گروه خانواده - از ناامیدی تا امید

دلنوشته همسفر دریا از نمایندگی اردبیل

سلام دوستان دریا هستم یک همسفر

از خاطرات ورودم به کنگره برایتان می گویم،روزهای اول که به خواست مسافرم وارد کنگره شدم کاملا ناامید بودم و دید خوبی به محیطی که واردش شدم نداشتم با اینکه کلی تحقیقات اینترنتی کرده بودم وهمه از نتیجه مثبت این مکان نوشته بودند اما باز نیروهای منفی برمن غالب شده بودند وبا گذشت چند جلسه وآشنایی من با سایر همسفران و راهنمای همسفران،کم کم جذب کنگره شدم طوری که دیگر در تمامی جلسات با میل باطنی خودم شرکت میکردم چون حال دلم،حال افکارم،روح روانم خوب بود...                         باشنیدن خاطرات و تجربیات تلخ و شیرین سایر همسفران و حال خوب مسافرشان و با آموزش های راهنمای عزیزم یک همسفر واقعی برای مسافرم شدم، تا این راه پر پیچ و خم را بدون وارد شدن آسیب های روحی و جسمی دیگر به پایان برسانیم.

از خداوند خودم بارها سپاس گزارم که اذن ورود به کنگره را به مسافرم و من صادر کرد تا ازموهبت و معجزه این مکان بهرمند شویم.
قبل از آشنایی با کنگره واقعا در اعماق تاریکی بودم،فکرم کار نمیکرد که بتوانم کار درست را تشخیص بدهم،از کجا شروع کنم چطور این مشکل را حل کنم تا برای مسافرم درمان قطعی حاصل شود.
امروز با آگاهی و علم کنگره نه تنها خودم بلکه مسافرم نیز هر روز و هر روز در مسیرمان پیشرفت میکنیم تا بتوانیم با پیام کنگره در کنار افراد نیازمند و همتای خودمان باشیم‌و نور امید را در چشمان آنان نیز ببینیم تا به اذن خداوند به رهایی برسند.
حال خوب نصیب دل همه ی همسفران عزیز و مسافرانشان

ارسال مطلب: مسافر یاشار