English Version
This Site Is Available In English

درختان ایستاده می‌میرند.

درختان ایستاده می‌میرند.

اولین جلسه از دوره‌ سی‌ و چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی شفا مشهد به استادی راهنمای ویلیام همسفر سعیده، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «درختکاری» روز دوشنبه ۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به‌ کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

اول از همه شروع ماه مبارک رمضان را به تک‌تک شما عزیزان تبریک می‌گویم، امیدوارم این ماه برای شما پر از برداشت‌ها و درس‌های خوب باشد دوم خیلی متشکرم از ایجنت عزیز و مرزبان‌های محترم که اجازه دادند، لژیون ویلیام خدمتگزار باشد تا عزیزان بتوانند بهتر بر ترس‌های خود غالب شوند.

اما در مورد دستور جلسه درختکاری من همیشه در مشارکت‌های خود می‌گویم، برای هر دستور جلسه ما باید برگردیم به قبل از کنگره و حالا که در کنگره هستیم، اگر بخواهم به قبل از کنگره برگردم دقیقاً همان مثالی می‌شود که در کتاب ۶۰ درجه می‌گوید:  من و مسافرم دقیقا همان درخت پوسیده‌ای بودیم که جسم خود را  خراب کرده است؛ من در قسمت نیکوتین صددرصد جسم خود را خراب کرده بودم و روح، روان و جهان‌بینی که همه را به نابودی و تاریکی محض برده بودم.

وقتی وارد کنگره۶۰، می‌شوید، اصلي‌ترین چیزی که به تو یاد می‌دهند، جهان‌بینی است؛ جهان‌بینی را اگر بخواهیم در درخت به تصویر بکشیم، همان ریشه‌ها هستند، قبلا این کلمه را زیاد شنیده بودم، می‌گفتند: که من ریشه دارم، هر جایی که باشم سبز می‌شوم و وقتی وارد کنگره۶۰، شدم دیدم، واقعا همین‌گونه است، کسی که ریشه او همان جهان‌بینی او است، اگر در هر شرایطی باشد، حال او خوب است، کنگره۶۰، خیلی خوب به همه ما یاد داده که اگر در مسائل و مشکلاتی هستیم، باید آن‌قدر قوی باشیم و به این فکر کنیم که مسائل برای رشد و آگاهی ما هستند و این‌ها چيزهايی است که ما را در ادامه تبدیل به همان درخت استواری می‌کند که می‌تواند، در آن جاده سبز شود و دیگران از سبزی آن استفاده کنند و دقیقا مصداق همان همسفر و مسافری می‌شود که اول می‌آید و آموزش می‌گیرد، درمان و حال او خوب می‌شود و تبدیل به آن درخت استوار که خیلی از انسان‌ها می‌توانند، از سایه آن استفاده کنند و به آن حال خوش برسند. 

اگر تجربه شخصی خود را بخواهم بگویم، منِ همسفر حس‌های بسته و آلوده زیادی داشتم، هیچ حسی نسبت به درختان و طبیعت نداشتم، زمانی‌که به کنگره۶۰، آمدم، با همسفر سهیلا که صحبت کردم و کنگره۶۰، را برای من تعریف کردند، گفتند: سعیده وقتی که به کنگره۶۰، بیایی برای تو پاییز و زمستان رنگی دیگر می‌شود، درختان را می‌بینی و از آن‌ها لذت می‌بری ولی من آن موقع آن‌قدر درگیر تاریکی‌ها بودم و هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم، به این درجه برسم.

در کنگره۶۰، حس‌هایی که سال‌ها خاموش بودند، بیدار می‌شوند، دقیقا به این نقطه می‌رسید که از همه چیز لذت می‌برید و تازه می‌فهمید که طبیعت چه چیزهایی را به تو می‌دهد و تو اگر در هستی اشتباهی را انجام بدهی به خودت بر‌می‌گردد؛ درخت‌هایی که این‌ همه زیبایی و اکسیژن را به ما دادند، با عملکرد اشتباه، که من با مصرف نیکوتین یکی از همان افراد بودم؛ طبیعتی که می‌توانستم، به درستی از آن استفاده کنم، به بیرون شهر می‌رفتم و بسیار راحت به‌ جای استفاده از سایه‌ درخت، شاید ته سیگارم را هم در طبیعت می‌انداختم و از چوب‌های درخت برای مصرف قلیان استفاده می‌کردم؛ قطعا تمام آن حس‌ها به زندگی من برمی‌گشت.

زمانی‌که وارد کنگره۶۰، شده و در مسیر آموزش‌ها قرار می‌گیریم، متوجه می‌شویم، از طبیعت به درستی استفاده کنیم و این را به بهترین شکل به عزیزان خود یاد بدهیم، کنگره۶۰، بستری از پکیج‌های کاملی است که به من سعیده درختکاری و چگونه زندگی کردن را یاد می‌دهد، تمام این‌ها چه در قسمت تخریب‌های جسم که در ویلیام داشتم، جبران خسارت را به خوبی یاد می‌دهد و به من می‌گوید، اگر سال‌ها مصرف کننده نیکوتین بودی و به طبیعت صدمه زدی، حال می‌توانی سالی یک درخت بکاری و جبران خسارت کنید، اگر این بستر در کنگره۶۰، فراهم شده است که در قالب خدمتگزاران و شال‌دار‌ها هستم، دلیلی نمی‌شود که این‌کار را انجام ندهم.

من همسفر می‌توانم، با همان گلدانی که می‌کارم، حال و هوای خانه را عوض کنم؛ یادم است اوایل که مسافر من وارد کنگره۶۰، شده بود، حس‌های او دقیقا همان ۶۰ درجه‌ای که یخ می‌زند و کم‌کم باز می‌شود بود؛ من هنوز به آن درجه از آگاهی نرسیده بودم، او شروع به درختکاری کرده بود، گلدان می‌کاشت؛ سال اولی که هنوز سفر اول بود، درختی در خانه‌ مادر خود کاشت، آن را هر سال آبیاری می‌کرد و کود می‌داد؛ این نشان‌دهنده این است که کنگره۶۰، به خوبی به مسافر یاد داده است، وقتی بذری را بکاری، باید از آن مراقبت کنی، به موقع به آن آب برسانید، مراقب نور آن باشید و این همان مسئولیت‌پذیری است که کنگره۶۰، به خوبی در قالب طبیعت به مسافر من یاد داده است که بعد در زندگی‌ خود بتواند آن را کاربردی کند.

آقای مهندس می‌گویند: درختان ایستاده می‌میرند، امیدوارم تمام ما در هر مسائلی از زندگی که هستیم، آن‌قدر ریشه‌های ما در زندگی قوی باشد، جهان‌بینی قوی شود که مثل همان درخت به استواری برسیم.

تقدیر و تشکر از نگهبان و دبیر دوره قبل

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر طاهره

پذیرایی از همسفران در ماه مهمانی خدا

مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر کاظم
تایپ: همسفر الهه رهجوی راهنما  همسفر فاطمه (لژیون نهم) همسفر یاسمین رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون شانزدهم)
ویرایش: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر معصومه ( لژیون هفتم) دبیر سایت
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر اکرم (لژیون یازدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی شفا مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .