English Version
This Site Is Available In English

بخشندگی را من از درختان آموختم

بخشندگی را من از درختان آموختم

دهمین جلسه از دوره بیست و نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی لویی‌پاستور با استادی مسافر محمود، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر علیرضا با دستور جلسه «درخت کاری» در روز چهارشنبه 15 اسفند ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که این فرصت به من داده شد تا امروز در جمع شما عزیزان باشم. از نگهبان جلسه کمال سپاسگزاری را دارم که اجازه دادند امروز حضور داشته باشم. امیدوارم که طاعات و عباداتتان مورد قبول حق قرار گرفته باشد.
دستور جلسه امروز درختکاری است. اولین سؤالی که برای ما به وجود می‌آید این است که چرا باید اصلاً این کار را انجام دهیم؟
در وادی دوازدهم که موضوع آن "در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود" است، به بحث کاشت درخت و شرایط درختکاری پرداخته شده و این موضوع جزو آموزش‌های کنگره قرار گرفته است. ما به‌عنوان یک شکرانه برای اینکه به کنگره آمده‌ایم، در حال سفر هستیم و به درمان و رهایی رسیده‌ایم، هر ساله باید یک درخت بکاریم. این یک قانون است که جناب مهندس دژاکام وضع کرده‌اند. حتی اگر یک درخت خشک شد و نتوانستیم آن را آبیاری کنیم، وظیفه داریم که در سال بعد دوباره این کار را انجام دهیم و درخت جدیدی بکاریم.

استاد امین در سی‌دی "درخت" توضیح می‌دهند که چرا باید این کار را انجام دهیم. ما در کنگره آموزش گرفته‌ایم که همه‌چیز در درون و بیرون ما جریان دارد. یعنی هر اتفاقی که درون یک انسان رخ می‌دهد، در طبیعت نیز بازتاب پیدا می‌کند.
انسانی که درون خود را از زباله‌های فکری پر کرده و دائماً در حال تخریب و تفکر به مسائل منفی است، همان رفتار را با طبیعت نیز انجام می‌دهد و به آن آسیب می‌رساند. زمانی که در اعتیاد و مصرف مواد مخدر بودیم، وجود ما در دو حالت قرار داشت:
از یک‌سو یخبندان، برف سنگین، دمای منفی ۶۰ درجه و گردنه‌های سخت؛
از سوی دیگر، کویری خشک و سوزان بدون هیچ‌گونه تعادل.
وقتی وارد کنگره شدیم و سفرمان را آغاز کردیم، آرام‌آرام این یخ‌ها آب شدند، به کویر رسیدند، آن را سرسبز کردند و تعادل ایجاد شد. همین اتفاق باعث شد که درون ما زنده شود و بتوانیم با طبیعت ارتباط برقرار کنیم. قبلاً حس‌های ما یخ‌زده بود، فقط با سرما و خشکسالی در ارتباط بودیم. اما به‌مرورزمان، با سرسبزی و شادابی عجین شدیم و کششی نسبت به طبیعت در ما شکل گرفت.
به یاد دارم در پارک طالقانی، دسته‌ای از گل‌های سفید بودند که حس بسیار خوبی به من منتقل می‌کردند. اما قبل از آن، من و بسیاری از ما نمی‌توانستیم زیبایی‌های طبیعت را ببینیم، زیرا چشمان ما آن را درک نمی‌کرد. جناب مهندس دژاکام همیشه می‌فرمایند:
"در آغاز بهار، حتماً به جوانه زدن درختان نگاه کنید و با طبیعت ارتباط برقرار کنید."
با ادامه سفر و رسیدن به درمان، حس‌های من باز شد و توانستم با طبیعت ارتباط برقرار کنم. در گذشته، ما روی درختان و گیاهان تخریب ایجاد می‌کردیم. اما باید بدانیم که ما در جهانی زندگی می‌کنیم که حیات آن وابسته به گیاهان و درختان است.
بااین‌حال، در هیچ سیاره‌ی دیگری، باوجود جست‌وجوهای فراوان، آثاری از حیات دیده نمی‌شود. درختان و گیاهان میلیون‌ها سال است که اکسیژن تولید می‌کنند، رشد می‌کنند و به بقای ما کمک می‌کنند.
در جهان‌بینی کنگره آموخته‌ایم که هاله‌های انرژی، یک میدان عظیم انرژی هستند که وظیفه‌ی آن‌ها جلوگیری از ورود انرژی‌های منفی است. درختان این میدان انرژی را در اطراف کره‌ی زمین ایجاد می‌کنند و مانع ورود امواج و شهاب‌سنگ‌ها می‌شوند.
ازنظر ساختار جسمی، ما انسان‌ها به مواد معدنی نیاز داریم. درختان این مواد را از زمین دریافت کرده، آن‌ها را به میوه تبدیل می‌کنند و به ما انتقال می‌دهند. این ساختار شگفت‌انگیز است.
اما ارزشمندترین درسی که از درخت می‌توان گرفت، بخشندگی آن است. درخت نور سوزان خورشید را به خود جذب می‌کند و آن را به انرژی تبدیل می‌کند. از زمین املاح را می‌گیرد و آن را به میوه تبدیل کرده، به انسان هدیه می‌دهد و این بخشندگی را بدون هیچ چشم‌داشت و انتظاری انجام می‌دهد.
بخشندگی را من از درختان آموختم.

تایپ:مسافر سپند(لژیون دوم)
عکس:مسافر علی(لژیون یازدهم)
ویرایش:مسافر حسام(لژیون شانزدهم)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .