جلسه نهم از دوره هجدهم از کارگاههای آموزشی، عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی قیدار، با استادی مسافر جواد، با نگهبانی مسافر محمد و با دبیری مسافر علی، با دستور جلسه" درختکاری" در روز پنجشنبه ۱۶ اسفند ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر، قبل از هر چیز حلول ماه مبارک رمضان را خدمت همه شما عزیزان تبریک میگویم و امیدوارم طاعات و عبادات همه عزیز مورد قبول حق تعالی قرار بگیرد. از ایجنت محترم آقا مهدی و گروه مرزبانی تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم.
اما در مورد دستور جلسه این هفته که در مورد درخت و درختکاری ایست که کنگره شصت برای اعضای خود هر سال این فرصت را فراهم میکند تا نقش خود را در هفته درختکاری ایفا کنیم و در مورد این روز زیبا باید بگویم که این روز یک فرصتی ایست تا ما بیشتر در کنار هم دیگر باشیم، در در روز درختکاری ما صبحانه داریم و در کنار اعضای نمایندگی یک روز خوش و به یادماندنی را ایجاد میکنیم و اگر کینه و کدورتی باشد در این روز همه آنها را رفع میکنیم.
امروز اعضای کنگره شصت شعبههای اصفهان با کاشت دانههای بادام در حال بیابان زدایی هستند و در این موارد قسمتهایی هم شامل حال ما می شود، یعنی ما باید در دلمان هم بیابان زدایی کنیم و کینه و کدورتهایی اگر در دل داریم و اینها باعث ناراحتی ما میشود و باعث بدبینی من در مورد راهنما یا مرزبان یا حتی ایجنت میشود، باید در این روز دانه بدر محبت در دل خود بکاریم تا در وجود خودمان هم تغییراتی ایجاد کرده باشیم.
اگر شمال کشور برویم خواهیم دید که هر جایی درخت هست آب و هوای بسیار مطبوعی برای زندگی دارد، ما هم دقیقاً مثال این درختان هستیم که اگر اتحاد وجود داشته باشد، مهر و محبت را در جمع خود خواهیم دید و ما میتوانیم کنگره شصت را نماد این درخت بدانیم.
درخت زمانی که کاشته میشود تنها یک نهال است و نیاز به مراقبت دارد، رهجویی که وارد کنگره میشود مثال این نهال است و کنگره از این نهال مراقبت میکند و با آموزشهای خود این نهال را بزرگ میکند و این رهجو وقتی که تبدیل به یک درخت تنومند شد، دیگر نمیتواند در هر کجا شانه خالی کند. درختانی که ما میکاریم در همه حال حضور خود را اعلام میکنند، یعنی در برف و باران و در آفتاب سوران وجودشان بیاستفاده نیست و من به عنوان یک رهجویی که بزرگ شدهام و ریشههای خود را محکم کردهام، اینک وظیفهای دارم که نمیتوانم شانه خالی کنم.

اما بخش دوم دستور جلسه امروز اولین سال رهایی مسافر حامد است و من قبل از اینکه در مورد آقای حامد صحبت کنم، رهایی های این هفته را خدمت رهجویان رها شده، خانوادههای محترمشان و راهنمایان عزیز تبریک میگویم. آقا حامد روزی با مصرف متادون وارد کنگره شد و باید بگویم تمام گفتههای کنگره را به درستی انجام داد و یک خدمتگذار در خدمت کنگره بود و همین امر سبب شد که امروز ثمره کارهای خود را ببیند و من هم به نوبت خودم ابن روز را خدمت آقا حامد، همسفرشان و راهنمای همسفرشان تبریک میگویم. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، ممنون و متشکرم.
بخشی از سخنان آقای حامد
سلام دوستان حامد هستم یک مسافر، قبل از هر چیز خدای خود را شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره را به من نشان داد و توانستم با حضور در کنگره و کمکهای راهنمای عزیزم آقا جواد به رهایی برسم و برای تمام آموزشهای کنگره از جناب آقای مهندس دژاکام تشکر میکنم.
در دوران مصرف مواد مخدر اگر همسفرم از روی عشق و علاقه چیزی به من میگفتند، من از گفتههای همسفرم ناراحت میشدم و با خود میگفتم که همسرم خیال میکند که از من بیشتر میداند و خود را علامه دهر میدانستم و این در حالی بود که همه دانستههای من پوچ و توخالی بود و این خود برتر بینی باعث میشد تا طرف خود را پر ببینم و نتوانم آموزش بگیرم.
مصرف من تریاک بود و یک روز میخواستم سقوط آزاد ترک کنم و حال خوشی نداشتم تا جایی که دیدم دیگر نمیتوانم این درد را تحمل کنم و به برادر همسرم زنگ زدم و گفتم که حال خوبی ندارم و آقا منوچهر برای من کمی متادون آورد و من بعد از خوردن این شربت دیدم که به راحتی حال مرا خوب کرد و این باعث شد تا از مصرف تریاک به مصرف متادون روی آوردم و بعد از مدتی نمیتوانستم از خواب بیدار شوم و این موضوع را با برادر خانومم در میان گذاشتم و او گفت که حالا باید شیشه مصرف کنی تا خوابت تنظیم شود، ولی خدای خودم را شکر میکنم که راه کنگره را پیدا کردم و شیشه مصرف نکردم.
من در زمان مصرف مواد یک کاری در شمال پیدا کردم و به مدت سه ماه در شمال کار کردم و بعد از این مدت نزدیک عید که میخواستم به خانه بیایم، هیچ پولی نداشتم و تمام دستمزد خود را به مواد داده بودم و مصرف کرده بودم، قافل از اینکه چند نفر در خانه منتظر هستند تا من با پول به خانه برگردم و برای عید نوروز خرید کنم.
روز بد برادر ندارد، من این روزها را تجربه کردم و در آن روزها هیچ کس به داد من نرسید و تنها کسانی که کنارم بودند خانوادهام بود که امروز هم در مسیر کنگره همراه من هستند و بابت تمام این روزها از همسرم تشکر میکنم و از تمام خدمتگذارانی که همواره برای رهایی یک نفر تلاش میکنند، تشکر میکنم.
من که یک روزی آرزو داشتم بتوانم یک روز مواد مصرف نکنم، امروز تولد یکسال رهایی خود را جشن گرفتهام و در این مدت هم توانستم سیگار خود را هم درمان کنم. این حس و حال خوب را برای همه شما عزیزان آرزو میکنم. از اینکه به حرفهای من گوش کردید، از همه شما ممنونم.
رهایی مسافر محمد با راهنمایی مسافر رضا

رهایی ویلیام مسافر علی با راهنمایی مسافر نجمالدین

تایپ، درج و ارسال: مرزبان خبری
- تعداد بازدید از این مطلب :
304