English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته در باب هفته راهنما (نمایندگی ارغوان تهران)

دلنوشته در باب هفته راهنما (نمایندگی ارغوان تهران)

نقطه سیاهی بودم در این جهان بی‌کران، اما این جهان با تمام وسعتش برای من همچون قفسی بود تنگ و تاریک، که در آن نه توان نفس کشیدن داشتم، نه تاب حرکت، و نه راهی برای خلاصی از آن قفس. خیال می‌کردم باید تا ابد در آن مکان محبوس بمانم...
اما شما...، شما نوری شدید تا بتوانم روزنه‌های موجود را ببینم و حقیقت را بیابم تا بتوانم در دل آن تاریکی راه خود را پیدا کنم.
شما اندیشیدن را به من آموختید و چشم‌های مرا از خواب ندانستن بیدار کردید. سخنانتان دانش و آگاهی را، علم و معرفت و عشق را چون بذری در ذهن من کاشت، و شما با صبوری و مهربانی به آن بذر رسیدگی کردید تا امروز جوانه بزند و فردا به درختی تناور تبدیل شود.
شما به من قدرت بخشیدید تا به جستجو بروم، نترسم، ناامید نشوم، باشم و بدانم هر پرسشی پاسخی در دلش نهفته دارد، و هر تلاشی به‌سوی هدفی ارزشمند رهنمون می‌شود.
با وجود شما بود که امروز بدون هیچ دلیل خاصی احساس خوشبختی و خوشحالی دارم، و هر روز هزاران بار قدرت مطلق را سپاس میگویم که استادی چون شما در مسیر زندگی‌ام قرار داد که به زندگی‌ام معنا بخشیدید.
روزتان مبارک

نگارش و تایپ: مسافر صفورا- نمایندگی ارغوان تهران
ارسال: مسافر خاطره

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .