به نام قدرت مطلق الله
به من گفتهاند که هفته درختکاری است و من باید دلنوشته بنویسم. نشستم و به فکر فرورفتم. به آن زمانی که کوچک بودم و پدرم در زمینش درخت کاشت و ما خوشحال بودیم؛ ولی بعد از دو سال که درختان یکم بزرگ شدند خشکسالی شد، و آبی که از زمین میآمد و رد میشد، خشک شد. ما هر روز با دبههای کوچک، آب را از پایینرود خانه با دست میآوردیم و پای درختان میریختیم. یک سال تابستان هر روز، کار ما این بود که به درختان آب بدهیم تا خشک نشوند.
آن زمان خیلی ناراحت بودم که چرا این کار را میکنیم؛ ولی الان که به روستا میروم و در آن باغ قدم میزنم و نفس میکشم و از آن سیبهای شیرین میخورم، روزی هزار بار خدا را شکر میکنم که پدرم اجازه نداد باغمان خشک شود.
درست است که یک سال سختی کشیدیم؛ ولی الان چندین سال است که از میوه و سایههای درختهای آن باغ استفاده میکنیم. من با بهثمررسیدن یک درخت به این نتیجه رسیدم که هر مسافری که به کنگره ۶۰ میآید؛ باید یک سال سختی را به جان بخرد و تلاش کند تا به رهایی برسد.
دستور جلسه در مورد درختکاری است که برای آقای مهندس از اهمیت بالایی برخوردار است که به جلسات کنگره ۶۰ اضافه شد. این دستور جلسه هر سال این موضوع را به ما یادآوری میکند که به محیط زیست احترام بگذاریم و آن را احیاء کنیم.
کاشت درخت در واقع خدمت به جامعه و طبیعت است. با این کار میتوانیم خسارتی را که به طبیعت وارد کردیم را جبران کنیم و امیدوارم همه به یک نوع در این امر شریک باشیم و به شکرانه سلامتی و رهایی یک درخت بکاریم.
نویسنده: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر آزاده (لژیون یکم)
ویرایش و ارسال: نگهبان سایت، همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر صبحگل (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی قائمشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
125