نظم و قانون در سرتاسر هستی در جریان است تا همهچیز در جای خود قرار بگیرد و تعادل حفظ شود. نظم به معنای گردآوری یا به عبارت دیگر، مجموعهای است که اجزای آن به نحوی در کنار هم در ارتباط هستند و هدف مشخصی را دنبال میکنند. برای ایجاد نظم در زندگی دو عامل وجود دارد؛ ابتدا خود انسان که به عنوان عامل داخلی است و دوم دیگران و اطرافیان که به عنوان عامل بیرونی هستند. انضباط از ریشه انفعال میآید؛ همان عملی است که نسبت به نظم از خود نشان میدهیم. اگر ما نظم را رعایت کنیم، نتیجه آن انضباط خواهد بود و از این دو، احترام و حرمت بهوجود میآید.
این مبحث از یک مثلث تشکیل شدهاست که یک ضلع آن نظم، ضلع دیگر انضباط و قاعده آن احترام است. هر سه ضلع این مثلث در زندگی بسیار حائز اهمیت هستند. بینظمی در زندگی تلاطم و آشفتگی بهوجود میآورد و یکی از پیامدهای بینظمی، گوش نکردن به حرف راهنما است؛ زیرا فردی که تعادل روحی و روانی ندارد، نمیتواند برای زندگی خود تصمیمات درستی بگیرد. راهنما در کنگره اعماق تاریکیها و ناامیدیها را لمس کرده است و راه را قبل از ما پیموده است. او تجربهها و تواناییهای خود را با ما به اشتراک میگذارد تا ما از لحاظ جسم، روان و جهانبینی به تعادل برسیم. ما باید به دستورات او گوش کنیم تا به درمان و حال خوش برسیم.
یکی از منظمترین نظمهایی که انسان بهوجود آورده است، کنگره۶۰ است که در آن باید همه در جایگاه خود نظم و انضباط را رعایت کنند و به جایگاهها احترام بگذارند. برای همین است که در ابتدای ورود به جلسه، خاموش کردن گوشی، حفظ ظاهر و رعایت نظم به ما آموزش داده میشود تا یک مصرفکننده که آسیب دیده است و شرایط خوبی ندارد یا حتی خانوادههایی که در کنار مصرفکننده تعادل آنها بههم خورده است، دیگران را مقصر ندانند. هر بینظمی، مانند صدای زنگ گوشی یا کشیده شدن صندلی، حواس آنها را پرت میکند. آنها با دیدن این نظم و انضباط میفهمند که باید همهچیز در جای خود باشد تا بتوانند به تعادل برسند.
نظم از کارهای کوچک و جزئی شروع میشود؛ مانند مرتب و تمیز لباس پوشیدن و سر وقت به جلسه آمدن. به دنبال این سلسله مراتب ایجاد شده در کنگره۶۰، احترام و حرمت بهوجود میآید که نتیجه آن رسیدن به هدف، یعنی تعادل، آرامش، آسایش و درمان است که همه در سایه نظم، انضباط و احترام است. شخصی که جهانبینی او درست باشد، اتفاقات خوب را برای دیگران نیز میخواهد. درون ما کمبودها و نفرتهایی وجود دارد و برای ما راهی جز آموزش نیست. این آموزش تنها در کنگره پیدا میشود.
اگر بخواهیم انسانی موفق باشیم؛ باید با ترسها و مسائل منفی خود روبهرو شویم و نظم را در زندگی به اجرا در بیاوریم. گاهی انسان از رفتارهای زشت خود آگاهی ندارد یا نمیخواهد آنها را بپذیرد و توقع دارد دیگران به او احترام بگذارند. این فرد ابتدا باید خود را پالایش و آموزش لازم را دریافت کند. انسان پالایش شده از شکستها و تجربیات خود پرده برداشته است، به خود و دیگران احترام میگذارد و از این کار خوشحال میشود. انسان باید از تجربیات زندگی خود آموزش دریافت کند. هدف انسان از خلقت در این جهان تجسس و غیبت نیست، بلکه دوست داشتن و احترام به یکدیگر است.
تایپ: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ویراستار و رابط خبری: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ارسال: همسفر زهرا نگهبان سایت
همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
91