هفته راهنما یعنی: بزرگداشت عشق و محبت

بارانی که بی‌منت همه را سیراب می‌کند و جانی دوباره می‌بخشد. هفته راهنما را به جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم‌شان و هم‌چنین به استاد جهانبینی آقای امین،  را تبریک عرض می‌کنم و هم‌چنین راهنمای عزیزتر از جانم آقا جواد عزیز خیلی تبریک عرض می‌کنم، انشالله بتوانم یک رهجوی خوب برای ایشان باشم و یک خدمت‌گزار واقعی برای کنگره۶۰ باشم.

هفته راهنما یعنی: بزرگداشت عشق و محبت و تجلیل از کسانی که علمی را آموختند و ذره ذره در جان‌هایمان جاری می‌کند و فردای باشکوه را نوید می‌دهند و کارشان ساختن جامعه سلامت است.شکرگزاری یعنی تشکر کردن. تشکر در سه مرحله باید انجام گیرد: زبان، دل یا قلب و تشکر با قدم یا عمل باشد. یکی از مسائلی که ما در کنگره یاد می‌گیریم و جزء آموزش‌های کنگره است تشکر کردن است یعنی شکرگذاری از مخلوق، شکرگذاری در مقابل مخلوق عین شکرگزاری در مقابل خداوند است کسانی که به ما خدمت می‌کنند ما باید از آن‌ها قدردانی کنیم و شکرگذاری کنیم. همه رهجوها باید این کار قدردانی را در هفته راهنما انجام دهند و از استاد و راهنمایشان در روز معلم تشکر و قدردانی کنند و کسانی هم که در جایگاه راهنما باشند باید از راهنمای خودشان قدردانی به عمل بیاورند.راهنما با عشق و محبت بالایی که در سایه آموزش‌های کنگره به دست آورده است مصمم است و به کمک انسان‌هایی که در تاریکی‌ها هستند و هنوز بیدار نشده‌اند و خودشان خواستار خروج از آن هستند می‌آید و با عشق تمام به همنوع خودش خدمت می‌کند.

راهنمایان چراغ‌های شعبه هستند که عمل سالم، معرفت، عدالت و درس عشق و محبت را به من رهجو می‌آموزند و هیچ‌گونه نمی‌توانم محبت آن‌ها را جبران کنم. راهنما بودن یعنی رب، معلم و مربی. راهنما بودن یک هنر است. راهنما یعنی نشان دهنده مسیر تاریکی به نور، غم به شادی و نفرت به عشق است و در هر صورت من به عنوان یک شاگرد چیزی برای جبران ندارم و فقط دستان پرمهر راهنمای خوبم اقا جوادعزیزتر از جانم را صمیمانه می‌بوسم و تا ابد سپاسگذار زحمات ایشان هستم و وظیفه خودم می‌دانم که فرمان‌بردار باشم و تمام فرمان‌های راهنمایم را اجرا کنم و احترام بگذارم و سی‌دی‌هایم را بنویسم و به موقع و سر ساعت در کنگره حاضر شوم، قدردان باشم و خواسته رهایی از دام تاریکی‌ها را داشته باشم.

مسافر محمدرضا.ش ، رهجوی لژیون یکم ، راهنما آقای جواد