English Version
This Site Is Available In English

سال‌ها در تاریکی مطلق گیر کرده بودم

سال‌ها در تاریکی مطلق گیر کرده بودم

سال‌ها در تاریکی مطلق گیر کرده بودم، هیچ حرکتی نداشتم، مثل یک تکه گوشت گوشه‌ای افتاده بودم و از زمین و زمان طلب‌کار بودم، از خدا همیشه گلایه داشتم که چرا من؟ همیشه دعا می‌کردم؛ ولی طلب‌کارانه بیان می‌کردم. خدایا! من که این همه به درگاه تو راز‌ونیاز می‌کنم چرا قبول نمی‌کنی؟ ترس، ناامیدی و خشم به من امر و نهی می‌کردند و من اطاعت امر می‌کردم. در ذهنم خیلی چراها داشتم، من که آزارم به کسی نمی‌رسد، گناه من در زندگی چیست که با یک مصرف‌کننده زندگی کنم؟ حق من از زندگی این نبود. منیت نمی‌گذاشت قبول کنم که مشکل دارم. مسافرم، فقط یک مصرف‌کننده بود و این باعث می‌شد، تمام مشکلات زندگی به اسم ایشان باشد. من اصلاً با کلمه منیت آشنا نبودم، حتی یک بار هم نشنیده بودم. به لطف خداوند بزرگ پای ما هم به کنگره۶۰ باز شد. کنگره۶۰ یک مکان مقدس و امن است.

من در کنگره۶۰ با معنی منیت آشنا شدم و خودم را پیدا کردم. فهمیدم تخریب من چند برابر بیش‌تر از مسافرم است. یاد گرفتم با مسافرم چه‌طور رفتار کنم. در کنگره۶۰ با صورت‌مسئله اعتیاد آشنا شدم. یاد گرفتم که مسافرم یک بیمار است؛ باید به چشم یک بیمار به او نگاه کنم. به‌خاطر چند‌سال حرف نزدن، بغض در گلویم جمع شده بود، حرف زدن در جمع را بلد نبودم و کنگره۶۰ حرف زدن در جمع را به من یاد داد؛ مثل مادر که به بچه‌هایش حرف زدن یاد می‌دهد. آموزش دیدن در کنگره۶۰ برایم مانند آموزش دیدن در بهترین دانشگاه است. درس جهان‌بینی که در کنگره۶۰ یاد می‌گیرم، هیچ دانشگاهی یاد نمی‌دهد. کنگره۶۰ به من آداب غذا خوردن را یاد داد که در زمان مناسب چه غذایی بخورم. ورزش کردن در کنگره۶۰ را یاد گرفتم. این‌ها، یعنی لطف و مهربانی و معجزه‌ای که سال‌ها منتظرش بودم. آرامشی که خودم و خانواده‌ام داریم، همه را معجزه کنگره۶۰ می‌دانم.

رهایی مسافرم از تاریکی به‌سمت نور، معجزه خداوند است. نمی‌توانستم شب‌ها با آرامش بخوابم، آرامش الآن خودم را مدیون کنگره۶۰ هستم. چگونه از کنگره۶۰ قدردانی کنم که نور خود را مثل خورشید به زندگی من و خانواده‌ام تابانده است؟ هر چه‌قدر در کنگره۶۰، تلاش و خدمت کنم، چه مادی و چه معنوی باز هم ذره‌ای از لطف کنگره۶۰ را نمی‌توانم جبران کنم. از خداوند بزرگ می‌خواهم که به من توانایی بدهد تا خدمت‌گزار خوبی برای کنگره۶۰ باشم. ان‌شاءالله بتوانم به‌طور کامل از ضدارزش‌ها دور شوم، فرمان‌بردار خوبی باشم و آموزش‌های کنگره۶۰ را در زندگی‌ام کاربردی کنم‌. در هر شرایطی که قرار می‌گیرم قدردان کنگره۶۰ باشم که به من زندگی دوباره را هدیه کرد. کنگره۶۰ به من آرام بودن و به آرامش رسیدن را هدیه داد. من از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر و قدردانی می‌کنم. از تمام عزیزانی که خالصانه خدمت کردند، می‌کنند و بی‌منت از وقت خودشان می‌گذرند تا من و امثال من به رهایی برسند، سپاس‌گزارم. از خداوند بهترین‌ها را برایشان آرزو می‌کنم.

نویسنده: همسفر ملاحت رهجوی راهنما همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر فاطمه رهجوی همسفر فاطیما (لژیون یازدهم)
ویرایش: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر الناز (لژیون پنجم) دبیر اول سایت
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .