پنجمین جلسه از دوره بیست و هشتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی عطار نیشابوری در روزهای پنجشنبه با استادی: مسافر ابوالفضل، نگهبانی: مسافر احمد، دبیری: مسافر علی با دستور جلسه «الهام از رمضان و جشن یک سال رهایی مسافر ابوالفضل» در تاریخ ۱۴۰۳/۱۲/۹ ساعت 16:30 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر، بانام یاد و خدای مهربان خیلی خوشحال هستم که یکبار دیگر در این جایگاه قرار گرفتم از شما دوستان آموزش بگیرم، امروز دستور جلسه الهام از رمضان و اولین سال رهایی مسافر ابوالفضل از لژیون پنجم است، ماه مبارک رمضان در نزد ما مسلمانان و رهجوهای کنگره جایگاه بالایی دارد و خواهد داشت در ماه مبارک رمضان بود که جناب آقای مهندس بهواسطه منظم کردن مصرف مواد مخدر ایشان و روزه گرفتن و آن جرقه خورد و روش دی اس تی و روش قطعی درمان اعتیاد کشف شد.

درواقع در جدیدی رو به دنیای درمان اعتیاد باز شد و باعث راه نجاتی برای هزاران نفر تا به امروز شده است، درواقع کنگره ۶۰ نقطه شروعش، نقطه شروع از تاریکیها به سمت روشنایی درواقع در این ماه است و در این ماه مبارک این راه کشف شد و به این واسطه امروز به درمان اعتیاد و درمان بسیاری از بیماریها این روش دارد کمک میکند و یکی از مواردی که قابلتوجه است کنگره ۶۰ دارد از دریچه منطق و علم و تجربه نگاه میکند و جواب خیلی از سؤالات را در کنگره میگیریم و دلیل خیلی از بایدها و نبایدها که چرا باید روزهبگیریم؟ و چرا نباید مواد مخدر مصرف کنیم؟ چرا نباید غیبتکنیم؟ قضاوت کنیم؟ و تجسس کنیم؟
جدا از جنبه مذهبی و دینی جناب آقای مهندس دژاکام به بهترین شکل ماه مبارک رمضان و روزهداری را برای ما شکافت که در طول هفته و در سیدیها راجع به این موضوع صحبت کرد که چه تغییرات بزرگی در بدن ما شکل میگیرد که باعث سلامتی انسان میشود و من یادم است که سال اول که جناب آقای مهندس این سیدی را دادند کسانی که روزه نمیگرفتند شروع کردند به روزه گرفتن و این فهم ایجاد شد که فارغ از ثواب و گناه و بهشت و جهنم، چرا باید روزهبگیریم؟ ماه مبارک رمضان جایگاه ویژهای در کنگره ۶۰ دارد جناب آقای مهندس به این ماه خیلی توجه ویژهای دارد و درواقع اینیک ماه را در طول هفته در روزهای چهارشنبه بهعنوان استاد نمینشیند و در شعبه آکادمی افطاری درست میکند.
حال و هوای خاصی ماه رمضان در کنگره دارد و از قدیم شنیدهایم که میگویند ماه رمضان ماه خودسازی است و ماه تربیت نفس است دقیقاً مثل روش دی اس تی که روش صبر و استقامت است در طی ۱۰ یا ۱۱ ماه میخوریم و میآشامیم و حالا یک ماه قرار است که در یک ساعات خاص آن خوردن و آشامیدن انجام بگیرد و در کنگره ۶۰ هم همین است ما سالها مواد مصرف کردهایم و حالا قرار است که در طی یک سال با مصرف مشخص، طی زمان مشخص بتوانیم درمان اعتیاد را تجربه کنیم و این را امروز فهمیدیم که اگر قرار باشد به چیزی برسیم، باید از یک سری موارد و یک سری چیزها بگذریم.

لذت افطاری خوردن گذشتن از یک لیوان چای دقیقاً مثل سفر اول که رسیدن به رهایی و زندگی یکعمر بدون مواد و گذشتن از مواد و گذشتن از کار و تفریح با لذتجوییها است و صبر که گاهی هم سخت میشود یک مرحله بسیار مهمی از تحلیل و رشد است، لذتهایی که من خودم هم در سفر اول تجربه کردم خوردن شربت در وقت خودش است، من به این عقیده دارم و دقیقاً همین است که روزه گرفتن و روش دی اس تی باعث میشود که انسان توانایی پیدا کند و قدرت و حس و حال بسیار خوبی به انسان میدهد و این قدرت باعث میشود نتیجه بسیار خوبی مثل درمان اعتیاد رخ بدهد و باوری در ناباوری رقم بخورد و امیدوار هستم که قدر این لحظات و این باهم بودن را بدانیم.
در ادامه جلسه جشن یک سال رهایی مسافر ابوالفضل برگزار شد

اعلام سفر:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر، مدت تخریب ۱۰ سال با انواع آنتی ایکس آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، شیره، الکل، قرص مدت ۱۱ ماه و ۲ روز سفر کردم به روش DST داروی درمان: شربت اوتی نام کمک راهنما: آقای استادی ورزش در کنگره: والیبال و الآن هم به کمک خداوند و دستان پرمهر جناب آقای مهندس و کمکهای راهنمای محترم مدت یک سال و ۱۰ ماه است که از بند مواد آزاد و رها هستم.

