت و دوست داشتن می‌باشد.

«آن‌چه باور است محبت است و آن‌چه نیست، ظروف تهی است». دستور جلسه این هفته وادی چهاردهم؛ عشق و محبت است. پایه اصلی و اساسی عشق و محبت، دانایی است و‍ پایه دانایی تفکر، تجربه و آموزش است. یک انسان کم‌خرد، ممکن است خاطرخواه شود و در یک مقطعی از زندگی‌ خود عاشق شود؛ اما عشق به‌ کل هستی هرگز در او متجلی نمی‌شود. او باید کل هستی را دوست بدارد در این صورت می‌توان گفت که عاشق واقعی است. آدمی که عاشق باشد هم خود در آسایش و آرامش است، هم این آسایش و آرامش را به همه انتقال می‌دهد، کل هستی و مخلوقین الهی را دوست دارد، به آن‌ها عشق می‌ورزد و نشانه عشق، محبتی بدون چشم‌داشت است.

محبت؛ قانون زندگی و اساس هر امر در جهان است؛ علاوه بر آن‌که یکی از جلوه‌های خداوند و نوری برگرفته از نوری دیگر است. محبت واقعی محدود نیست، بلکه نامتناهی است. انسان نمی‌تواند محبت را بیاموزد؛ زیرا امری اکتسابی نیست و از درون قلب آدمی می‌جوشد. مگر می‌شود حرفی را زد؛ اما خود به آن عمل نکرد یا در وجودت نباشد. آقای امین می‌فرمایند: «اگر شما فکر می‌کنید که یک نفر به شما حسادت می‌کند و شما را ناراحت می‌کند حتماً این حسادت در وجود شما وجود دارد». عشق مرحله‌ به‌ مرحله آغاز می‌شود، در قلب و روح انسان می‌نشیند، با گوشت، پوست‌ و استخوان عجین می‌شود و نوع دیدگاه را تغییر می‌دهد. 

انسان عاشق همه‌چیز را سفید می‌بیند اصلاً نمی‌خواهد که زشتی‌ها و بدی‌های معشوق خود را ببیند مثل لیلی که شاید از نظر مردم هیچ زیبایی نداشت؛ اما از دیدگاه مجنون بسیار زیباست و هیچ نقصی در وجود او نمی‌بیند. امواج عشق در همه‌جا موج می‌زند، کافی است دست خود را دراز کنی؛ اگر خالی از کینه، نفرت، حسادت و ... باشد عشق در دستان تو قرار می‌گیرد. عشق بسته به افکار، اندیشه، رفتار و کردار به‌ گونه‌ای متفاوت عمل می‌کند که این بستگی به فرق نگاه ما دارد. اگر عشق تبدیل به نفرت شود فروکش خواهد کرد و نکته کلیدی، شناخت و آگاهی است. زمانی‌که عقل و ایمان با هم ترکیب شوند، آن‌موقع عشق معنا پیدا می‌کند؛ هرچه عاقل‌تر، عاشق‌تر و هرچه عاشق‌تر، باایمان‌تر و هرچه باایمان‌تر، عاقل‌تر.

عشق سه مرحله است؛ عشق مخلوق به مخلوق که ذره‌ذره در طی زمان پدیدار می‌شود و این اولین پایه عشق است. مرحله بعد عشق مخلوق به خالق است؛ در این مرحله حساب با عشق است با معشوق چه حساب است؟ فرد عاشق مانند خورشید نور خود را بلاعوض به هستی می‌تاباند. شخص در این مرحله به موجودات و کل هستی تا حدی که امکان یا فرصت دارد خدمت می‌کند و انتظاری ندارد. دروازه ورود به رحمت خداوند، قلب انسان‌ها، موجودات و کل هستی است. در مرحله دیگر عشق، قدرت مطلق عاشق مخلوق می‌شود. مرحله‌ای که مخلوق بدون این‌که سعی و تلاش کند، کمک و خدمت می‌کند؛ همه هستی را دوست دارد که در صلح و آرامش خاصی است. رسیدن به این مرحله میسر نمی‌شود مگر با تزکیه و پالایش. 

آقای امین می‌فرمایند: «برای رسیدن به وادی عشق نیازمند آموزش زیاد و تمرین مستمر هستیم». محبتی که مد نظر کنگره۶۰ است مانند آب زلال و پاکی است که عاری از هر میکروب و آلودگی است و رسیدن به آب زلال کار راحتی نیست؛ باید اضافه‌ها را برداریم و این همان تزکیه است. کسی که از محبت غنی باشد به دنبال معامله کردن نیست؛ مانند زمینی است که می‌تواند تبدیل به چشمه شود. چنین فردی آب را می‌گیرد، نگه می‌دارد، بدون تواضع دریافت می‌کند تا غنی شود، آن‌وقت بیرون می‌دهد و اطرافیان از او بهره‌مند می‌شوند. انسان‌های مغرور و متکبر هرچه به آن‌ها داده شود نمی‌توانند دریافت و جذب کنند. انسان‌هایی که نفس آن‌ها گرسنه است، هرچه به آن‌ها داده شود می‌بلعند و حاضر نیستند آن‌ها را به کسی انتقال دهند. این‌ها آدم‌های طلب کاری هستند، اینان هرگز عاشق نشده‌اند.

این وادی با سه خطابهٔ اضداد، امواج و زنجیره‌های عشق چهاردهمین وادی را برای ما می‌شکافد. اضداد که هم‌چون تکانه ما را بیدار می‌کنند، محشر به پا می‌کنند، ما را وادار به جنگ می‌نمایند تا زمانی‌که کمرنگ شوند. تا بیاموزیم که راه عشق راهی سخت اما امکان‌پذیر است. این‌که خداوند خودِ عشق و محبت است. امواج چه می‌گویند؛ این‌که در دل تمامی ذرات وجود دارند و همه را دورهم جمع کرده‌اند. برای ما می‌گویند که بزرگان ما حتی در شرایط سخت هم آرامش دارند، چرا که آن امواج خاص و قدرتمند از بیکران برای آن‌ها فرستاده می‌شود. به ما می‌گویند که باید محبت باشد و ذره‌ذره پخته شود تا به عشق تبدیل شود که مردن عشق است و دوباره زنده شدن عشق است. خطابه زنجیره‌های عشق برای من می‌گوید که محبت صورت‌ مسئله‌ای است که حل آن عشق است و غیر آن نیست. عشق تنها سرمایه‌ای است که هرچه بخشیده شود بیشتر می‌شود؛ حتی مرگ هم جلودار عشق نیست. برای این است که می‌گوییم عشق آغاز و پایانی ندارد. عشق حقیقی نیز مانند هر آن‌چه در هستی وجود دارد، دارای جاذبه و دافعه است که صد البته دافعه آن‌ هم جاذبه عشق است و هرکه از عشق خالی است پر از کینه، خودبینی و غرور است.

تایپ: راهنما همسفر هاجر (لژیون سوم)
ویراستار و رابط خبری: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر هاجر (لژیون سوم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .