خداوند را هزاران بار سپاس میگویم که به من صبر عطا نمود، همچنین دیدگانی بینا، گوشی شنوا و قلمی که بتوانم آنچه در درونم است را روی کاغذ بیاورم. همسری در تقدیر من قرار داد که بعد از گذشت چند سال از زندگی مشترکمان، مصرفکننده شد. فهمیدم که خداوند مرا با او، مورد آزمایش قرارداده است تا ببیند من در این راه چگونهام؟
اولین قدم ما برای درمان، کنگره بود که چشم مرا به حقایق زیادی گشود تا بدانیم، بزرگترین دشمن ما، جهل و ناآگاهی خودمان است. من با آموزش گرفتن در کنگره، زندگی تازهای را شروع کردم و چیزهای زیادی آموختم که بزرگترین آن صبر بود. همچنین با درون و بیرون خودم آشنا شدم، تا بدانم چگونه باید با انسانهای اطراف و همینطور مسافرم، برخورد کنم، چگونه ارزشها را بشناسم و از ضدارزشها دوری کنم و بتوانم این آموزشها را در زندگی بهکار بگیرم.
متأسفانه با خراب شدن سفر مسافرم، او از کنگره و آموزشهای نابش دور ماند؛ اما خودم با آموزش گرفتن در اینجا، یاد گرفتم که تا زمانش فرانرسد و خود مسافرم نخواهد، همچنان یک مصرفکننده باقی مانده و رها نمیشود و برای درمان هیچجایی مثل کنگره یا بهتر از آن، وجود ندارد.
من به کنگره ایمان کامل دارم و میدانم تا مسافرم به کنگره نیاید، در هیچجای دیگر رها نخواهد شد، آن هم رهایی با جهانبینی کامل که برگشتناپذیر است. به امید روز رهایی من و مسافرم ...
نویسنده: همسفر نجمه رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زهرا رهجو راهنما همسفر سمیه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دنا
- تعداد بازدید از این مطلب :
102