خلاصه سخنان راهنما:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر، از زیباییهای کنگره و لذتهای کنگره تولدها هستند که مهر تأییدی بر راه و روش درست کنگره ۶۰ است و امروز که ابوالفضل در اینجا نشسته است و واقعاً خیلی از مواقع شاید خودم باور نداشتم که خیلی از رهجوها بیایند و به درمان برسند و ماندگار شوند و حال خوب را تجربه کنند، خب در ابتدا تبریک میگویم به ابوالفضل عزیز، همسفران ایشان و همسر محترمشان که یکی از دلایلی که امروز ابوالفضل عزیز در اینجا نشسته است و در رهایی است چون خیلیها رهایی را تجربه کردند.
ولی ماندگار نشدند و این حال خوب در آنها ادامهدار نبود ولی امروز ابوالفضل هست بهواسطه اینکه تلاش کرده است و زحمتکشیده است و همسفرش سرکار خانم فریبا که واقعاً خدمتگزار همیشه هستند و سرکار خانم نرگس راهنمای ایشان که از خدمتگزاران قدیمی شعبه هستند بهترینها را برای ایشان آرزو میکنم ابوالفضل عزیز هم مثل خیلی از ما و رهجوهای کنگره باحال بسیار خراب و یک اندیشه افیونی با یک پوشش بسیار وحشتناک وارد کنگره ۶۰ شد در حدود ۳ سال پیش آمد و ادامه داد و تلاش کرد و در سفر اول خودش در یک مسیر مستقیم زیاد بالا، پایین نداشت و ازلحاظ روحی و روانی بسیار تخریب داشت و بههمریختگی داشت و خدا را شکر تا پایان سفر اول ابوالفضل بسیار خوب بود و اشتباهی که بسیاری از ما مرتکب میشویم این است که فکر میکنیم بعد از رهایی دیگر تمام است درحالیکه سازندگی در سفر دوم است و در سفر دوم تازه فهم و درک آموزشها را بهتر میفهمیم بااینکه ابوالفضل همیشه خدمتگزار بوده است بازهم من فکر میکنم که میتواند بهتر از اینها باشد و ابوالفضل بسیار پسر خوب و با عشقی است و دوستداشتنی است و برای خودش و خانواده محترمش بهترینها را آرزو میکنم، ممنون از اینکه به صحبتهای من هم گوش کردید.

خلاصه سخنان مسافر:
سلام دوستان ابوالفضل هستم یک مسافر، من در ابتدا جناب آقای استادی ممنونم چون من باحال بسیار خراب درصورتیکه همه خراب بودند و هرکس بگوید من مشکل نداشتم و گرفتار نبودم دروغ است و همه بهاندازه خودشان مشکلات دارند و گرفتار بودند ولی ازنظر من مشکل من را کسی نداشت خدا چون حالم بسیار خراب بود و از حال خرابم هرچه بگویم بازم کم است و چند مرتبه شد که تا پای خودکشی هم رسیدم و همیشه باخدا خودم صحبت میکردم و میگفتم که خدایا من را بکش یا نجاتم بده و به همه عالم و آدم مشکوک بودم و به همه تهمت میزدم این اثرات تخریب من بود و اثرات این بود که من سیگاری و علف زیاد میکشیدم و توهم میزدم و خانوادهام همیشه در پای من عذاب میکشیدند و فرزند من ۱۸ سالش شد و من متوجه نشدم و همیشه به بهانه کاسبی، مواد مصرف میکردیم و یکشب که در سرکار بودم یک شخصی آمد و گفت چه شده؟ من گفتم حالم بسیار خراب است و او گفت که یک مکانی است به اسم کنگره ۶۰ و من گفتم که آیا حال من را خوب میکند؟ گفت بله و من در روز سهشنبه با پیراهن سفید آمدم حقیقتاً در دو سه ماه اول گیج بودم تقریباً یک ماه بود که میآمدم و در پشت در میایستادم تا اینکه پذیرش شوم ولی من باقدرت آمدم و خدا راه را به من نشان داده بود و گفته بود که اینجا خوب است و خوب میشوی و خلاصه آمدم و با کمک جناب آقای استادی خوب شدم و این را بگویم که همسفرم هم بسیار به من کمک کرد چون اگر همسفرم نبود من در اینجا ماندگار نبودم و در آخر هم تشکر میکنم از همه دوستان و خدمتگزاران کنگره ۶۰، ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید دوستان.
خلاصه سخنان راهنمای همسفر:
سلام دوستان نرگس هستم یک همسفر، خیلی خوشحال هستم که امروز در این جایگاه ایستادم و تبریک میگویم به جناب آقای استادی و آقای ابوالفضل و به خانواده محترمشان تولد یک سال رهایی جناب آقای ابوالفضل را، به خودشان و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم، تولد یکسالگی یعنی اینکه من در کنگره هستم و خوشحال هستم به خاطر اینکه درمان شدهام و حالا تولدم را میگیرم ولی این ابتدای کار است برای هر دو عزیزان هم برای جناب آقای ابوالفضل و هم برای سرکار خانم فریبا که بهتازگی شال سبز را قبول شدند و انشالله که این شال سبز به شال نارنجی تبدیل میشود و انشالله که مسافر ایشان هم خدمتگزار باقی خواهد ماند و چیزی که در کنگره ۶۰ مهم است و میخواهد من را به هدفم برساند آن ایمان و عشق است که هر انسانی چون جناب آقای مهندس در سی دی ستون میگوید کسی که بتواند آن کار را به اتمام برساند بعضی مواقع ما ایمانداریم به آن مسیر و به عشق ختم میشود ولی بعضی وقتها عشق شروع میشود و بعد به آن ایمان ختم میشود و اگر از سرکار خانم فریبا بخواهم بگویم، فریبا بسیار تغییر کرده است و سفر درون انجام داده است چون نمیتوانی در کنگره باشی ولی سفری نداشته باشی چون اگر آن سفر را میخواهی انجام ندهی مطمئن باشید که از گردباد کنگره خارج خواهید شد و من بازهم این تولد را به جناب آقای ابوالفضل و خانواده محترمشان مجدداً تبریک عرض میکنم، ممنون از اینکه به صحبتهای من هم گوش کردید.
خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان فریبا هستم همسفر ابوالفضل، من هم بهنوبه خودم از جناب آقای مهندس و متد دی اس تی کنگره ۶۰ سپاسگزارم و من واقعاً از جناب آقای استادی تشکر میکنم چون حال مسافرم بسیار خراب بود و زحمت کشیدند و مسافر من را به حال خوش رساندند و من اگر بخواهم از قبل کنگره بگویم واقعاً مشکلات خیلی زیادی داشتیم و کسانی که در اینجا نشستهایم شاید شبیه هم باشیم ولی مشکلات من فرق میکرد ولی آمدم و مسافرم بعد از ۱۰ جلسهای که به کنگره آمد و به من گفت بیا به کنگره برویم و من گفتم که من به کنگره نمیآیم و گفت که من نیاز به همسفر دارم در آنجا و من اصلاً مفهوم همسفر را نمیدانستم و یک بحث کوچکی باهم داشتیم و گفت من به تو میگویم که بیا به کنگره که آموزش بگیری و من گفتم که نیاز به آموزش ندارم و من بههرحال بعد از ۱۰ جلسه که مسافرم آمده بود در جلسه یازدهم روز پنجشنبه که به کنگره آمدم بعد از یک هفته، هفته همسفر بود و آن اوایل جو واقعاً برای من سنگین بود و هرچه کمک راهنمای تازه واردین به من میگفت من به گریه میافتادم بعد به من گفت که عادت میکنی و صبر داشته باش همهچیز درست میشود و در هفته همسفر بود که مسافر من بسیار شوق داشت و من از آن هفته به بعد در کنگره پایدار شدم، ممنون از اینکه به صحبتهای من هم گوش کردید.
خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان ملیکا هستم همسفر ابوالفضل، ممنون از جناب آقای مهندس دژاکام و تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰ بابت این مکان مقدس که درست کردند تا پدر من به درمان برسد و از جناب آقای استادی و سرکار خانم نرگس هم ممنونم بابت راهنماییها و زحمتهایشان و ممنون از شما عزیزان بابت اینکه به جشن یک سال رهایی پدر من تشریف آوردید، ممنون از اینکه به صحبتهای من گوش کردید.
خلاصه سخنان همسفر:
سلام دوستان محمد هستم یک همسفر، از جناب آقای استادی و سرکار خانم نرگس تشکر میکنم که پدر و مادرم را به این جایگاه رساندند و از جناب آقای مهندس دژاکام بابت تمامی زحمات و این روش درمانی بینظیر ممنون و متشکرم.



تایپ و نگارش: مسافر احمد لژیون چهارم
عکاس: مسافر مجتبی لژیون دوازدهم
- تعداد بازدید از این مطلب :
371